'''بُرزوی'''، در [[شاهنامه]] نام پزشکی کارآزموده و فرزانه است،فرزانهاست، که برای یافتن [[گیاه]]ی که مُردگان را زنده می کند،میکند، به [[هندوستان]] رفت. پس از تجسُس بسیار پیری او را از کتاب [[کلیله و دمنه]] آگاه ساخت و به او گفت که این کتاب، نزد شاه [[هند]] است و کتابیست که با خواندن آن، خِرَد خفتۀخفتهٔ آدمی بیدار خواهد گشت.
سرانجام شاه هند، کتاب کلیله و دمنه را، تنها برای زمانی محدود به برزوی سپُرد و با او شرط کرد که هرگز از این کتاب رونوشتی برنگیرد. برزوی بر عهد خویش استوار ماند، امّا نوشته هاینوشتههای کتاب را پس از خواندن به ذهن می سپُردمیسپُرد و شب هنگام، چون کتاب را به شاه هند بازمی گرداند، آنچه از مطالب کتاب در ذهن داشت، باز می نوشتمینوشت و به ایران می فرستادمیفرستاد.
عاقبت روزی راز برزوی آشکار گردید و همگان حافظۀحافظهٔ بسیار او را ستودند و شاه ایران [احتمالا [[کسری]] [[انوشیروان]]، به پاس کوشش او فرمان داد تا نام و داستان این پزشک را، در دیباچه (مقدمۀمقدمهٔ) کلیله و دمنه بنگارند.
گرچه برخی از بخش هایبخشهای ماجرای برزوی در شاهنامه، تا حدی به افسانه می ماند،میماند، امّا کمتر کسی در انطباق این شخصیت شاهنامه ایشاهنامهای با [[برزویه پزشک]]، طبیب دانشمند بارگاه خسرو انوشیروان تردید دارد.
حکیم [[فردوسی]] در شاهنامه از این پزشک فرزانه چنین یاد کرده استکردهاست: