شاه سلطان حسین دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵:
 
در همین زمان [[علی‌مردان‌خان چهارلنگ|علی‌مردان‌ خان]] و [[اسماعیل خان فیلی|اسماعیل خان]] در نبرد کرمانشاه از [[کریم‌خان زند|کریم‌ خان زند]] شکست خورده و به عراق پناهنده شده بودند زمانی که مصطفی خان ازین مسئله آگاه شد دو خان مذکور را از حضور شاهزاده مطلع ساخت و مسئله پادشاهی وی را در میان گذاشت. به همین دلیل نامه‌ای به شاهزاده و راضیه بیگم نوشتند و شاهزاده را به پادشاهی دعوت کرده و امادگی خود را برای حمایت از او اعلام کردند. وجود این شخص برای علی مردان خان فرصتی محسوب می‌شد تا بتواند با کریم خان که [[شاه اسماعیل سوم]] را اخیرا به [[محمدحسن‌خان قاجار]] تسلیم کرده بود به مقابله برخیزد. علیمردان خان همواره نیروی قابل ملاحظه‌ای از ایل خودش و لرهای فیلی اسماعیل خان را در اختیار داشت. و وجود این شاهزاده‌ی صحیح النسب [[صفوی]] هم موجب جلب افراد تازه نفس بیشتری در نواحی دوردست می‌شد.
 
== تاج‌گذاری ==
مصطفی‌خان و علیمردان خان مژده پادشاهی را به قاصدان قلعه [[کرمانشاه|کرمانشاهان]] خبر دادند و تا چند روز بعد از سرداران بختیاری پیاده و سواره فراوان به بغداد طلبید. مردمان ایلات هم که از پیدا شدن شاهزاده به وجود آمده بودند و اهالی ایلات نیز به شوق قدم بوسی و جانفشانی در خدمت او به نزد وی شتافتند. مصطفی خان هم اسباب سلطنت شاهزاده را برپا کرد و با [[محمدرضاخان قورچی باشی|محمدرضاخان قورچی‌باشی]]، [[علی‌مردان‌خان چهارلنگ|علی‌مردان‌خان بختیاری]]، [[اسماعیل خان فیلی]] و سایر امرا از حسین میرزا برای تاج‌گذاری دعوت کردند. شاهزاده در ابتدا امتناع نمود اما بعد از گفتگوهای بسیار وی را داخل خیمه‌ای که برا او زده بودند گرد همه خوانین آورده و با نام شاه سلطان حسین دوم به تخت نشاندند سپس به او تهنیت و مبارک باد گفتند سپس شاه را برای زیارت قبور [[عتبات عالیات]] بردند. سجع مهر وی چنین بود.
 
{{شعر}}
{{مصرع|دارد ز شاه مردان فرمان پادشاهی}}
{{مصرع|فرزند شاه تهماسب سلطان حسین ثانی}}
{{پایان شعر}}
 
== پادشاهی ==
مصطفی‌خان و علیمردان خان مژده پادشاهی را به قاصدان قلعه [[کرمانشاه|کرمانشاهان]] خبر دادند و تا چند روز بعد از سرداران بختیاری پیاده و سواره فراوان به بغداد طلبید. مردمان ایلات هم که از پیدا شدن شاهزاده به وجود آمده بودند و اهالی ایلات نیز به شوق قدم بوسی و جانفشانی در خدمت او به نزد وی شتافتند. مصطفی خان هم اسباب سلطنت شاهزاده را برپا کرد و با [[محمدرضاخان قورچی باشی|محمدرضاخان قورچی‌باشی]]، [[علی‌مردان‌خان چهارلنگ|علی‌مردان‌خان بختیاری]]، [[اسماعیل خان فیلی]] و سایر امرا از حسین میرزا برای تاج‌گذاری دعوت کردند. شاهزاده در ابتدا امتناع نمود اما بعد از گفتگوهای بسیار وی را داخل خیمه‌ای که برا او زده بودند گرد همه خوانین آورده و با نام شاه سلطان حسین دوم به تخت نشاندند سپس به او تهنیت و مبارک باد گفتند سپس شاه را برای زیارت قبور [[عتبات عالیات]] بردند.
 
مصطفی خان موفقیت خود را به عنوان مشاور و ملازم شاه تثبیت کرد و برای پشتیبانی از شاهزاده نیروی جنگی زیادی از [[سلیمان پاشا]] والی [[بغداد]] درخواست نمود که قبول نشد، سپس نامه‌ای به [[آزادخان افغان]] که از دوستان قدیمی‌اش بود فرستاد و از وی درخواست کمک نمود آزاد خان نیز سلطنت شاه را به رسمیت شناخت. علیمردان خان هم سپهسالار لشکر شد. در این هنگام علیمردان خان سفیرانی با فرمان و نامه‌ی شاه جدید و اخباری دایر بر اینکه به زودی با آمدن قشون سلطنتی نگرانی آنها رفع خواهد شد به کرمانشاه فرستاد و با قشون سلطنتی به سمت کرمانشاه حرکت کرد. در همین زمان سلطان علی میرزا فرزند [[شاه سلیمان دوم]] نیز به اردوی شاه جدید پیوست.
سطر ۴۳ ⟵ ۵۰:
همین که کریم خان از جریان حرکت علیمردان خان و سپاهش باخبر شد وی نیز با چهل و دو هزار نفر از سپاهیانش راهی کرمانشاه شد و فردی را به داخل کرمانشاه فرستاد و تقاضای تسلیم فوری قلعه کرمانشاه را نمود و قول داد در صورتی که آنها تسلیم شوند. با آنها کاری نداشته باشد و آنها را مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد و از گناهشان می‌گذرد. اهالی قلعه که موقعیت خود را در خطر می‌دیدند پس از مشورت تصمیم به تسلیم گرفتند و [[میرزا محمدتقی گلستانه]] و [[عبدالعلی خان]] شخصاً وارد مذاکره با کریم خان شدند و کریم خان هم طبق عادت از آنها استقبال کرد و آنها را نزد خود پذیرفت و [[علیمرادخان زند]] را به حکومت کرمانشاه منصوب کرد و برای اطمینان خاطر میرزا محمدتقی و عبدالعلی خان ناچار شدن در سپاه کریم خان بمانند. محاصره به پایان رسید و کریم خان با خیال راحت با سپاهیان خود به مقابله با شاه سلطان حسین دوم حرکت کرد.
 
خبر سقوط قلعه کرمانشاه موجب آشفتگی و تضعیف روحی اردوی [[علیمردان‌خان]] شد یکی از امیدهای وی [[آزادخان افغان]] بود که پیغام فرستاده بود در دو منزلی کرمانشاه رسیده است. اما [[کریم خان]] به چهار فرسنگی آنها رسیده بود و به ناچار آماده جنگ شدند، صف آراستند و جنگ شروع شد. برتری نیروهای کریم خان کاملاً معلوم بود. به فرماندهی [[شیخعلی خان زند]] سپاه علیمردان خان به سختی شکست خورد و تمام اموال و تجهیزاتش به دست کریم خان افتاد. علیمردان خان فرار کرد و مصطفی خان در حال فرار با زخمی اسیر شد. این جنگ آخرین تلاش علیمردان خان را برای گرفتن زمام امور ایران بود.
 
== پس از پادشاهی ==