حماسه نرت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Shahrooz061 (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Shahrooz061 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱:
نارتان در نارتستان درمیان دره‌های دو رودخانهٔ کوبان و اینگوری جای داشتند. آزاد می‌زیستند و از کسی یاری نمی‌خواستند. درمیانشان آینده‌بینانی بودند که با لوبیای گل آینده را می‌دیدند، پیشگویانی که ابزار پیشگویی‌شان استخوان شانه بود، همچنین جادوگران و کسان دیگر.
افسانه‌ها می‌گویند، درمیان آنان کسی که دلسوز تنگ‌دستان بود، شُشلان بود. افسانه‌ها نه از شمار اندک، که دربارهٔ بسیاری از کارهای شگفت او، از گره‌گشایی‌ها و دادودهش او، و دربارهٔ نگرانی‌اش برای مردم و تلاشگری او سخن می‌گویند.
 
*نسخه آسی
'''''زادن زَراسه شاتانا را'''''
 
سالی از پیوند گُرگک و زَراسه بگذشت. گرگک بمرد، و زَراسه تنها سالی یا کمی بیشتر پس از او بزیست. زراسه پیش از مرگ دو پورش را فراخواند و به آنان گفت: "به هنگام مرگم، باید سه شب نخست را بر پیکرم نگاهبانی دهید، چراکه من در سیج باشنده ای نیرومندم که سوگند یاد کرده تا نگذارد در سرزمین مردگان بیارامم."
سپس بمرد، و پیکرش را در سردابه نهادند.
شب نخست سررسید. گُرازمَک زره بر تن کرد، تیر و کمان خود برگرفت، به درِ سردابه ایستاد، و تا فرارسیدن صبح نگاهبانی داد. شب دوم نیز چنین کرد. در شب سوم خامیس به برادرش گرازمک گفت: "مادرمان ما را باهم پرورد، پس بگذار امشب من بر پیکرش نگاهبانی دهم."
 
ترجمه [[شایان جوادی]]