جت لی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸:
 
== جت لی از زبان خودش ==
اعضای خانوادهٔ من عبارت بودر،بود از، دو خواهر و دو برادر که از من بزرگتر بودند. در دو سالگی پدر خود را از دست دادم و چون بچه آخر بودم مادرم نمی‌گذاشت هر کاری که کمی در آن احتمال خطر می‌رفت انجام دهم ومن نمی‌توانستم کارهایی را که تمام بچه‌های هم سن من انجام می‌دادند را انجام دهم. من طوری بار آمده بودم که اگر می‌گفتند " به این دست نزن " محال بود به ان دست بزنم. این اولین خاطرات کودکی من بودند و من در چنین حال و هوایی بزرگ شدم.
 
در هشت سالگی به کلاس اول رفتم. به دلایلی که خودم هم نمی‌دانم محبوب همه معلم‌ها بودم و آن‌ها مرا لوس کرده بودند حسابی نازم خریدار داشت و هنوز هم نمی‌دانم کارشان درست بود یا نه ولی برایم جالب که هر درسی را امتحان می‌دادم بیست می‌شدم. فقط کلاس موسقی برایم عذاب اور بود. معلمم به خوبی از این موضوع باخبر بود. روز امتحان معلم مان آخرین نفر اسم مرا صدا زد لی لیان جی. از جا بلند و توی دلم گفتم: لعنتی!