نصر دوم سامانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Itnegiin (بحث | مشارکت‌ها)
Itnegiin (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۹:
در زمان خلیفه هارون الرشید حاکم خراسان به اسم علی بن عیسی بن ماهان زمینه شورش [[رافع بن لیث]] را در ماوراءالنهر فراهم کرد، رافع از نبیرگان نصر بن سیار آخرین حکمران خراسان در زمان امویان بود از سوی علی بن ماهان به مدت کمتر از یک سال به حکومت سمرقند رسید، رافع از این حکم سرباز زد و علیه عباسیان قیام کرد، شورش رافع و سرکشی‌های علی بن عیسی خلیفه عباسی را نگران ساخته بود او سپاهی را به فرماندهی هرثمه به خراسان فرستاد، هرثمه موفق شد علی بن عیسی را گوش به فرمان خلیفه کند اما نتوانست شورش رافع بن لیث را سرکوب کند. بعد از ااین اتفاق [[هارون الرشید]] به پسرش عبدالله ([[مأمون]]) به سوی خراسان حرکت کرد در همین زمان عبدالله که پدرش را در سفر همراهی می‌کرد نامه ای به فرزندان اسد فرستاد و دستور داد که آنها هرثمه را در نبرد با رافع همراهی کنند اما فرزندان اسد به میانجگری پرداختند و رافع در برابر خلیفه تسلیم شد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۵۱}}</ref>
 
بعد از غسان [[طاهر بن حسین|طاهرذوالیمین]] به حکومت خراسان رسید <ref>{{پک|زرین کوب|۱۳۹۹|ک=تاریخ ایران در اوایل عهد اسلامی|ص=۴۹۶}}</ref>در زمان حکومت او فرزندان اسد به حکومت خود ادامه دادند نوح بن اسد در سال ۲۲۷ق و یحیی نیز در سال ۲۴۱ ق از دنیا رفتند، بعد از مرگ یحیی قلمرو حکومتش به احمد رسید در زمان حکومت احمد قلمرواش وسیع و پایدار شد و بعد از مرگ احمد حکومتش بین بازماندگانش به صورت موروثی شد نصر بزرگترین فرزندش دربین هفت پسرش در زمان حیاتش به حکومت سمرقند و فرغانه گماشته شد. امیر احمد بن اسد امور حکومت را در سال ۲۵۰ ق و قبل از مرگش جانشین (نصر) خود رامشخص کرد تاحکومت با مواجه نشود. امیر احمد سمرقند را پایتخت خود اعلام کرد و برادران خود را در قسمت‌های مختلف ماوراءالنهر منصوب کرد. هرچند که حکومت طاهریان در خراسان رو به زوال بود، همچنان ماوراءالنهر قسمتی از خراسان بود. در سال ۲۵۹ یعقوب لیث با تسلط بر نیشاپور پایتخت طاهریان، امیر احمد بن طاهر را اسیر کرد و باعث انقراض حکومت طاهریان شد. [[یعقوب لیث]] در فکر رویارویی با خلافت عباسی بود، اما به دلیل رویاروی نشدن با امیر نصر سامانی فتوحات خود را به سمت غرب ادامه داد. در مقابل، خلیفه برای مقابله با قدرت یعقوب لیث صلاح دید امیر نصر را یاری کند. به همین جهت حکومت ماوراءالنهر را برای امیر نصر فرستاد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۵۲}}</ref>
 
اختلافات و درگیری‌هایی که امیر نصر با برادرش داشت از جمله وقایع مهم دوران حکومت امیر نصر محسوب می‌شود. با سقوط طاهریان و نبود قدرت، شورش و درگیری در بخارا اتفاق افتاد و منجر به قتل افراد زیاد و تصاحب اموال شد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۵۳}}</ref> این جریانات باعث شدابوعبدالله بن ابی حفض، از فقیهان بزرگ بخارا باارسال نامه از امیر نصر درخواست کمک کند. امیر نصر پیرو درخواست ابوعبدالله، برادرش اسماعیل در سال ۲۶۰ برای حکمرانی به بخارا فرستاد. اسماعیل با ورود به کرمینه در نزدیکی بخارا برای ورود به شهر مردد شد ولی با استقبال ابوعبدالله شک او از بین رفت<ref>{{پک|فروزانی|1393|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=53}}</ref> بعد از این که امیر اسماعیل وارد بخارا شد اولین اقدامی که انجتم داد دستگیری حسین بن محمد الخوارجی بود. البته قابل توجه است که امیر اسماعیل زمانی که کرمینه اقامت داشت از طریق سفیران خود با حسین بن محمد خوارجی که بر شهر بخارا مسلط بود گفتوهایی انجام داد. طبق توافقی که انجام دادند اسماعیل حاکم بخارا باشد و حسین بن محمد خوارجی نایب یا قائم مقام او باشد.