یالمار شاخت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اشتباه فاحش احتمالن در ترجمه از مقاله انگلیسی.
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۴۶:
'''یالمار شاخت''' {{آلمانی|Hjalmar Schacht}} با نام کامل '''یالمار هوراسه گریلی شاخت''' کمیسر مالی و رئیس [[رایش‌بانک]] در [[جمهوری وایمار]] از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۰ و رایش سوم از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ بود. شاخت از اقتصاد ضعیف آلمان که در آن پول ملی چنان بی‌ارزش شده بود که یک گونی از آن، معادل یک قرص نان بود، اقتصاد پویا و قدرتمندی ساخت که کارایی خود را در سال‌های سخت جنگ نشان داد. با این حال او مخالف برنامه‌های تسلیحاتی هیتلر بود، از آن رو که این برنامه‌ها پیمان ورسای را نقض و اقتصاد آلمان را به خطر می‌انداخت. وی تا سال ۱۹۴۱ با جبهه [[مقاومت آلمان]] همکاری کرده بود و مدتی نیز مسئول برگزاری جلسات مقاومت بود که از ویلای شخصی همسرش برای این منظور استفاده می‌کرد. وی در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۴ پس از سو قصد علیه [[هیتلر]] در [[کودتای ۲۰ ژوئیه]] دستگیر و ابتدا به [[اردوگاه کار اجباری راونسبروک]] و سپس به [[اردوگاه مرگ فلوسنبورگ]] و در نهایت به [[اردوگاه کار اجباری داخاو]] فرستاده شد.
 
دکتر یالمار شاخت، اقتصاددان و ناسیونالیست بنام آلمانی برای دادن نظر جهت بهبود اوضاع اقتصادی [[ایران]]، بیستم آبان ۱۳۱۴ (۱۱ نوامبر ۱۹۳۵) وارد تهران شد و با مقامات دولتی از جمله رضاشاه پهلوی ملاقات کرد که روزنامه‌های لندن از آن ابراز ناخرسندی کردند و نوشتند که دکتر شاخت با اشاره هیتلر به ایران آمده بود. از زمان دیدار شاخت از ایران بود که انگلیسی‌ها یقین حاصل کردند که رضاشاه در جستجوی مفری است تا نفوذ و مداخله آنان در امور ایران را به حداقل برساند. دکتر «یالمار شاخت» در آن سال پس از انجام بررسی‌ها و با توجه به وضعیت ایران، چند طرح مالیاتی، گمرکی و راه صنعتی شدن را به رضاشاه داده بود.
 
شاخت در پایان [[جنگ جهانی دوم|جنگ دوم جهانی]] به اتهام کمک به ناسیونالیسم افراطی آلمان و تقویت آن و نیز دادن خط به هیتلر دستگیر و محاکمه شد، ولی مجازات نشد. بازپرس انگلیسی ضمن تحقیق و بازجویی از او، درباره دیدارش از تهران و احساس رضاشاه نسبت به دولت نازی آلمان هم از او سوال کرده بود که پرسش و پاسخ در آرشیو مربوط محفوظ است. «شاخت» گفته بود که همانند سایر ناسیونالیست‌های آلمانی به ایرانیان علاقه‌مند بوده است. دکتر مصدق که با تحریم و محاصره اقتصادی دولت لندن دست به گریبان بود از دکتر شاخت خواست که «طرح اقتصاد بدون نفت» را برای ایران بنویسد و با خود به تهران بیاورد که او در سپتامبر ۱۹۵۲ (مهر ۱۳۳۱) با طرح خود به تهران آمد. تابستان سال بعد مصدق راه‌حل مسائل دیگری را از دکتر شاخت خواست که پیش از اتمام کار، حکومت او برانداخته شد. با وجود این، دکتر شاخت در فوریه ۱۹۵۴ (بهمن ۱۳۳۲) با راه‌حل‌های خود به تهران آمد که به آن توجه نشد.