یوآن شائو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
ویژگی پیوندهای پیشنهادی: ۳ پیوند افزوده شد.
خط ۶:
در میانهٔ دههٔ ۱۸۰ میلادی، امپراتوری هان شاهد شورش‌هایی بود که عمدتاً از جامعهٔ دهقانی آغاز شدند و هدفشان سرنگونی سلسلهٔ هان بود. «لیو هونگ» که با عنوان امپراتور لینگ خوانده می‌شد، با بی کفایتی امور مملکتی را به خواجگان سپرده بود و هیچ توجهی به خواسته‌های مردم نداشت. در نتیجه دهقان‌ها دست به شورشی زدند که به نام «شورش دستار زردها» شناخته شده و امپراتوری را تا مرز نابودی پیش برد. با وجود این مشکلات، برادر ملکه هه «هه جین» که امور لشکر امپراتوری را دست داشت، به کمک فرماندهانی چون «لو ژی» و «هوآنگفو سانگ» توانست شورشیان را شکست داده و امپراتوری را نجات دهد.
 
بعد از شکست شورشیان، میان هه جین و خواجگان درگیری‌هایی رخ داد. هه جین معتقد بود که وضعیت نابسامان امپراتوری نتیجهٔ بی کفایتی خواجگانی است که امور دربار را در دست گرفته‌اند. این اختلافات دو حزب مخالف را در دربار امپراتوری به وجود آورد. نخست حزب ده ملازم، که متشکل از خواجگان بود و دوم حزب هه جین، که پیروان او را شامل می‌شد و اکثراً فرماندهان نظامی بودند. مهم‌ترین پیروان هه جین، یوآن شائو و [[سائو سائو]] بودند که از نوجوانی با یکدیگر دوستی داشتند. این اختلافات، به اختلاف بر سر جانشین امپراتور لینگ انجامید. هه جین و پیروانش معتقد بودند «لیو بیان» پسر ملکه هه باید جانشین شود؛ اما خواجگان که از قدرت‌گیری هه جین در سایهٔ خواهر زاده اش هراس داشتند، نظرشان «لیو شیه» پسر بانو وانگ، صیغهٔ امپراتور لینگ بود. هه جین ابتدا می‌کوشید خواهرش را قانع کند خواجگان را از دربار اخراج کند، اما خواجگان ملکه هه را تحت فرمان خود درآورده و چنین اجازه ای به او ندادند. در نتیجهٔ مجبور شد برای سرکوب خواجگان به روش نظامی متوسل شود. با مرگ امپراتور لینگ، جنگ قدرت آغاز شد. هه جین برای تمام فرماندهان نظامی امپراتوری نامه نوشت و از ایشان دعوت کرد در سرکوب خواجگان به او ملحق شوند. سائو سائو شدیداً با این کار مخالف بود، زیرا معتقد بود این کار باعث می‌شود برنامهٔ سرکوب به گوش خواجگان برسد. او نیروی نظامی پایتخت را برای سرکوب خواجگان کافی می‌دانست، اما هه جین سائو سائو را بی‌خرد خواند و کار خودش را کرد.
 
طبق پیش‌بینی سائو سائو، خبر برنامه‌های هه جین به گوش خواجگان رسید. ایشان با کمک «هه میائو» برادر هه جین و ملکه، هه جین را به جلسه ای فراخواندند. یوآن شائو و سائو سائو که نسبت به این جلسه بدبین بودند، هه جین را تا قصر همراهی کردند، اما خواجگان مانع ورود آن دو شده و هه جین تنهایی قدم به قصر گذاشت. در قصر شماری آدمکش که مزدور خواجگان بودند، هه جین را محاصره کرده و وِی را به قتل رساندند. سپس سرش را بریده و به بیرون از قصر، مقابل یوآن شائو و سائو سائو پرت کردند. این دو که چنین خطری را پیش‌بینی می‌کردند، سریعاً با نیروهای خود به قصر حمله کرده و کشتار عظیمی به پا کردند. در این کشتار، تمام خواجگان جز چند تن از سرانشان (که آنها نیز حین فرار از پایتخت کشته شدند) نابود شده و شیرازهٔ قدرت ایشان فروپاشید. اما با فرار لیو بیان که آن زمان امپراتور شناخته می‌شد، و برادرش لیو شیه به بیرون از پایتخت، نتیجه طور دیگری رقم خورد.
خط ۱۳:
دونگ ژو که فرمانده ای از ناحیهٔ لیانگ بود، با درخواست هه جین به پایتخت آمده و اردو زده بود. وی لیو بیان و لیو شیه را هنگام فرار پیدا کرد و به لویانگ بازگرداند. این چنین دونگ ژو توانست اعتباری کسب کرده و خود را صدراعظم جدید خواند. از نخستین اقدامات او، برکناری لیو بیان و به قدرت رساندن لیو شیه با نام «امپراتور شیان» بود. بخاطر فضای رعب و وحشتی که دونگ ژو به وجود آورده بود، هیچ‌کس جرأت مخالفت با او را نداشت، جز دینگ یوآن و یوآن شائو که شجاعانه با او مخالفت می‌کردند. دونگ ژو با نظر مشاورش، لی رو، دینگ یوآن را از طریق تطمیع پسر خوانده اش، لو بو، نابود کرد. اما بخاطر جایگاه خاندان یوآن، نتوانست چنین رفتاری با یوآن شائو داشته باشد و با یک فرمان از جانب امپراتوری، وِی را به فرمانداری ناحیهٔ «جی» فرستاد.
 
سال بعد، سائو سائو که یکی از معتمدان دونگ ژو شده بود، با همکاری وانگ یون، وزیر کشور، توطئه ای ریخت تا دونگ ژو را ترور کند. اما نقشهٔ او شکست خورد و تحت تعقیب قرار گرفت. سائو سائو توانست به کمک چِن گونگ، خودش را به زادگاهش رسانده تا از گزند مأموران دونگ ژو در امان باشد. سپس به کمک پدرش، جنبشی را علیه دونگ ژو آغاز کرد. به مرور زمان، فرماندهان دیگری نیز از سایر نقاط امپراتوری به سائو سائو ملحق شدند و این جنبش به یک ائتلاف بزرگ از فرماندهانی تبدیل شد که مخالف دونگ ژو بوده و خواهان برکناری او بودند. از این فرماندهان می‌توان به یوآن شائو، یوآن شو (برادر کوچکتر یوآن شائو)، [[سون جیان،جیان]]، گونگسان زان و لیو بی اشاره کرد.
 
سرانجام که سپاهیان سران ائتلاف برای مبارزه با دونگ ژو گرد آمدند، به پیشنهاد سائو سائو، یوآن شائو به رهبری ائتلاف برگزیده شد. ائتلاف در ابتدا پیروزی‌های بزرگی کسب کرد. ایشان موفق شدند یکی از فرماندهان دونگ ژو به نام «هوآ شیونگ» را شکست داده و پس از نابودی او، لو بو را مجبور به عقب‌نشینی کنند. اما با طرحی از جانب لی رو، دونگ ژو لویانگ را به آتش کشید و با انتقال دربار امپراتوری به چانگان، پایتخت را بدان جا منتقل کرد. این چنین سپاهیان ائتلاف در تصرف پایتخت ناکام مانده و جز شهری سوخته، چیزی نصیبشان نشد.
خط ۴۶:
یوآن شائو تا دو سال پس از گوآندو زنده بود، اما ضربه ای که از شکست خورده بود، چنان سنگین بود که هیچ‌گاه نتوانست به بازسازی سپاه خود اقدام کند. در این شرایط، پسر بزرگ «یوآن تان» که باید قلمرو پدر را ادارهٔ می‌کرد، با سائو سائو صلح کرد و به فرمان او شد. اما پسر سوم «یوآن شانگ» این را برنتابید و علیه برادرش شورش کرد. یوآن شائو درگیری پسرانش را می‌دید، اما توان هیچ کاری نداشت. از طرف دیگر سائو سائو هم منتظر ماند تا ایشان خود سبب نابودی یکدگیر شوند. در نتیجهٔ جنگ داخلی خاندان یوآن، قدرت این خاندان از بین رفت و قلمروشان کاملاً در اختیار سائو سائو قرار گرفت.
 
به فرمان سائو سائو، «بانو ژِن» که همسر پسر دوم یوآن شائو «یوآن شی» بود، پس از آنکه یوآن شی بدون خانواده اش از مقرّ خود گریخت، با پسرش «[[سائو پی]]» ازدواج کرد. نتیجهٔ این ازدواج، «سائو روی» بود؛ البته که پدر سائو روی، یوآن شی بود، زیرا سائو پی بخاطر بیماری قدرت فرزندآوری نداشت.
 
== پانویس ==