فهرست شاعران عرب جاهلی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
شاعران غرب
خط ۱:
مقدمه
بسمه تعالی
 
مقاله ای را که پیش رو دارید بررسی زندگی و خلاصه ای از اثارچند تن از شخصیت های ادبیات عرب می باشد که نام آنها بصورت خلاصه در کتب دوره متوسطه ذکر گردیده است .
امید است که تا حدودی بتواند برای دانشجویان و همکاران گرامی مفید واقع گردد . همچنین برای مطالعه بیشتر می توانید به کتابهای تاریخ ادبیات عرب نوشته حنا الفاخوری و تاریخ تمدن فلسفه در جهان اسلامی نوشته خلیل الحجر و حنا الفاخوری ترجمه عبدالحمید آیتی که منابع گرداوری این مقاله نیز می باشد مراجعه نمائید .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خنساء : بکاءه العرب ( شاعره سوگوار )
 
ام عمر و تماضر , دختر عمرو بن الشرید از بنی سلیم , ملقب به خنساء حدود سال 575 میلادی متولد شد و در خانه ای پر نفوذ و توانگر پرورش یافت . او دوبار ازدواج کرد نخستین همسرش مردی بنام ( عبد العزی ) بود و از او صاحب پسری شد به نام عمرو , معروف به ابو شجره .
همسر دومش مرداس سلمی نام داشت . از او صاحب چند فرزند شد که همگی در دلیری و شاعری اشتهار یافتند . چون دو برادرش معاویه و صخر که از بزرگان بنی سلیم بودند , کشته شدند خنساء برایشان بسیار گریست تا آنجا که نابینا شد و از این دو همه سرشک خود را بر صخر فرو باریده است . زیرا صخر به صفات عالیه یک عرب بدوی , چون شجاعت و کرم و وفا و علو همت آراسته بود و در ایام حیات بارها محبت و نیکی و دارایی خود را در راه او بذل کرده بود .
خنساء عمر دراز کرد تا اسلام را دریافت و بدان گردن نهاد و چون آتش جنگ میان مسلمانان و ایرانیان شعله ور شد , او فرزندان خود را به جنگ فرستاد و آنها در قادسیه به سال 638 م کشته شدند .
چون خبر قتل پسران را به او دادند گفت : " سپاس خدایی که شرف شهادت آنها را به من ارزانی داشت . آرزویم این است که پرور دگار من , مرا با آنها در یک جای در قرار گاه رحمت خویش گرد آورد . "
خنساء به سال 664 م در سن 89 سالگی وفات یافت .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ویژگی شعر خنساء:
خنساء زنی است که درد را با تمام وجودش احساس کرده است . مرگ برادران بویژه صخر از چشمانش چشمه خون جاری ساخت و از قلبش شعری سوز ناک که باید آن را شعر عاطفه و محبت نامید . از جمله اشعار او در این زمینه است که می سراید :
افارق مهجتی ویشق رمسی فلا والله ما انساک حتی فراق صخر
ابی حسان لذاتی و اسنی فقد ودعت یوم
فیا لهفی علیه ولهف امی ایصبح فی الضریح و فیه یمسی
 
" به خدا سوگند فراموشت نمیکنم تا میان من و دل جدائی افتد و به رستاخیز گورم از هم بشکافد . روزی که با ابو احسان صخر وداع کردم با خوشیهاو آشنائیهایم وداع کردم . وا اندوها , مراو مادرم را , آیا او در گور خود روز را به شب می آورد و شب را به روز می رساند ."
از خنساء دیوانی در مرثیه برادرانش بخصوص (صخر ) به سال 1888 در بیروت چاپ شده و ترجمه فرانسوی آن به سال 1889 به طبع رسیده است . ا لا ب اویس شیخوالیسوعی به دیوان خنساء توجه خاص داشت و چون یکبار همه آن را به چاپ رسانیده است بار دیگر خلاصه آن رابه عنوان کتاب درسی در سال 1895 تحت عنوان " انیس الجلساء فی شرح دیوان الخنساء " طبع کرد .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ابو حامد غزالی : ( فیلسوف و نویسنده )
 
ابو حامد محمد بن احمد غزالی به سال 450 هجری , عصر شدت منازعات سیاسی و فکری , در طوس از توابع خراسان متولد شد . او ایرانی نژاد و زادگاهش هم در ایران بود . پدرش مردی از صلحا بود که از رشتن پشم گذران زندگی میکرد . آنچه می رشت در دکانی در بازار پشم فروشان می فروخت و بدین سبب او را غزالی می گفتند .
برخی می گویند غزالی منسوب است به غزاله (بدون تشدید ) قریه ای از قراء طوس و امروز غزالی ( به تخفیف ) از غزالی (به تشدید ) رایج تر است .
پدر غزالی اهل ورع و تقوا بود و غالباً در مجالس فقها حضور داشت وی دو پسر به نامهای محمد و احمد داشت. و این دو هنوز خرد سال بودند که او از جهان رخت بست , او قبل از مرگ فرزندان خود را به یکی از دوستان صوفی خود سپرد .. از او خواست که به تعلیم و تربیت آنها همت بگمارد. آن مرد نیز به وصیت وی عمل کرد تا آنگاه که میراث پدر به پایان رسید سپس ابو حامد و برادرش به نظامیه ای رفتندو در آنجا سخت به تحصیل فقه پرداختند. در آنزمان مدارس نظامیه ای که نظام الملک تاسیس کرده بود قوت طلاب را تامین می کرد .
ابو حامد تحصیلات خود را در مدارس نظامیه آغاز کرد سپس به گرگان و بعد به نیشابور آمد و در آنجا به (جوینی ) معروف به امام الحرمین پیوشت و تا پایان عمر او , همواره ملازم او بود .
تحصیلات غزالی تنها فقه نبود او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانشی اندوخت تا آنجا که بر همه اقران تفوق یافت چون استادش جوینی وفات کرد به قصد دیدار نظام الملک در لشکر گاهش از نیشابور بیرون آمد .
نظام الملک را از از او خوش آمد اکرامش کرد و غزالی مدت شش سال در کنف حمایت او زیست.سپس او را به تدریس در نظامیه بغداد و توجه به امور آن مامور کرد .
اوعلاوه بر تدریس به تحقیق در فرق گوناگون پرداخت و در علم کلام استاد شد و در آن صاحب تالیف و تصنیف شد آنگاه به تحصیل فلسفه همت گذاشت ولی بدون آنکه از استادی استعانت جوید خود به مطالعه کتب فلسفی اختصاص داده بود و این کار سه سال به طول انجامید . سپس از تدریس کناره گرفت وسالک طریقه تصوف شد .
غزالی در سال488 هجری از خراسان راهی شام شد و در آنجا نزدیک به دو سال بماند که هیچ کار جز عزلت و خلوت و ریاضت و مجاهدت نداشت . مدتی در مسجد دمشق اعتکاف کرد.
آنگاه از شام به بیت المقدس رفت و سپس به قصد حج عازم حجاز گردید و باز دوباره قصد دیار خویش ,طوس , کرد و در آنجا خلوت گزید که این حال ده سال طول کشید . او در این مدت مشهورترین کتابهای خود و مخصوصاً (احیاء علوم الدین ) را تالیف کرد .
در سال 499 هجری از عزلت بیرون آمد و قصد نیشابور کرد و در نظامیه آنجا به تدریس مشغول شد توقف غزالی در نیشابور بیش از دو سال به طول نیانجامید کهبار دیگر تدریس را ترک گفت و در طوس عزلت گزید . غزالی در زادگاه خود طوس , یکی از مدارسی که نزدیک خانه اش بود را برگزید و در همانجا نیز مدفون گشت .وفات او در سال 505 هجری درطوس اتفاق افتاد . وی هنگام وفات پنجاه و چهار سال داشت .
 
آثار غزالی : غزالی رکنی از ارکان فلسفه اسلامی است .در میان متفکران اسلام هیچ یک به اندازه او تالیف و تصنیف نکرده است . غزالی بیش از هر چیز به نبرد با فلاسفه زندیق صفت و استحکام قواعد دین اهتمام ورزید .او در موضوعات مختلفی از قبیل منطق , تاریخ و فلسفه ,علم کلام و فقه , مواعظ تصوف , تفسیر و اخلاق و ادب , کتاب و رساله نوشته است .
از مشهور ترین آثار او می توان از احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت در تصوف – مقاصد الفلاسفه – تهافت الفلاسفه و معیار العلم – المنقذ من الضلاله – میزان العمل – جواهرالقران – کتاب اربعین – مشکاه الانوار و بدایه الهدایه را نام برد .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بوصیری : ( شاعر مدیحه سرا )
 
شرف الدین محمد بن سعید , به سال 608 هجری در ( دلاص) در کشور مصر متولد شد . سپس به بو صیر , نقل مکان کرد و به بوصیری شهرت یافت . وی در کتابت و ادب استادی یافت و حکومت ناحیه شرقی از جانب دولت به او واگذار شد . وی در اسکندریه در 88 سالگی دیده از جهان فرو بست . از آثار او ست قصیده مشهور( برده ) دارای 162 بیت در مدح پیامبر اسلام به این مطلع :
 
( امن تذکر جیران بذی سلم مزجت دمعاً جری من مقله بدم )
قصیده برده سخت مورد توجه واقع شد و بر ان شرحهای متعدد نوشتند و بسیاری از آن تقلید کردند و به زبانهای مختلف مثل هندی و فارسی و ترکی و المانی و فرانسوی ترجمه شد . بوصیری را دو قصیده دیگر در مدح پیامبر اسلام است یکی به قافیه همزه به این مطلع :
 
کیف ترقی رقیک الانبیاء یا سماء ما طاولتها سماء
و قصیده ای دیگر موسوم به ( ذخر المعاد ) در 206 بیت به این مطلع :
 
( الی متی انت بلالذات مشغول و انت عن کل ما قدمت مسئول )
تا کی تو سر گرم خوشیها ( خوش گذرانی ) هستی در حالیکه از تو درباره هر آنچه انجام می دهی سوال میشود .
شعر بوصیری در مدایح پیامبر اسلام به استحکام و جزالت و استعمال صنایع بدیعی به نحوی پسندیده ممتاز است , اما در دیگر موضوعات که شاعر شیوه زمان را در پیش گرفته به سستی گراییده است .
 
 
 
شاعران عرب پیش از اسلام: