رویداد خانه فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Majidk57 (بحث | مشارکت‌ها)
Majidk57 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹:
[[طبری]] در تاریخ خود می‌نویسد: «[[عمر بن خطاب]] به در خانه‏ی [[علی]] آمد، در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می‏کشم مگر این که برای بیعت بیرون بیایید. [[زبیر]] از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیری بر دست داشت، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دست او بر زمین افتاد.»<ref>تاریخ طبری ۲/ ۴۴۳، چاپ بیروت.</ref>
 
[[شهاب الدین احمد]] معروف به «ابن عبد ربه اندلسی‌» مؤلف کتاب «العقد الفرید» (مرگ: [[۴۶۳ (قمری)]]) در کتاب خود بحثی مشروح درباره تاریخ [[سقیفه]] آورده و تحت عنوان کسانی که از بیعت [[ابوبکر]] تخلف جستند چنین می‌نویسد: [[علی]] و [[عباس]] و [[زبیر]] در خانه [[فاطمه]] نشسته بودند تا اینکه ابوبکر، عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت‌: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن و در این موقع عمر بن‌خطاب مقداری از آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه رابسوزاند، در این موقع با فاطمه روبرو شد. دختر پیامبر گفت‌: ای فرزند خطاب آمدی خانه ما را بسوزانی، او در پاسخ گفت‌: بلی مگراین که در آنچه که امت وارد شدند، شما نیز وارد شوید. <ref>العقد الفرید باب سقیفه بنی ساعده جزء2 صفحه 73 متن در کتاب فأما عليّ والعباس والزبير، فقعدوا في بيت فاطمة حتى بَعث إليهم أبو بكر عمرَ ابن الخطاب ليُخرِجهم من بيت فاطمة، وقال له: إِن أبوا فقاتِلْهم. فأقبل بقَبس من نار على أن يُضرم عليهم الدار، فلقيته فاطمةُ، فقالت: يا بن الخطاب، أجئت لتُحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخلتْ فيه الأمة. فخرج علي حتى دخل على أبي بكر فبايعه، فقال له أبو بكر: أكرهتَ إمارتي؟ فقال: لا، ولكني آليتُ أن لا أرتدي بعد موت رسول اللّه صلى الله عليه وسلم حتى أحفظَ القرآن، فعليه حَبست نفسي</ref>
 
[[بلاذری]] (مرگ: [[۲۷۰ (قمری)]]) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، این رویداد تاریخی را در کتاب «انساب الاشراف‌» می نویسد: ابوبکر به دنبال علی فرستاد تا بیعت کند، ولی او از بیعت امتناع ورزید. سپس [[عمر]] با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد و با فاطمه در جلوی درب خانه روبرو شد، فاطمه گفت‌: ای فرزند خطاب، می‌بینیم در صدد سوزاندن خانه من هستی، عمر گفت‌: بلی،این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده‌است‌.<ref>انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586</ref>