رستم و اسفندیار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴:
== نبرد ==
{{Empty section}}
در روز اول نبرد رستم تیری به طرف اسفندیار زد ولی به خاطر روئین‌تنی او تیر اثری نکرد و اسفندیار، رستم را زخمی کرد.تا جایی که رستم اگر یکبار دیگر با اسفندیار درگیر میشد مرگش حتمی بود. بدن رستم پر از زخمهای فراوان بود ولی اسفندیار حتی خراشی برنداشته بود. رستم چاره ای برای خود نمیدید به مشورت با پدر رفت. زال پدر رستم گفت فرصتی بده تا اندیشه کنم. زال تنها راه چاره را کمک از سیمرغ دید. زال هر گاه به مشکل لاینهل در زندگانیش برخورده بود سیمرغ را فرامیخواند. اما این درخواست سوم و اخرین بود. چرا که سه پر سیمرغ بیشتر نداشت و این اخری بود و این سه پر را خود سیمرغ به زال داده بود.زال به بلندای کوهی رفت و اخرین پر را به اتش کشید. مدتی نگذشت که اسمان نورانی گشت. بادی عجیب وزید و چمن ها و برگ درختان بوته ها شروع به رقاصی کردند. زال دستی بر جلوی چشمانش گرفت و نیم نگاهی به آن نور
بر فراز سرش میکرد.چند قدمی به عقب رفت و به ناگاه سیمرغ پادشاه آسمان ظاهر گشت. زال از سیمرغ طلب کمک کرد. سیمرغ به او گفت پسرت درنبرد سختی خود را گرفتار کرده. نبرد با رویین تنان کاریست بس عبث و حماقت محض. اما هنوز روزنه ای امیدی هست برای پهلوان زابلیان.تمام بدن اسفندیار آسیب ناپذیر است تا روز قیامت. چرا که در اب حیات غسل کرده. ولی در هنگام غسل چشمانش را بست. چشمانش مایه مرگش میشود. اما چه کسی شهامت نگاه به چشمان قهرمان ایران را دارد؟ چه رسد که ب ان تیر بی افکند ؟! چاره پسر پهوانت فقط در چشمان اسفندیار است. بر کوهی برو در انجا درختیست از تنومندان. چوبی سخت دارد از شاخه اش پیکانی بساز دو سر که هر که بر دو چشمش فرو رود. پسرت از دورادور بر او شلیک کند هلاکش کند. اما ای زال به تو هشدار میدهم نفرینی بر اسفندیار است از مادرش. که هرکس او را بکشد عزیزترین کسانش خواهد مرد
رستم اخمی بکرد و گفت: