نظریههای [[کارل مارکس]] [[طبقه اجتماعی|طبقهٔ اجتماعی]] بورژوازی را به عنوان صاحبان امکانات تولید (مانند کارخانه، ماشینآلات و ابزار) در یک اجتماع سرمایهداری معرفی میکند. این طبقهٔ اجتماعی از راه استخدام کارگران برای به کار درآوردن سرمایهٔ خود باعث ارزش افزوده اقتصادی و کسب درآمد برای خودشان میشوند. در دست داشتن امکانات تولید به بورژواها این اجازه را میدهد که تعداد زیادی کارگر را در ازای پرداختدرازای مزد استخدام و از دسترنج کار آنها بهره و سوءاستفاده ببرند. و این کارگران برای کسب درآمد چارهای جز فروختن کار خود به سرمایهدار ندارند. از دیدگاه [[مارکسیسم]]، دو طبقهٔ پرولتاریا و بورژوازی به صورت مستقیم و همیشگیدائم درگیر [[جدال طبقاتی]] هستند که در آن سرمایهدار درصدد بهرهسوء برداریاستفاده از کارگران هستند و در موضع مخالف، کارگران در برابر بهرهسوء کشیاستفاده مقاومت میکنند. این در اصطلاح بهره کشیسوءاستفاده از کارگران بدین شرح است: کارگران که به صورت مستقل دارای ابزارامکانات تولید نیستند و ناچار برای به دست آوردن درآمد به استخدام سرمایهدار در میآیند. آنها برای سرمایهدار مشغول به تولید کالا یا خدمات میشوند و با این کار سرمایهدار صاحب این کالا یا خدمات میشود. سرمایهدار محصولاتاین فرایند تولیداقلام را در برابر پول به خریداران میفروشد و از آن پول مزد کارگران، دیگر هزینه هایهزینهٔ تولید و سود ([[مازاد اقتصادی|مازاد]] تولید) به دست میآورد. بدین صورت سرمایهدار، جدای از تامین سرمایه و پذیرش ریسک،سرمایهدار میتواند بدون انجام کار یا با کار کمتر از مازاد تولید کارگران،کارگران سود به دست آورد. در نظریههای مارکسیستی، داراییثروت تنهافقط از طریق کار به وجود میآید و از این رو، اگر کسی بدون کار کردن ثروت بدست بیاورد، این ثروت را به قیمت بهرهسوء کشیاستفاده از کار دیگران ایجاد کردهاست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفضلی، فریدون (1397)، تاریخ عقاید اقتصادی از افلاطون تا دوران معاصر (600 قبل از میلاد تا 2000 میلادی)، تهران: نشر نی.}}</ref>