نقد قرآن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جایگزینی صفحه با '{{بیطرفی}} {{محافظت}}' |
Ali20 wiki (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱:
{{بیطرفی}}
{{محافظت}}
'''نقد قرآن''' به ایرادات و تناقضاتی که به قرآن وارد دانستهاند میپردازد. [[مسلمان]]ان معتقد وحی خدا بر پیامبر اسلام است. از آن سو منتقدان عمدتا قرآن را [[کتاب]]ی ساده و نوشتهای [[بشر]]ی میدانند که ارتباطی به [[خداوند]] نداشته و تنها بر اساس مقتضیات [[زمان]] و منافع [[محمد]] تنظیم گردیدهاست.
== معجزه بودن قرآن ==
[[علی دشتی]] معجزه بودن قرآن را از دو جنبهٔ لفظ و محتوا قابل بررسی دانستهاست. به این دو جنبه اصطلاحاً اعجاز لفظی و اعجاز محتوایی میگویند. بسیاری دانشوران{{مدرک|ادعای بزرگ}} سدههای آغازین پس از اسلام به اعجاز لفظی قرآن قائل نبودند. بلکه ادعای اعجاز لفظی قرآن با گذشت زمان و افزایش تعصبها مطرح شد. مثلاً [[ابراهیم نظام]]، یکی از این افراد، در نفی اعجاز لفظی قرآن میگوید «نظم قرآن و کیفیت ترکیب جملههای آن معجزه نیست و سایر بندگان خدا میتوانند نظیر یا حتی بهتر از آن بیاورند». در همین راستا [[ابوالعلاء معری]] [[مترسل]] بزرگ عرب منشئات خود را برتر از قرآن دانسته است. به علاوه عربیدانان تاکنون بیش از صد مورد خطاهای صرفی و نحوی در قرآن نشان دادهاند و شارحان و مفسران را به تأویل و توجیه واداشتهاند. اثبات اعجاز محتوایی قرآن از اعجاز لفظی هم مشکلتر است. چرا که مطلب چشمگیر تازهای که دیگران نگفته باشند یا دستور اخلاقی نابی که بدیع جلوه کند در قرآن نیامدهاست. داستانهایش اغلب از داستانهای یهودیان و ترسایان اخذ شدهاست و همین انتقادی بود که خود دشمنان محمد هم در مکه در آن زمان به وی کردند و داستانهای قرآن را اساطیرالاولین خواندند. چندان که یکی از مخالفان محمد در مقام انتقاد از وی گفت که قصههایی از اسفندیار میداند که از داستانهای محمد دلکشتر است. حتی احکام و شرایعی که در قرآن آمدهاست همه در دینهای دیگر سابقه میدارد یا ادامهٔ آداب و سنن عربی جاهلیاست.<ref>جز زکات و جهاد. این دو را معلول تشکیل حکومت از سوی محمد دانستهاند و بدون لشکر و پول کار چنان حکومتی پیش نمیرفت.</ref> تعدادی از این احکام و شرایع با گذشت زمان تغییر کرده است و حتی به فراخور حالوروز محمد حکمهای متضاد صادر شده است. این حکمهای متضاد برای مسائل واحد در فقه اسلامی با عنوان ناسخ و منسوخ مطرح است. مسئلهٔ ناسخ و منسوخ از وجوهیاست که منقدان در اثبات بشری بودن قرآن بر میشمرند.<ref>[[علی دشتی]]، بیست و سه سال، ص ۳۸-۴۱</ref>
=== درونمایه قرآن ===
به گفته لستر هنگاهی که یک خوانندهٔ آشنا به نوشتارهای ابراهیمی قرآن را میخواند در مییابد که درونمایهٔ آن عموماً همان مطالب و داستانهایی است که در آن نوشتارها آمدهاست.<ref>{{یادکرد|فصل= |کتاب=What is the Koran?|ناشر= |چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال={{formatnum:۲۰۰۲|R}} |شابک= |نویسنده=Toby Lester |نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه= |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}} </ref> بیشتر مطالب قرآن از نوشتارهای عادی کلیمیها که جنبهٔ وحی نداشته و بویژه [[تلمود]] برداشت شده و به کررّات در قرآن بکار رفتهاست.{{مدرک|ادعای بزرگ}} وین معتقد است کتاب قرآن سرشار از اشتباهات و تناقضات تاریخی و علمی است. علاوه بر آن الله و کتاب خدا بعضاً و یا عموماً برخی رفتارهای ناپسند همچون دروغگویی، دزدی، نیرنگ، فریب و حیلهگری، بردهداری، تجاوز جنسی، زجر، شکنجه و تروریسم را مجاز میشمارد.<ref>{{یادکرد|فصل= |کتاب=Prophet of doom: Islam's terrorist dogma in Muhammad's own words|ناشر= {{formatnum:CricketSong Books, ۲۰۰۴|R}}|چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال= |شابک=ISBN {{formatnum:0971448۱۲۴, ۹۷۸۰۹۷۱۴۴۸۱۲۴|R}} |نویسنده=Craig Winn |نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه={{formatnum:XVii|R}} |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}} </ref> چارلز تری مینویسد بدون تردید میتوان گفت نخستین اثری که از خواندن قرآن در ذهن خواننده آن مینشیند آنست که محمد، اصول و موازین اسلام را از یهودیان حجاز آموخته است. اصول و احکامی که برگههای ابتدایی قرآن را پرکرده است عبارتند از روز قیامت، بهشت و دوزخ، کتاب آسمانی، وحی به وسیله فرشته، مزایای پیروی از امور مذهبی و غیره که بگونهای کامل از نوشتارهای مقدس کلیمیها و یهودیان گرفته شده است.<ref>{{یادکرد|فصل= |کتاب=The Jewish foundation of Islam|ناشر= {{formatnum:KTAV Pub. House, 1967|R}}|چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= {{formatnum:revised|R}} |سال= |شابک= |نویسنده=Charles Cutler Torrey |نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه={{formatnum:1و 2 و 7و 54|R}} |زبان=en |مقاله= |ژورنال= |نشریه= |تاریخ= |دوره= |شماره= |شاپا=}} </ref>
=== ارزش ادبی قرآن ===
[[تئودور نلدکه]]، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل شمردن ارزش بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیباحسیک به هیچ روی اثر تراز اولی به حساب نمیآورد. از نظر نلدکه محمد به هیچ وجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بیبدیل بالا بردهاند. از نظر نلدکه اگر قرآن بینقص از آب در آمده بود حقاً آن را میشد معجزه شمرد. چون تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود. از این رو از دید یک ناباور بر محمد نمیتوان خرده گرفت که چرا نثری که تولید کردهاست معیوب است چرا که کارهای آغازین هیچوقت بینقص نیست.<ref>Theodor Nöldeke, «The Quran»</ref> نلدکه در این عقیده تنها نیست. همهٔ مستشرقان تا اواسط قرن بیستم، نظیر [[رینولد نیکلسون|نیکلسن]] و [[شوالی]]، همانند نلدکه قرآن را از نظر ادبی بیدقت، پراشتباه، ناقص و ملال آور میدانستند. بگفته استفان وایلد، استاد دانشگاه بن، اینگونه قضاوتها از متن ادبی قرآن عموماً هم توسط اعراب مسیحی و هم محققان مسلمان رد میشوند.<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 296, Taylor & Francis, 2006 </ref> انتساب «قطعه، قطعه بودن» و «عدم پیوستگی» متن قرآن در نوشتارهای مستشرقین بعدی تا به امروز نیز تکرار شدهاست.<ref>Stefan Wild in ''The Qur'an: an encyclopedia'', by Oliver Leaman, p. 368, Taylor & Francis, 2006 </ref>
==== ارزش ادبی داستانهای قرآن ====
نلدکه معتقد است داستانهای قرآن که برای عبرت آورده شدهاست از نظر ادبی چنگی به دل نمیزند. شخصیتهای پیامبرانش کپیبرداری از شخصیت محمد است و همه به سان محمد سخن میگویند و با مخالفان مشابهی طرفاند. حتی در جایی [[نوح]] قوم خود را از پرستش خدایان باطلی نهی میکند (با ذکر نام این خدایان) که خدایانیاند که عربهای زمان محمد میپرستیدند نه خدایان قوم نوح. پس عجیب نیست که در نزد مشرکان قریش این قصهها به اندازهٔ داستانهای رستم و اسفندیار جالب نبود. داستانهای اخیر را نذربن حارث با مکیان باز میگفت و آنها را در سفرهای تجاریاش به ایران آموخته بود. محمد به قدری از رقابت پیش آمده با نذر خشمگین بود که هنگامی که نذر در جنگ بدر اسیر شد به وی رحم نکرد و بکشتش. در حالی که در موارد دیگر هموطنان را بخشوده بود.<ref>Theodor Nöldeke, «The Quran»</ref>
==== صحت تاریخی ====
{{اصلی|صحت تاریخی قرآن}}
امروزه تقریباً میان مسلمانان و مورخین غربی اتفاق نظر هست که آنچه به عنوان قرآن در دست است تقریبا همان کلامی است که از سوی محمد بیان شده است. البته در اینکه آنچه در قرآن است همهٔ آنچیزیاست که محمد به عنوان قرآن بر مسلمانان خواندهاست اختلافنظر بیشتر است. مثلاً از نظر برخی از شیعیان این همهٔ کلامی نیست که از زبان محمد خارج شدهاست، یعنی قرآن امروزی کامل نیست.{{مدرک|ادعای بزرگ و نیاز به منابع خود شیعه}} از نظر آنها اشارات به علی و خاندان از قرآن حذف شدهاست.<ref>F. E. Peters, The Quest of the Historical Muhammad The Quest of the Historical Muhammad, International Journal of Middle East Studies, Vol. ۲۳, No. ۳ (Aug., ۱۹۹۱), pp. ۲۹۱-۳۱۵ </ref>
===== عدم تعلق سورهٔ فاتحه به قرآن =====
سورهٔ فاتحه امروزه در صدر قرآن جای گرفتهاست. محتوای این سوره تماماً دعایی است و آکنده از راز و نیاز با خداست. پس از نظر منتقدان کلام خدا نیست وانگهی کلام کسیاست که با خدا سخن میگوید (طبعاً محمد).<ref>دشتی ۹۸</ref> برای نمونه در بندهایی از سوره آمدهاست «تنها تو را پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. به راه راستمان هدایت کن.» این سوره در شماری از نسخههای قرآن نبود. مثلاً عبدالله بن مسعود از کاتبان وحی و حافظان قرآن این سوره و دو سورهٔ [[معوذتین]] را کلام خدا ندانستی.<ref>دشتی ۹۸؛ نیز نگاه کنید به http://www.sharei.net/J_quran/ch3/012.htm </ref> تفصیل ماجرا اینکه بر اساس برخی روایات هنگام تدوین قرآن اختلافی بین صحابه در مورد اینکه آیا [[سوره فاتحه|سورهٔ فاتحه]] از اول قرار بوده که در مصحف قرآن قرار بگیرد یا نه رخ داد. [[عبدالله بن مسعود]] با قرار دادن سوره فاتحه (و دو سورهٔ [[معوذتین]]) در مصحف مخالف بود زیرا میگفت که سوره فاتحه به هیچ جای خاصی از قرآن تعلق ندارد و اگر بخواهد آن را در مصحف قرار دهد باید آن را در اول هر بخش از قرآن تکرار کند.<ref>Graham, William A. ''Fātiḥa.'' Encyclopaedia of the Qurʾān</ref><ref>Mahmoud Ayoub, ''The Qur'an and its interpreters'', Volume 1, SUNY Press, p.42 </ref> برخی از دانشوران با این استدلال که این سوره با لفظ «قل» شروع نمیشود آن را متعلق به قرآن ندانستهاند.<ref>Richard Bell, William Montgomery Watt, ''Bell's introduction to the Qur'ān'', Edinburgh University Press, p. 46 </ref>
== بازتاب خرافات جاهلی در قرآن ==
=== خرافات جاهلی در قرآن ===
بر قرآن این انتقاد وارد شدهاست که بر اوهام و خرافات عرب جاهلی صحه گذاشتهاست. دونمونه در اینجا قابل ذکر است. یکی اعتقاد به [[جن]] است. و دیگری [[سحر]] و چشمزخم. علی دشتی در بیست و سه سال مینویسد: «جای شگفت نیست که عربهای قرن ششم میلادی بهرهای کافی از اوهام داشته باشند. ولی شگفت این است که هر دو موضوع در قرآن منعکس شده باشد. آن هم به صورت ایجابی و مانند یک امر واقع» <ref>دشتی ۱۰۴</ref> بهویژه موضوع جن ممکن است برای باورمندان عقلگرا هضمش دشوار باشد. در قرآن بیش از ده بار به جنیان اشاره شدهاست. و حتی سورهای به این نام در قرآن هست. پس نمیتوان به آسانی با تأویل و توجیه قضیه را فیصله داد. مثلاً در بند ۲۸ سورهٔ جن گفته شدهاست که چند نفر از پریان (جنیان) پس از شنودن بندهایی از قرآن به قدری متأثر شدند که اسلام آوردند. علی دشتی با ذکر این مورد و چند مورد مشابه میگوید: آیا آمدن این مطالب «در کتابی که آن را کلام خدا میگویند آن هم از طرف شخصی که بر ضد خرافات و عادات جاهلانهٔ قوم خود قیام کردهاست و در مقام اصلاح فکر و اخلاق آنها بر آمدهاست موجب تأمل و حیرت نمیشود؟»<ref>دشتی ۱۰۵</ref>
=== رسوم اعراب در قرآن ===
در میان قبایل اعراب و [[قریش]] رسومی وجود داشت که خدا نیز بعداً دقیقاً همان رسوم را در اسلام اجرا نمود. اینها به این شرح است<ref>شفا، ۱۳۲</ref><ref>علی مشکینی، نصایح و سخنان ۱۴ معصوم، قم ۱۳۷۷</ref>:
* عدم ازدواج با زن پدر. خدا نیز فرمود زنانی را که پدرتان گرفته شما نگیرید.
* صدقه دادن یک پنجم از گنجی که یافت میشود: خدا نیز فرمود{{مدرک}} که بدانید آنچه غنیمت به چنگ آورید یک پنجم آن مال خداست.
* عبدالمطلب خونبها را صد شتر قرار داد{{مدرک|نیاز به منبع بهتر}} و خداوند نیز زیر این حکم را امضا کردهاست.
* دور طواف کعبه نزد قریش تعداد مشخصی نداشت، عبدالمطلب دستور داد هفت مرتبه دور کعبه بگردند.{{مدرک|نیاز به منبع بهتر}} خدا نیز در قرآن همین حکم را قرار داد.
* عبدالمطلب آب چاه زمزم را وقف حاجیان کرد و اسم آنرا سقایةالحجان (آبدان حاجیان) گذاشت. خداوند نیز در قرآن همین کار را کرد.{{مدرک|نیاز به آیه قرآن}}
=== داستانهای تاریخی غیر عادی قرآن ===
عدم تطابق داستانهای تاریخی قرآن (زنده ماندن ابراهیم در آتش، داستان قوم لوط، داستان قوم ثمود، داستان زاده شدن عیسای فاقد پدر و سخن گفتن او به محض تولد و...) با یافتههای فعلی علوم تجربی، از موارد تعارض علم و قرآن است. علوم تجربی بر اساس یافتههای حاضر از تحلیل برخی داستانهای تاریخی ناتوانند. البته مسلمانان تمام داستانهای غیرقابل توجیه از نظر عقلی را معجزات خداوند قلمداد میکنند.{{مدرک|نیاز به منابع مسلمان}} همچنین مفسرانی که نمیخواهند شاهد عدم تطابق فرآوردههای وحیانی با یافتههای انسانی باشند، داستانهای قرآن را اسطورهای- نمادین به شمار میآورند تا مسأله حل شود.{{مدرک|نیاز به منابع مسلمان}} به نظر آنها قرآن، از اسطورههای رایج زمانه برای اهداف تربیتی استفاده کردهاست.<ref name="ganjit">{{یادکرد|فصل=|کتاب=|ناشر= |چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال=|شابک=|نویسنده=گنجی، اکبر |نویسندگان سایر بخشها=|ترجمه=|صفحه= |مقاله= [http://zamaaneh.com/idea/2009/01/post_472.html#fn37 پاسخ به تحدی قرآن (۵ و ۶) - از سری مقالات «قرآن محمدی»](فارسی) |ژورنال= |نشریه=وبگاه رادیو زمانه |تاریخ=۱ بهمن ۱۳۸۷ |دوره= |شماره= |شاپا=}} بازیابیشده در 21 اوت ۲۰۰۹. </ref> برخی از داستانهای تاریخی مطرح شده در قرآن بدین شرح است:
==== طوفان نوح ====
در یافتههای علمی مورخین هیچ نشانی از طوفانی به گستردگی طوفان نوح وجود ندارد.{{مدرک|نیاز به منبع یافتههای علمی!}} البته بطور مثال مطابق ادعای کتاب مقدس مسیحیان نیز، جهان ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح خلق شدهاست.{{مدرک}} این مدعا با یافتههای علمی اثبات نشدهاست. مطابق این یافتهها، عمر زمین بیش از پنج میلیارد سال است و زمان پیدایش حیات کمتر از یک میلیارد سال پس از پیدایش زمین است. طوفان نوح یکی از اسطورههای آدمیان اولیه بودهاست. در یافتههای حفاری ۱۹۳۴ قدیمیترین کتاب دینی-مذهبی بشر، [[گیلگمش]]، که متعلق به پنج هزار سال قبل است به دست آمد. در این کتاب از طوفان جهانی یاد شده است<ref>ن. ک. ساندارز، حماسه [[گیلگمش]] ترجمه محمد اسماعیل فلزی، انتشارات هیرمند، صص ۱۶۱- ۱۵۵.</ref>. طوفان آن زمان (که بر اثر بارش باران تمام جهان زیر آب رود)، اینکه از تمامی حیوانات موجود در زمین یک جفت نر و ماده داخل کشتی شود و همچنین عمر نوح، از مصادیق عدم مطابقت دادههای وحیانی با یافتههای تاریخی- تجربی انسانی است. مفسران دینی گاه با برخی حدسهای علمی و گاه با توسل به معجزه این موارد را پاسخ دادهاند.<ref name="ganjit"/>
==== زندگی یونس در شکم ماهی ====
بگفته قرآن:{{نقل قول|یونس از پیامبران بود. چون به آن کشتی پر از مردم گریخت، قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد. ماهی بلعیدش و او در خور سرزنش بود. پس اگر نه از تسبیحگویان بود، تا روز قیامت در شکم ماهی میماند. پس او را که بیمار بود به خشکی افکندیم و برفراز سرش بوته کدویی رویانیدیم و او را به رسالت بر صد هزار کس و بیشتر فرستادیم <ref group="آیه"> سوره صافات، آیات ۱۴۷- ۱۳۹</ref>}}
اکبر گنجی ادعا میکند هیچ مورخی وقوع این واقعه را تائید نکردهاست. همچنین با توجه به گفته قرآن که «ماهی بلعیدش» و اینکه معده یک ماهی به اندازهای حجم ندارد که انسانی در آن زندگی کند و علاوه بر آن هضم نشود و به اضافه اینکه امکانات زنده ماندن (اکسیژن و غذا) برای مدت چهل شبانه روز(در قرآن زمان نیامده) در معدهٔ ماهی موجود نیست، این گفتهٔ قرآن از لحاظ علمی مردود است.<ref name="ganjit"/>
==== داستان شکافتهشدن رود نیل و غرق شدن فرعون در آن ====
شکافتن دریا از طریق معجزهٔ خداوند، یکی دیگر از مصادیق تعارض علم و دین است که هیچ مورخ مستقلی هم وقوع آن را تأیید نکردهاست.<ref name="ganjit"/> در قران آمده: {{نقل قول|و یاد کنید که دریا را برای شما شکافتیم و شما را رهانیدیم و آل فرعون را غرق کردیم و شما نظاره میکردید <ref group="آیه">بقره، ۵۰</ref>}}
==== تبدیل انسان به حیوان ====
{{اصلی|مسخ }}
در سوره مائده مومنان از دوستی با کفار و اهل کتابی که دین را استهزا میکنند، نهی شدهاند: {{نقل قول|[اینان] کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستیدهاند و [خداوند] آنان را بوزینه و خوک گردانده است، اینان بدمنصبتر و از راه راست [از همه] گمگشته ترند <ref group="آیه">مائده، ۶۰ـ ۵۷</ref>.}}
همچنین در سوره نساء آمدهاست:{{نقل قول|اگر ایمان نیاورید، ممکن است به کیفر پیشینیان مبتلا شده، به صورت بوزینه درآیید.<ref group="آیه">سوره نسأ ایه ۴۷</ref>}}
همچنین مطابق آیات ۱۶۶- ۱۶۳ سوره اعراف و ۶۶- ۶۵ بقره، خداوند یهودیان را به دلیل ماهیگیری در روز شنبه به میمون تبدیل کردهاست.
تبدیل انسان به خوک و میمون، برخلاف انتظارات رایج علوم تجربی است. اگر قائلان به کلام الله بودن قرآن مدعیات قرآن را برتر از یافتههای بشری بدانند، نیازی به تأویل این داستان ندارند. در آن صورت میتوانند مانند ملاصدرا، طباطبایی، جوادی آملی این داستان را واقع گرایانه تفسیر کرده و مدعی شوند که خدا واقعاً یهودیها را به دلیل ماهیگیری در روز شنبه و استهزای مسلمین، به خوک و میمون تبدیل کردهاست.اما بسیاری از قائلان به کلام الله بودن قرآن، این داستان را [[تأویل]] میکنند. <ref name="ganjit"/>
==== شقالقمر ====
{{اصلی|شقالقمر}}
بسیاری از مفسران این آیه را مربوط به قیامت میدانند نه واقعه شق القمر.
== پرداختن قرآن به مسائل خوار ==
قرآن به مسائلی پرداختهاست که ممکن است در دیدهٔ منتقد بس حقیر جلوه کند. از آن جملهاست: مسائل خصوصی محمد یا آنِ زنان وی یا نزاعهای لفظی وی با مخالفانش. آمدن چنین مطالبی در قرآن دون شأن کتابی دانسته شدهاست که بنا به ادعا کتاب هدایت بشر در همه اعصار است.<ref>دشتی ۹۳–۹۵</ref> واکنش عمومی مسلمانان به این دست از انتقادات این است که در همهٔ آیهها آموزههاییاست که مؤمنان را به کار میآید. در زیر چند مورد از این مسائل که به انتقاد از قرآن انجامیدهاست ذکر میشود:
=== کینهٔ محمد از ابولهب ===
[[ابولهب]] که عموی محمد بود از مخالفان وی در مکه هم به شمار میآمد. درگیریهای محمد با وی و استخفافهایی که محمد از وی میدید به کینهٔ محمد از وی انجامیده بود. این کینه به صورت سورهای (سورهٔ مسد) در قرآن بازتاب یافتهاست و در آن حتی از طعنه به همسر ابولهب خودداری نشدهاست. این سوره که محتوایش دشنام و طعنهزدن به ابولهب است، به قول علی دشتی، «از حیث موضوع قابل انتساب به پروردگار عالم نیست....از ساحت کبریای آفرینندهٔ جهان و قادر مطلق دور است که به یک عرب نادانی دشنام دهد و نفرین کند و زن او را حمالةالحطب بنامد.»<ref>دشتی ۹۸</ref>
مسلمانان این آیات را نیز مانند دیگر آیات دارای آموزههایی میدانند. از ۴ آیه سوره مسد مانند دیگر آیات تعالیم فلسفی اسلامی گوناگون و زیادی برداشت شدهاست.<ref>تفسیر نمونه، سوره مسد</ref><ref>تفسیر المیزان، سوره مسد</ref>
=== پسرنداشتن محمد ===
محمد علیرغم داشتن زنان بسیار هرگز صاحب پسری نشد که به بلوغ برسد. همهٔ پسرانش در کودکی بمردند. اهمیتِ داشتن فرزند ذکور در جامعهٔ مردسالار عربستان صدر اسلام بر کسی پوشیده نیست. پس از مرگ دو تن از پسران محمد، عاص بن وائل سرکوفتی به محمد زد و ورا ابتر (دمبریده) خواند. سورهٔ کوثر پاسخیاست که محمد از زبان خدا به وی میدهد.<ref>[http://www.aviny.com/Quran/Nemoneh/Vol5/nemn5_29.aspx#link338 تفسیر نمونه ← سورهٔ کوثر] (بازدید ۲۸ اوت ۲۰۰۹)</ref> در بند پایانی سوره گفتهاست که هر که تو را طعن میکند خود دم بریدهاست. یکیبهدوی قادر متعال با عربی نادان آن هم در کتاب هدایت بشر، انتقاد برانگیختهاست.<ref>دشتی ۹۵</ref>
مسلمانان این ۳ آیه را نیز مانند دیگر آیات دارای آموزههایی میدانند. برای نمونه از دید شیعه آیه نخست تنها آیه درمورد حضرت فاطمه است و شأن نزول آن مقام بالای کوچکترین دختر محمد است. آیه دوم هم که خدا دستور شکرگزاری و قربانی کردن را به پیامبر میدهد،<ref>{{آیه ۳|۲|}}</ref> نمونهای از مخالفت اسلام با فرهنگ آن زمان است که پسران را بزرگ میشمردند و دختران را زنده بگور نیز میکردند. آیه سوم هم به نوبه خود از پیشگوییهای قرآن بهشمار میرود.<ref>تفسیر نمونه، سوره کوثر</ref><ref>تفسیر المیزان، سوره مسد</ref>
=== مسائل همسران محمد ===
بخش مدنی قرآن آکندهاست از مطالب مربوط به نزاعهای میان محمد و همسرانش یا نزاعها، حسادتها و رقابتهای همسران محمد میان خود. وجود کشمکشهای خصوصی چیز تازه یا عجیبی نیست. آنچه شگفت تواند بود انعکاس این مسائل در کتاب به اصطلاح هدایت بشریاست.<ref>دشتی ۹۰</ref>. طبیعیاست که مسلمانان مطرح شدن این مسائل در قرآن را خالی از حکمتی نمی دانند. مثلاً میگویند که مطرحشدن مسائل زناشویی محمد در قرآن برای یاری مسلمانان در حل مسائل زناشویی خودشان است.
در اینجا چند نمونه از کشمکشهای خانوادگی-خصوصی اهل بیت پیغامبر اسلام —که در قرآن بازتاب یافتهاست— آورده میشود:
==== ماجرای ماریه ====
روزی [[ماریه|ماریهٔ قبطی]] به دیدن محمد در خانهٔ [[حفصه]] (از زنان دیگر محمد) میآید. محمد و ماریه همانجا در بستر حفصه به [[خفتوخیز]] مشغول میشوند. در این اثناء حفصه که در خانه نبود در میرسد. فریاد اعتراضش بلند میشود. کار بالا میگیرد. پس محمد، در واکنش به قضیه، ماریه را بر خود حرام میکند. ولی بعدها از تصمیم خود عدول میکند — احتمالاً یا چون محمد ماریه را بسیار دوست داشتی یا چون ماریه بس اندوهگین شده بود<ref>دشتی ۹۰</ref>— و در توجیه کار خود آیهای چند بر زبان میراند و دو زن دیگر را [عایشه و حفصه دختران عمر و ابوبکر را] تهدید میکند (سورهٔ تحریم)<ref> [http://altafsir.com/Tafasir.asp?tMadhNo=1&tTafsirNo=74&tSoraNo=66&tAyahNo=1&tDisplay=yes&UserProfile=0&LanguageId=2 تفسیر جلالین -> سورة التحریم]</ref>.چکیدهٔ آیات چنین است: پیغامبرا! چرا از بهر دلخوشی زنانت حلال خدای را بر خویش حرام میکنی…خدا راه سوگندشکستن را برایتان باز گذاشتهاست… چون پیغامبر با برخی زنانش رازی در میان نهاد همین که زنی این سخن با دیگری باز گفت خدا فرستادهاش را از بهری از آن بیاگاهانید…پس بهتر است شما دو زن [عایشه و حفصه] توبه کنید همانا کژدل گشتهاید. وگر پیغامبر طلاقتان دهد امید است که خدا همسرانی بهتر از شما ورا دهد: مؤمن و پاکیزه و … [[:wikt:fa:کالم|کالُم]] و دوشیزه.<ref group="آیه">تحریم ۱–۵</ref> این آیاتی که پشت سر هم در دفاع از محمد آورده شدهاست به قول دشتی شخص را به شگفتی میاندازد که یک مسئلهٔ شخصی و خانوادگی و گفتگوی زن و شوهر در قرآن مطرح میشود.<ref>دشتی ۹۰</ref>
<!-- ------------بخش-خرد---------------- -->
== خدا در قرآن ==
==== خدای محمد در خدمت محمد ====
در سیرهٔ محمد موارد بسیاری مذکور است که ممکن است ذهن نقاد را به این نتیجه برساند که محمد از قرآن به عنوان ابزاری برای پیشبرد نظر شخصی استفاده کردهاست و خواستههای نفسانی خود را در ظرف کلام خدا به اطرافیان تحمیل کردهاست. از همین رو بودهاست که عایشه در مقام انتقاد از محمد گفتهاست «میبینم که پروردگارت به انجام خواستههایت [=هواهای نفسانی] میشتابد.» <ref>انی اری ربک یسارع فی هواک (دشتی ۸۴)</ref>. این قضیه بخصوص در زمینهٔ تمتع محمد از زنان نمود بیشتری مییابد. قرآن مشحون است از حکمهایی که تمتعهای محمد از زنان را به انحای مختلف حلال میشمرد و همان تمتعها را بر دیگران حرام. گفتهٔ بالا از عایشه هم در یکی از همین ماجراها (بخشیدن ام شریک دوسیه خویشتن را به محمد) بر زبان رانده شدهاست.
==== نسبت دادن صفات بشری به خدا ====
از قرآن انتقاد شدهاست که اوصاف و تفاصیلی که از خدا در قرآن آمدهاست گاه جنبهٔ کاملاً بشری مییابد. این خدا در قرآن خشم میکند، حیله میکند، غضب میکند، دوستی میکند و …. این افعال و حالات که به نظر یک منتقد عارضشدنش بر شخص ناشی از ضعف روح و نیازمندی آدمیاست در قرآن به طرز زنندهای به چشم میخورد. پس منتقد چنین نتیجه تواند گرفت که صفات و عکسالعملهای خداوند با روحیات محمد آمیختهاست.<ref> دشتی ۹۷</ref> <!-- در زیر نمونههایی از حالات و کردارهای سؤالبرانگیزی که در قرآن به خداوند منتسب شدهاست آورده میشود. -->
== قرآن و حقوق بشر ==
==== در روایات تاریخی ====
===== کشتن نوجوانی به احتمال کفر در آینده =====
در داستان موسی و [[خضر]]، خضر جوانی را میکشد:
{{نقل قول|[موسی و خضر] رفتند تا به پسری رسیدند. [خضر] او را کشت. موسی گفت: آیا جان پاکی را بی آنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی...[خضر گفت] اما آن پسر، پدر و مادرش مومن بودند، ترسیدیم که آن دو را به عصیان و کفر دراندازد. خواستم تا در عوض او پروردگارشان چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از او و به مهربانی نزدیک تر از او<ref group="آیه">سوره کهف، آیات ۸۱ و ۸۰ و ۷۴</ref>.}}
منتقدان درباب این آیه معتقدند که مجموعه قوانین کیفری دنیای مدرن، مجازات کودکان نابالغ را نمیپذیرند. همچنین هیچ فردی را نمیتوان به احتمال آنکه ممکن است در آینده مرتکب جرم شود، مجازات کرد. مجازات به جرم ارتکابی تعلق میگیرد، نه جرم ناکرده.<ref name="ganjit"/>
===== کشتن تمام مردم به علت کشتن یک شتر =====
در قرآن گفته شده الله تمام قوم ثمود را به دلیل آنکه یکی از آنان شتر حضرت صالح را میکشد، نابود کردهاست:
{{نقل قول|ما آن ماده شتر را برای آزمایششان میفرستیم. پس مراقبشان باش و صبر کن و به آنها بگوی که آب میانشان تقسیم شده. نوبت هر که باشد او به سر آب میرود. یارشان را ندا داد و او شمشیر بر گرفت و آن را پی کرد. عذاب و بیمدادنهای من چگونه بود؟ ما برای آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند علفهای خشک آغل گوسفند شدند<ref group="آیه">سوره قمر، آیات ۳۱- ۲۷</ref>.}}
علیبن ابیطالب در این خصوص میگوید که قطعاً یکی از آنان شتر را کشتهاست، ولی به دلیل سکوت همراه با رضایت، خدا همه آنان را نابود کرد<ref>خطبه ۲۰۱ نهج البلاغه</ref>. در جایی دیگر از قرآن این داستان تکرار شدهاست:
{{نقل قول|حال آنکه پیامبر خدا به آنان [قوم ثمود] گفته بود این شتر خداوند است، او و بهره آبش را رعایت کنید، سپس او را دروغزن شمردند و آن [شتر] را پی کردند، آنگاه پروردگارشان آنان را به گناهشان، به یکسان نابود ساخت و از عاقبت کارش نترسید<ref group="آیه"> سوره شمس، آیات ۱۵- ۱۱</ref>}}
مخالفان در مورد این داستان معتقدند این مجازات به هیچوجه با جرم ارتکابی تناسب ندارد. حتی مدافعان حقوق حیوانها، کسی را به دلیل کشتن یک شتر نمیکشند، چه رسد به نابودی کل مردمی که این فرد از آنها بودهاست.<ref name="ganjit"/> این ادعا در حالی است که قرآن خود به صراحت گفته این شتر، شتری معمولی نیست.<ref group="آیه"> سوره شمس، آیات ۱۵- ۱۱</ref>}}
== خشونت در قرآن ==
از لحاظ تاریخی، در زمان محمد، درجهٔ خشونتِ آیاتی که محمد بیان میکرد با گسترش اسلام افزایش مییافت. اولین آیاتی که مسلمانان را به خشونتی نسبی دعوت میکرد هنگامی بود که در زمان دومین [[پیمان عقبه]] بیان شد. در این آیات (سوره حج آیات ۴۱-۳۹) برای اولین بار حق حمل سلاح و دفاع به مسلمانان داده شد. اما حکم بعدی با قاطعیت بیشتری ابلاغ شد. در سال دوم هجری حکم دوم در مدینه در حالی صادر شد که به مسلمانان هشدار داده شده بود که اندازه را نگه دارند و در اقدام به جنگ پیشی نجویند: «با کسانی که با شما جنگ میکنند، در راه خدا بجنگید و تعدی مکنید زیرا خدا تعدی کنندگان را دوست ندارد.»<ref group="آیه">بقره ۱۹۰</ref> بتدریج که برتری مسلمانان بر دیگران آشکارتر شد آن لحن نسبتاً ملایم آیههای قبلی جای خود را به احکام سختتر و خشمگینتر داد و دیری نپایید که به حالت کاملاً خشن و آشتیناپذیر درآمد: «دوست دارند همچنان که خود به راه کفر میروند شما نیز کافر شوید، تا برابر گردید پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید.»<ref group="آیه">نساء ۸۹</ref><ref>[[شجاعالدین شفا]]، پس از ۱۴۰۰ سال، ص ۱۲۹</ref>
* «پس در راه خدا کارزار کن، تو عهدهدار کسی جز خود نیستی و مؤمنان را نیز [به کارزار جنگ] تشویق کن، چه بسا خداوند بلای کافران را [از شما] بگرداند و عذاب الهی سختتر و خداوند سختگیرتر است»<ref group="آیه">[http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=4&ayat=%DB%B8%DB%B4&user=far&lang=far&tran=3 نسا، ۸۴]</ref>
* «و خداوند کافران را در عین غیظ و غضبشان بازگرداند، که هیچ کامی نیافتند، و خداوند در کارزار مؤمنان را حمایت و کفایت کرد، و خداوند توانای پیروزمند است. و آن عده از اهل کتاب را که از آنان پشتیبانی کردند، از برج و باروهاشان فرود آورد و در دلشان هراس افکند، چندانکه گروهی از ایشان را کشتید و گروهی را به اسارت گرفتید. و زمینها و خانههایشان را در اختیار شما گذاشت و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید و خداوند بر هر چیزی قادر است.»<ref group="آیه">احزاب، ۲۵-۲۷</ref>
به عقیده منتقدان، این موارد و چندین مورد دیگر نشان میدهد که الله در قرآن بطور واضحی خشونت میورزد. الله قدرمتندترین است و جلوی قدرت ناباوران را میگیرد. الله زمینها، خانهها و دیگر وسایل دارای ارزش ناباوران را میگیرد و آنها را به وفاداران خود میدهد.
در قرآن تقریباً در هر سوره از خشم و غضب الله یاد میشود. در برابر این غضب مسلمانان تشویق میشوند بسیاری کارها را انجام دهند؛ من جمله به خدا و پیامبرش ایمان بیاورند<ref group="آیه">بقره، ۴-۷</ref> یا دشمنان را به قتل برسانند<ref group="آیه">انفال ۶۷</ref>. خشونت الله یا تهدیدات الله به خشونت، اغلب منشا خشونتهایی میشود که توسط مسلمانان به واسطه خشنودی اراده الله انجام میشود. <ref name="IRKU">''Is religion killing us?: violence in the Bible and the Quran'' ,Jack Nelson-Pallmeyer, page ۷۵</ref>
علاوه بر اینکه در اکثر سورههای قرآن از جنگ با دشمنان الله یاد شده است، در بسیاری از سورهها خشم الله و به تبع آن ترس از خشم الله نیز ذکر شدهاست. به نظر میرسد محمد نیز همانند [[متیو]] (نگارنده انجیل متی) نمیتوانسته مردمی را تصور کند که تنها بر پایه اخلاقیات و بدون ترس از بارگاه الهی کارهایی که وی مد نظرش بوده انجام دهند. الله نیز در قرآن محمد همانند انجیل به طور مداوم از مجازاتهایی من جمله «عذابی سهمگین» و «بلایی دردناک» سخن میگوید.<ref name="IRKU"/>
به خطر انداختن جان به خاطر الله، در قرآن شدیداً تمجید شدهاست و برای آن پاداشهای فراوانی در [[آخرت]] وعده داده شدهاست. الله زندگی در دنیا را معمولاً بیارزش قلمداد میکند:«و زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و لهو نیست و پرهیزگاران را سرای آخرت بهتر است آیا به عقل نمییابید؟»<ref group="آیه">انعام ۳۲</ref> «ای کسانی که ایمان آوردهاید، چیست که چون به شما گویند که برای جنگ در راه خدا بسیج شوید، گویی به زمین میچسبید؟ آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شدهاید؟ متاع این دنیا در برابر متاع آن دنیا جز اندکی هیچ نیست» <ref group="آیه">توبه ۳۸</ref> و از طرفی برای کشتهشدگان در راستای امور خواستهشده ارزش زیادی قائل شدهاست. الله معتقد است که مردگان بعد از مرگ دوباره زنده میشوند:«هر آینه تنها آنان که میشنوند میپذیرند و مردگان را خدا زنده میکندو سپس همه به نزد او «بازگردانده» میشوند: «تنها کسانی [دعوت تو را] اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و [اما] مردگان را خداوند زنده خواهد کرد سپس به سوی او بازگردانیده میشوند.»<ref group="آیه">انعام ۳۶</ref> از این بین، برای این کشتهشدگان، الله پاداش ویژهای در نظر گرفتهاست:«خدا از مؤمنان جانها و مالهایشان را خرید، تا بهشت از آنان باشد، در راه خدا جنگ میکنند، چه بکشند یا کشته شوند وعدهای که خدا در تورات وانجیل و قرآن دادهاست به حق بر عهده اوست و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ بدین خرید و فروش که کردهاید شاد باشید که کامیابی بزرگی است.» <ref group="آیه">انعام ۱۱۱</ref> در این بهشت ذکر شده، وصف شدهاست که اعراب خواهندتوانست در باغها و چشمهسارهایی، انواع طعام (غذاها) و میوهها را بخورند و با دختران باکره مرتب [[سکس]] داشته باشند.<ref group="آیه">الدخان ۵۵-۵۱</ref><ref name="IRKU"/>
موارد ابراز خشونت در قرآن را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
==== تهدید به مجازات در جهنم ====
در ذهن یک مسلمان هیچ خدایی نیست مگر خدای محمدی که که فرستاده اوست. تمام اصول زیستن نیز بر پایه درست بودن این ادعا است. اما برای کسانی که به این اصل و دیگر اصول ارائه شده در قرآن (همچون آخرین پیامبر بودن محمد، قیامت و...) اعتقاد نداشته باشند جهنم در نظر گرفتهشدهاست: «و[لی] کسانی که کافر شوند، و آیات خدا را تکذیب کنند آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود» <ref group="آیه">بقره ۳۹</ref>،«بگو: چه میبینید، اگر عذاب خدا به ناگاه یا آشکارا بر شما فرود آید، آیا جز ستمکاران هلاک میشوند؟ما پیامبران را جز برای مژده دادن یا بیم کردن نفرستادهایم پس هر کس، که ایمان آورد و کار شایسته کند، بیمناک و محزون نمیشود. و به کسانی که آیات ما را تکذیب کردهاند، به کیفر نافرمانیشان، عذاب خواهد رسید.»<ref group="آیه">انعام ۴۷-۴۹</ref><ref name="IRKU"/>
منتقدان معتقدند روح خشونتورزی در جایجای قرآن به چشم میخورد. به طور مثال قرآن در مورد نحوه مجازات ناباوران در جهنم میگوید:«آنان را که به آیات ما کافر شدند به آتش خواهیم افکند هر گاه پوست تنشان کامل برشته شود پوستشان را از نو دهیم، تا عذاب خدا را بچشند خدا پیروزمند وحکیم است.»<ref group="آیه">انعام ۵۶</ref><ref name="IRKU"/>
==== مجازاتهای تاریخی در گذشته ====
محمد در قرآن مهمترین شخص و آخرین نفر از میان چندین پیامبر فرستاده شده معرفی میشود. الله عنوان میکند که چندین ملل مختلف پیش از محمد را نابود کردهاست به این دلیل که از دستورات و هشدارهای او اطاعت نکردهبودند:«آیا ندیدهاند که پیش از آنها چه مردمی را هلاک کردهایم؟ مردمی که، درزمین مکانتشان داده بودیم، آنچنان مکانی که به شما ندادهایم. و برایشان از آسمان بارانهای پی در پی فرستادیم و رودها از زیر پایشان روان ساختیم آنگاه به کیفر گناهانشان هلاکشان کردیم و پس از آنها مردمی دیگر پدید آوردیم.»<ref group="آیه">انعام ۶</ref> «چه بسا قریههایی که مردمش را به هلاکت رسانیدیم، و عذاب ما شب هنگام یا آنگاه که به خواب نیمروزی فرو رفته بودند به آنان در رسید.»<ref group="آیه">اعراف ۴</ref> <ref name="IRKU"/>
قرآن در چندین نمونه از داستانهای متون قدیمیتر مذهبی را همچون داستان ابراهیم تکرار میکند. اغلب داستانهای اینچنینی بر مجازاتهای الله تاکید میکنند یا در مورد خشونت او سخن میگویند و در نهایت مردم را به ترسیدن از الله وا میدارند. «فرعون در میان مردمش ندا داد که: ای قوم من، آیا پادشاهی مصر و این، جویباران که از زیر پای من جاری هستند از آن من نیستند؟ آیا نمیبینید؟ آیا من بهترم یا این مرد خوار ذلیل که درست سخن گفتن نتواند؟ چرا دستهایش را به دستبندهای طلا نیاراستهاند؟ و چرا گروهی از فرشتگان همراهش نیامدهاند؟ پس قوم خود را گمراه ساخت تا از او اطاعت کردند، که مردمی تبهکار بودند. چون ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همگان را غرقه ساختیم. آنان را در شمار گذشتگان و داستان برای آیندگان کردیم.» <ref group="آیه">الزخرف ۵۱-۵۶</ref>
شکست خوردن جالوت از داوود در قرآن به الله نسبت داده شده و به طرز مذهبیمأبانهای نقل میشود: «چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: ای پروردگار ما، بر ماشکیبایی ببار و ما را ثابت قدم گردان و بر کافران پیروز ساز. پس به خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را بکشت و خدا به، اوپادشاهی و حکمت داد، و آنچه میخواست به او بیاموخت و اگر خدا بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمیکرد، زمین تباه میشد، ولی خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانی میدارد.»<ref group="آیه">بقره ۲۵۰ ۲۵۱</ref> <ref name="IRKU"/>
==== خشونت علیه دیگر ادیان و «دشمنان» ====
گرچه آیاتی در قرآن یافت میشود که تحمل دیگر ادیان را توصیه میکند و مثلاً از عدم اجبار در دین سخن میگویند اما این گونه آیات کاملاً در برابر آیاتی در قرآن که خشونت علیه دیگر ادیان را ترویج میکنند ناچیز به شمار میآیند. آیاتی که تماماً با روحیه جنگی و ''تئوری جنگ'' منطبق است: «هر جا که آنها را یافتید بکشیدشان و از آنجا که شما را راندهاند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است و در مسجدالحرام با آنها مجنگید، مگر آنکه با شما بجنگند و چون با شما جنگیدند بکشیدشان، که این است پاداش کافران.»<ref group="آیه">{{ایه ۲|۲|۱۹۱}}</ref>
به عقیده منتقدان، مشکل قرآن نه تنها تناقض آیات در جنگ و صلح است بلکه فراوانی بیش از حد آیاتی است که به خشونت با هدف رضای خدا، جنگجویی و سازشناپذیری جنبهٔ قانونی دادهاست. خشونت در راه الله در قرآن هم عادلانه فرض شدهاست و هم توسط الله یا محمد بر مسلمانان تکلیف شدهاست: «جنگ بر شما مقرر شد، در حالی که آن را ناخوش دارید، شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا میداند و شما نمیدانید.» <ref group="آیه">{{ایه ۲|۲|۲۱۵}}</ref> در قرآن همواره جبهه جنگ بین دو طرف بصورت خوبی (ما) و شر (دیگران) تقسیمبندی میشود: «آنان که ایمان آوردهاند، در راه خدا میجنگند، و آنان که کافر شده، اند در راه شیطان. پس با هواداران شیطان قتال کنید که مکر شیطان ناچیز است»<ref group="آیه">{{ایه ۲|۴|۷۶}}</ref>
در قرآن مسیحیان، یهودیان و «مشرکان» با برخوردهای سختی من جمله خشونتهای عادلانهفرضشده مواجه میشوند: «و چون ماههای حرام به پایان رسید، هر جا که مشرکان را یافتید بکشید و، بگیرید و به حبس افکنید و در همه جا به کمینشان نشینید اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند، از آنها دست بردارید، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.» <ref group="آیه">{{آیه ۲|9|5}}</ref> در قرآن جنگیدن از جانب الله پاداش به همراه دارد و خودداری از جنگکردن تنبیهات شدیدی را در پی خواهد داشت.<ref name="IRKU"/>
<!---------------- بخش ناقص ------------->
== قرآن و پیروان دیگر ادیان ==
==== قرآن و یهودیان ====
در تمام آیات مکی، قرآن در همهٔ موارد مؤیّدِ خط فکر اعتقادی یهودیان و مسیحیان است. اولین نشانههای اصطکاک با یهودیان در قرآن در سال دوم هجرت آغاز میشود در حالی که مسیحیان همچنان مورد تایید و حتی ستایش قرار میگیرند. بعداً بنا به دلایلی بتدریج در آیهها نشانههای انتقادیای به یهودیان نمایان میشود<ref group="آیه">نساء ۲۸ ، مائده ۶۲ و ۶۳ ، منافقون ۲۱ و ۲۲ و آیاتی از سوره بقره</ref>. یهودیان به رباخواری (بر خلاف دستورات تورات)<ref group="آیه">نساء ۱۶۱-۱۵۹</ref> و به دستکاری در کتاب مقدس خود از طریق حذف برخی از قسمتهای آن<ref group="آیه">بقره ۷۵-۷۰ و نساء ۴۸-۴۶</ref> متهم میشوند و بابت خطاهای گذشتهٔ خود مورد نکوهش قرار میگیرند<ref group="آیه">بقره ۹۳-۸۷ و آلعمران ۱۸۴-۱۷۷</ref> روزه یوم کیپور یهودیان تبدیل به روزه ماه رمضان مسلمانان میشود و بیتالمقدس جای خود را به مکه به عنوان قبله مسلمین میدهد<ref group="آیه">بقره ۱۴۲-۱۳۶ و ۱۵۲-۱۴۷</ref>. اما در نهایت با به وجود آمدن برخی مسائل میان محمد و یهودیان آیات قرآن جنبهٔ رویارویی و بعضاً جنگطلبی به خود میگیرد. یهودیان در قرآن معمولاً به قبایل سهگانه یهود در زمان محمد یعنی بنینضیر، بنیقینقاع و بنیقریظه اشاره دارد.<ref>شفا ص ۱۶۶ </ref>
===== دوره اول، سازش =====
تا قبل از هجرت، محمد اسلام را جزئی از یهودیت و مسیحیت قلمداد میکرد و انتظار داشت او و یهودیان جبهه مشترکی علیه شرک قریشیان و دیگر اعراب تشکیل دهند. در تمام سالهای مکه محمد در آیین خود از پیوستگی آیینش با دو آیین گذشته سخن میگفت و از پرستش خدای ابراهیم و موسی حرف میزد. از همین رو شماری از آیینهای یهودیان منجمله نیایش به سوی بیتالمقدس، روزه روز کیپور (دهم ماه تشرین، روز عاشورا در اصطلاح عربی) و نماز نیمروز جزء آیینهای مسلمانان قرار گرفته بود. همچنین در مورد احکام حلال و حرام نیز همچون نجاست خون و گوشت خوک و مردار احکام یهودیت تبعیت میشد. در این دوره عموماً آیاتی ارائه میشد که پا به پای تورات در ستایش بنیاسراییل سخن میگفت: «ما به بنی اسرائیل کتاب و علم داوری و نبوت عطا کردیم و از چیزهای پاکیزه و خوش روزیشان کردیم و بر جهانیان برتریشان دادیم»<ref group="آیه">جاثیه ۱۶</ref> «و به آن مردمی که به ناتوانی افتاده بودند، شرق و غرب آن سرزمین را که برکت داده بودیم به میراث دادیم، و وعده نیکویی که پروردگار تو به بنی اسرائیل داده بود بدان سبب که شکیبایی ورزیده بودند، به کمال رسیدند»<ref group="آیه">اعراب ۱۳۷</ref> حتی این حُسن نیت تا هفتههای اولیه هجرت به مدینه ادامه یافت: «ای بنی اسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم به یاد بیاورید و شما را بر جهانیان برتری دادم»<ref group="آیه">بقره ۴۷</ref> «کسانی که ایمان آوردند و کسانی که آیین یهودان و ترسایان و صابئان را برگزیدند، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کاری شایسته کنند، خدا به آنها پاداش نیک میدهد و نه بیمناک میشوند و نه محزون»<ref group="آیه">بقره ۶۲</ref> اما با وجود این، یهودیان یثرب به حُسن نیت محمد آن طور که انتظار داشت پاسخ نگفتند و (به نقل از تاریخ طبری) حتی وقتی که فهمیدند محمد عرب است و یهودی نیست اصولاً گفتههایش را باور نکردند. در ماههای اولیه مهاجرت، یک معاهدهٔ همکاری میان محمد و سه قبیله یهود منعقد شد<ref group="آیه">در بقره ۸۴ به آن اشاره شدهاست.</ref> به موجب این قرارداد، محمد در سالهای پیش از جنگ بدر که خطر حمله قریش به مدینه بود از بهودیان طلب پول کرد اما ایشان تنها در ازای پرداخت سود از سوی محمد، حاضر به این کار شدند. از سوی دیگر خودداری یهودیان از شرکت بیقید و شرط در جنگها علیه مشرکان نیز باعث بدبینی محمد نسبت به یهودیان شد. پس از این دوره کم کم لحن آیات قرآن در خصوص یهودیان تغییر میکند.<ref>شفا، ۱۷۱</ref>
===== دوره دوم، عتاب خیرخواهانه =====
در این دوره محمد با وجود برخی ناکامیها و دلسردیها، مایل نیست رشتهٔ روابط با یهودیان را بهکلّی بُگسلد. در اینجا قرآن از یهودیان انتقاد میکند کما اینکه لحن آن حالت موعظهآمیزی در خود دارد: «[ای بنی اسراییل] و به آنچه نازل کردهام و کتاب شما را تصدیق میکند ایمان بیاورید، و از نخستین کسانی که انکارش میکنند مباشید و آیات مرا به بهای اندک مفروشید و از من بیمناک باشید.»<ref group="آیه">بقره ۴۱</ref> «به تحقیق موسی را کتاب دادیم و از پی او پیامبران فرستادیم و به عیسی بن مریم دلیلهای روشن عنایت کردیم و او را به روح القدس تایید نمودیم و هر گاه پیامبری آمد و چیزهایی آورد که پسند نفس شما نبود سرکشی کردید، و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.»<ref group="آیه">بقره ۸۷</ref> «از بنی اسرائیل آنان که کافر شدند به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، و این لعنت پاداش عصیان و تجاوزشان بود. از کار زشتی که میکردند باز نمیایستادند و هر آینه بدکاری میکردند.»<ref group="آیه">مائده ۷۹-۷۸</ref> اما بتدریج برخورد یهودیان «محمد را واقعاً به خشم آورد»<ref>شفا ۱۷۴</ref> خصوصاً هنگامی که هیچیک از آنها داوطلب شرکت در جنگ بدر نشدند. همراه با تیرگی روابط محمد با یهودیان ماهیت آیات نیز تغییر کرد و حالتی یهودیستیرانه به خود گرفت.<ref>شفا، ۱۷۴</ref>
===== دوره سوم، دشمنی علنی =====
آیاتی که در این دوره بیان شدهاست از جدایی قاطع یهودیان و مسلمانان حکایت میکند تا بدانجا که در سورهٔ بقره آیه ۶۵ از تبدیلشدن گروهی از یهودیان به بوزینه نقل میشود. یکی از نشانههای این جدایی تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه بود که بهودیان از آن به استهزا سخن میگفتند: «از مردم، آنان که کم خردند، خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبلهای که رو به روی آن میایستادند برگردانید؟ بگو مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت میکند.»<ref group="آیه">بقره ۱۴۲</ref> در سورههای بعد نیز آیات چندی به نکوهش یهودیان میپردازد: «و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید. ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی میخرند.»<ref group="آیه">آلعمران ۱۸۷</ref> «(ولی) بخاطر پیمانشکنی آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و بخاطر اینکه (از روی استهزا) میگفتند: «بر دلهای ما، پرده افکنده (شده و سخنان پیامبر را درک نمیکنیم» رانده درگاه خدا شدند. آری، خداوند بعلّت کفرشان، بر دلهای آنها مهر زده؛ که جز عده کمی از آنها ایمان نمیآورند.»<ref group="آیه">نساء ۱۵۵</ref> «ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را (از موردش) تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»<ref group="آیه">مائده ۱۳</ref> «یهود گفتند که دست خدا بستهاست. دستهای خودشان بسته باد! و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند. دستهای خدا گشادهاست به هر سان که بخواهد روزی میدهد و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شدهاست، به طغیان و کفر بیشترشان خواهد افزود ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندهایم هر گاه که آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت و آنان در روی زمین به فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»<ref group="آیه">مائده ۶۴</ref> «مَثل کسانی که تورات بر آنها تحمیل گشته و بدان عمل نمیکنند مثل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند. بد داستانی است داستان مردمی که آیات خدا را دروغ میشمردهاند و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.»<ref group="آیه">جمعه ۵</ref><ref>شفا ۱۸۳</ref>
== علم و قرآن ==
=== محل بارآمدن منی مرد ===
سورهٔ ۸۶ آیههای ۵ تا ۷ میگویند:<ref name="Xorramshahi">قرآن، ترجمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، ۱۳۷۵، انتشارات نیلوفر و جامی، تهران</ref>
{{گفتاورد|پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شدهاست؛ از آبى جهيده آفريده شدهاست؛ كه از ميانهٔ پشت [ستون فقرات] و سينهها [استخوانهای سینه] بيرون آيد.}}
این آیهها محل بارآمدن منی مرد را قفسهٔ سینهٔ مرد معرفی میکنند. درحالیکه انسان امروزی از مدتها پیش، محل بارآمدن منی مرد را نه قفسهٔ سینه، بلکه خیلی پایینتر در جایی در لگن خاصره میداند.<ref name="Ayromlu">قرائت قرآن غیر دینی، دکتر رضا آیرملو، ۱۳۸۵، انتشارات اینواند لیتراتور، سوئد</ref>
بهاءالدین خرمشاهی مترجم و مفسر قرآن، در پایان قرآن ترجمهٔ خود به این آیهها اشاره میکند. وی میگوید: «این آیات، به ویژه آخرین کلمهٔ آیهٔ آخر، معرکهٔ آراء مفسران، خصوصاً مفسران جدیدی است که میکوشند آن را با علم امروز تطبیق دهند. ... ترائب جمع است و مفرد آن تریبه به معنی استخوان سینه یا ترقوه است. [اما] بعضی از مفسران آن را قفسهٔ سینه و توسعاً قسمت پیشین بدن زن گرفتهاند و بعضی دیگر از جمله محمد اسد (یکی از مترجمان قرآن کریم به انگلیسی) آن را به لگن خاصره ترجمه کردهاند.»<ref name="Xorramshahi"/>
خرمشاهی با این توضیح نتیجه میگیرد: «باری اگر مترجم به لغت [لغت قرآن] وفادار باشد، ترائب را سینهها یا استخوانهای سینه ترجمه میکند. اما اگر به علم وفادار باشد، آن را به چیزی دیگر باید ترجمه کند.»<ref name="Xorramshahi"/>
== قرآن و پیشگوییهای نادرست ==
=== پیشبینی ایمان آوردن اهل کتاب ===
سورهٔ ۲۸ آیهٔ ۵۲ میگوید:[http://www.parsquran.com/data/showall.php?sura=28&ayat=%DB%B5%DB%B2&user=far&lang=far ۲۸:۵۲][http://www.parsquran.com/data/showall.php?sura=28&ayat=%DB%B5%DB%B2&user=far&lang=eng 28:52]
[http://www.ghadir.ca/multimedia/e-books/almizan/data/Almizan16/html/almiza03.htm#link42 ۲۸:۵۲]
{{گفتاورد|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ}}
{{گفتاورد|كسانى كه قبل از این، كتاب به ايشان دادهايم، آنان به این ایمان میآورند.}}
این آیه پیشبینی میکند که اهل کتاب، یعنی یهودیها و مسیحیها به این دلیل که کتاب دینی مشابهی دارند، الهی بودن قرآن را خواهند پذیرفت و به دین اسلام گردن خواهند نهاد. برخلاف این آیه و پیشبینی، یهودیان مورد نظر در شبه جزیرهٔ عربستان آن روز، قرآن را نپذیرفتند و حتی جان و مال خود را در راه ترک نکردن دین یهودی و نصاری و پذیرش اسلام فدا کردند.<ref>آیرملو، جلد یکم، ۱۱۰</ref>
برخلاف لفظ کلی آیه، مفسران این آیه را تنها به گروه اندکی از «حقطلبان» اهل کتاب مربوط دانستهاند که در اثر اختلاف بر سر مکی یا مدنی بودن آیه، تعداد آنها را چهار نفر یا چهل نفر یا هفتاد نفر مسیحی گفتهاند.<ref>[http://www.ghadir.ca/multimedia/e-books/almizan/data/Almizan16/html/almiza04.htm#link49 تفسیر میزان]</ref><ref>[http://www.makaremshirazi.org/persian/quran تفسیر نمونه]</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/tafsir/raahnemaa/index.php تفسیر راهنما]</ref><ref>[http://www.qaraati.net/show.php?page=tafsir&numsooreh=28&numayeh=3680 تفسیر نور]</ref>
== آیههای یادشده ==
{{پانویس|گروه=آیه|اندازه=ریز}}
== پانویس و منابع ==
{{پانویس|۱|اندازه=ریز|جعبه=۲۵۰}}
{{قرآن}}
[[رده:قرآن]]
[[رده:نقد مذهبی]]
[[en:Criticism of the Qur'an]]
[[ja:クルアーンへの批判]]
[[ur:انتقاد بر قرآن]]
|