نصر دوم سامانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴:
 
== حیات سیاسی ==
بعد از مرگ [[اسماعیل سامانی|امیراسماعیل]] فرزندش [[احمد سامانی|احمد بن اسماعیل]] در سال ۲۹۵ هجری قمری به حکومت رسید و خلیفهخلیفهٔ وقتوقت، [[مکتفی]]، در سال ۲۸۱ هجری قمری حکومت او را به رسمیت شناخت. از اتفاقات مهم دوران احمد بن اسماعیل می‌توان به فتح ری اشارهاست. کرد کهاو بعدپس از رفع خطر از سوی برادرش اسحاق به سویبه‌ ری لشکر کشید و. در زمان ورود احمد به شهر منشور حکومت را به او تسلیم کردند و احمد بن اسماعیلاو ابوجعفر صلعوک را به حکومت ری منصوب کرد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۷۵}}</ref> واز دیگر اتفاقات مهم فتح سیستان که لازم است. ذکر شود که بعدپس از دستگیری [[عمرو لیث|عمرولیث]] و اعزام او به بغدادبغداد، درباریان صفاری نوهنوهٔ عمرولیثعمرو لیث، [[طاهر بن محمد صفاری|طاهر بن محمد]] را به حکومت نشاندند. واو بهتصرفات ادامه[[صفاریان]] تصرفاترا خودادامه پرداختداد؛ اما در این راه موفقیتی کسب نکرد و به خوشگذرانیخوش‌گذرانی پرداخت. در چنیناین زمانیزمان [[لیث بن علی (شیرلباده)بن لیث|لیث بن علی]] با بزرگان صفاری متحد شد و بعدپس از فراری دادن طاهر و برادرش یعقوب وارد سیستان شد،شد. طاهر و یعقفوبیعقوب به فارس رفتند تا از [[سبکری|سُبکَری (غلام سابق یعقوب لیث)]] کمک بگیرندبگیرند؛ اما سبکریسُبکَری که با خلیفه همهم‌پیمان پیمان بودبود، دو برادر را دستگیر وکرده، به بغداد فرستاد. بعدلیث ازبن علی به این اتفاق لیث بن علی واکنش نشان دادداد، ودر بعدجنگی ازکه جنگبین سپاه او با سپاه خلیفه درگرفت، شکست خورد و به بغداد فرستاده شد و. احمد سامانی با فرمان خلیفه مصمم شد به سیستان لشکربکشدلشکر کشید و آنجا را فتح کندکرد.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۷۶}}</ref>وبعد از آن طغیان مولی صندلی (محمد بن هرمز) که شخصی خارجی مذهب بود و بنا به نوشته کتاب ''زین الخبار'' با ابوالحسن علی بن محمد العارض (متصدی امور مالی سپاه سامانی) برای دریافت حقوق مجادله کرد و ابوالحسن عارش به مولی گفت «ترا آن صواب تر که به رباطی بنشینی که پیر شده‌ای و از تو کاری نیاید». این تصرف کرد و این موضوع محمد بن هرمز را عصبانی کرد و با اجازه احمد بن اسماعیل راهی سیستان شد و بعد از آن مولی صندلی و محمد بن عباس (معروف به پسر حفار) که رهبر شورشیان بود منصور بن اسحاق (حاکم سیستان) را دستگیر و زندانی کردند و برای عمروبن یعقوب خطبه خواند امیر سامانی که از موضوع مطلعه شدسپاهی به فرماندهی مروزی به سیستان فرستادکه نه ماه به طول انجامید و در انتها امیر سامانی سیستان را تصرف کرد و سیمجور را به حکومت آنجا نشاند.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۷۸}}</ref>دربارهٔ مرگ در سال ۳۰۱ هجری قمری احمد بن اسماعیل در فربر که شهری بین رود جیحون و بخارا بود توسط غلامانش به قتل رسید، بعد از کشته‌شدن احمد بن اسماعیل پسر هشت ساله‌اش نصر به حکومت رسید<ref>{{پک|دهمرده|۱۳۸۴|ک=تارییخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان، دیلمیان و غزنویان|ص=۲۸}}</ref><ref>{{پک|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران از سقوط سامانیان تا حکومت‌های محلی شرق ایران|ص=۴۵۷}}</ref> و ابوعبدالله جیهانی به وزارت دربار او منصوب شد بخاطر سن کم امیر نصر، کسانی مدعی حکومت شدند. یکی از این اشخاص اسحاق بن احمد برادر احمد بن اسماعیل بود که در زمان حیات احمد او را از حکومت سمرقند برداشته و در بخارا زندانی کرد. اسحاق بعد از کشته‌شدن احمد از زندان رهایی یافت و به کمک پسرش الیاس سپاهی را جمع کرده و به بخارا حمله کرد اما سپسالار امیر نصر به اسم حمویة بن علی کوسه او را شکست داد، اسحاق از نصر تقاضای بخشش کرد امیر نصر او را بخشید اسحاق تا زمان مرگ در بخارا می‌زیست.<ref>{{پک|فروزانی|۱۳۹۳|ک=تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره سامانیان|ص=۷۸}}</ref>
 
=== شورش اسحاقمنصور بن احمداسحاق سامانی و حسین بن علی مرورودی ===
دیگر اشخاصی که بعد از مرگ احمد اسماعیل مدعی حکومت بودند ابوصالح منصور بن اسحاق سامانی و حسین بن علی مرورودی بودند که ابو صالح منصور در همان ابتدا در نیشابور فوت کرد اما حسین مررودی که همدست او بود یاران خود را جمع کرد و با حکومت نصر به مخالفت پرداخت و بر هرات، سیستان و نیشابور تسلط پیدا کرد.<ref>{{پک|آشتیانی|۱۳۴۶|ک=تاریخ مفصل ایران|ص=۲۲۶}}</ref><ref>{{پک|ناجی|۱۳۸۶|ک=فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان|ص=۵۵}}</ref><ref>{{پک|فرای|۱۳۶۳|ک=تاریخ ایران کمبریج از اسلام تا سلاجقه|ص=۱۲۴}}</ref>