كتاب '''الاَغاني''' نوشته [[ابوالفرج اصفهاني]]، علىعلی بن حسين بن محمد اموىاموی قرشىقرشی شامل برگزيده آوازها و دانشنامه شعر و ادب و قصهها و اساطير و موسيقىموسيقی عرب در عصر جاهلىجاهلی و اموىاموی و صدر دولت عباسىعباسی تا آخر قرن سوم هجريست. هر آواز را با شرح حال شاعر و خواننده و نوازنده و آهنگ ساز و تفصيل لحن آن ثبت كرده و وزن عروضىعروضی و مشكلات لغوىلغوی و مناسبات تاريخىتاريخی و نوادر و حكايات مربوط به آن را در ذيل هر آواز بيان كرده است. تاريخ شروع تأليف اغانىاغانی معلوم نيست و در ثبت روايات نظم طبقاتىطبقاتی و تاريخىتاريخی و الفبايىالفبايی رعايت نشده است. الاغانىالاغانی سند اصالت موسيقىموسيقی ايرانىايرانی در فرهنگ عربىعربی و بزرگترين و مشروحترين مجموعه ادبىادبی و بيانگر اوضاع اجتماعىاجتماعی و فرهنگىفرهنگی و زندگىزندگی دربارىدرباری و شهرىشهری و صحرايىصحرايی و وضع لباس و خوراك و خلقيات و آداب و عادات عرب است. نثر كتاب روان و فصيح است و از منابع موثق و مهم متون كلاسيك عربىعربی است. اغانىاغانی جمع كلمه أغنيه (به ضم يا كسر همزه و تشديد يا تخفيف ياء مفتوح) كلام موزون و آهنگينىآهنگينی است كه به آواز و با ساز خوانده مىشودمیشود. مترادف آن در فارسىفارسی [[ترانه]] است.
به علاوه خزانه افكار و لغات و مضامين و امثال و حكم و اشعار عربی رايج در فارسی است. افسانههاىافسانههای عشقىعشقی مانند [[ليلىليلی و مجنون]] و اسامىاسامی عرايس الشعر مثل سعدىسعدی و سلمىسلمی و ثريا و... و اسامىاسامی منازل عرب در [[ادبیات فارسی]] غالبا از اغانىاغانی گرفته شده است. اين دانشنامه نشان مىدهدمیدهد كه موسيقىموسيقی در پايتخت خلافت، هنر ايرانيان بوده و عود فارسىفارسی و اصطلاحات و تعاليم موسيقىموسيقی را آنها در عربىعربی رايج نمودند. خلاصه آنكه اغانىاغانی دانشنامه فرهنگ و هنر و ادبيات عرب قديم و جامع اخباري است كه در كتابهاىكتابهای اغانىاغانی قبل از او نوشته شده و سند عمده تاريخ تطور شعر و موسيقىموسيقی در زبان عربىعربی است.
الاغانی نخستين بار در [[بولاق]] مصر (1285 ق / 1868 م) بر اساس نسخههای نامطمئن و ناقص در 20 جلد به چاپ رسيد. حدود 20 سال پس از آن، [[خاورشناس]] آمريكايى،آمريكايی، برونو رواياتىرواياتی پراكنده از نسخههاىنسخههای خطىخطی گوناگون گرد آورد و مجموعه آنها را به عنوان جلد 21 اغانىاغانی به چاپ رسانيد. چندىچندی پس از انتشار جلد 21، گويدىگويدی به تهيه فهرستىفهرستی از همه مجلدات اغانىاغانی دست زد و به نام "فهرستهاىفهرستهای اغانىاغانی بر حسب الفبا" در [[ليدن]] (1895- 1900 م) منتشر ساخت. اشارات و توضيحات در اين فهرست، بسيار سودمند، و به زبان فرانسه است.
در 1323 ق/ 1905م بر اساس همان چاپ بولاق و تكمله برونو و فهارس گويدی چاپ جديدی از اغانىاغانی در چاپ خانه تقدم قاهره انتشار يافت كه به نام چاپ ساسىساسی معروف است. سپس به سال 1334 ق طبع ديگرىديگری با مقدمه محمد شنقيطىشنقيطی در قاهره صورت گرفت. چاپهاىچاپهای ديگرىديگری هم از الاغانىالاغانی در قاهره انتشار يافته است.
كيفيت اغانی چنان است كه به آسانی ترجمه را بر نمىتابدنمیتابد. به همين سبب يكىيكی دو اقدامىاقدامی كه در اين باب صورت گرفته، ناچار در همان آغاز كار متوقف شده است نخستين آنها ترجمه به لاتين از كوزه گارتن 1840 م است، كه از جلد اول آن فراتر نرفت همين جلد توسط دكتر محمد حسين مشايخ فريدنىفريدنی در دو جلد جلد اول به سال 1356 ش و جلد دوم به سال 1364 ش- به چاپ رسيد.
از ويژگیهای اين كتاب نثر روان و فصيح آن است كه آن را در شمار منابع موثق و مهم متون كلاسيك عربىعربی قرار داده است. اغانىاغانی دانشنامه فرهنگ و [[ادبيات عرب]] قديم و سند عمده تاريخ تطور شعر و موسيقىموسيقی در زبان عربىعربی است. روند انتقال از داستانهاىداستانهای كهن به نو، از زوايات شاهان به حكايات عامه مردم و از سخن جدىجدی به طنز، خواننده را به خواندن كتاب مايلتر مىسازدمیسازد. البته كتاب او اثرىاثری تنها سرگرم كننده نيست، زيرا همه چيز در آن به شيوهاىشيوهای عالمانه عرضه مىشودمیشود. همه اطلاعات آن در نظر خود او اسنادىاسنادی معتبر دارند و براىبرای آنكه اعتبار علمىعلمی آنها بر همگان مسلم باشد لازم مىآيدمیآيد همه را به سلسله سندىسندی كه حلقههاىحلقههای آن را بزرگترين دانشمندان زمان تشكيل مىدهند،میدهند، مستند سازد.
اما همين سلسله سندهای به ظاهر جدی و حديثوار ابوالفرج بحثهاىبحثهای بس دراز و پايان ناپذيرىناپذيری را برانگيخته است. يكىيكی از بحثها اينست كه سلسله سندها، مسأله بسيار گنگ مآخذ و منابع اغانىاغانی را پديد مىآوردمیآورد. اولا بايد ديد كه اين راويان كيانند و تا چه حدىحدی مىتوانمیتوان به رواياتشان اعتماد كرد؟ ثانيا چرا هميشه اين روايات "گفتارىگفتاری" جلوه مىكند،میكند، نه "نوشتارىنوشتاری" حال آنكه ابو الفرج بارها و بارها پس از ذكر سلسله گفتارىگفتاری سند، به كتابىكتابی اشاره مىكندمیكند كه روايت در آن مذكور بوده است. ياقوت در نقد اين كتاب مىگويدمیگويد: مؤلف در اين كتاب در بسيارى جاها وعده مىدهد كه مطلبى را درباره فلان شخص در جايى ديگر ذكر خواهد كرد، اما به اين وعده عمل نمىكند. همچنين يادآور مىشود كه اصوات مذكور در اين كتاب 99 صوت است نه 100 صوت كه در ابتداى كتاب متذكر مىشود.