پارادوکس ابیلین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amirobot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:تصحیح پيوند به بيرون يا عنوان پيوند. اطلاعات بیشتر
Ebrambot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: تبدیل به هٔ
خط ۱:
'''پارادوکس ابیلین'''، [[پارادوکس (منطقی)|پارادوکسی]] است که در آن، مجموعه‌ای از مردم به شکل گروهی، تصمیم به انجام کاری می‌گیرند؛ در حالی‌که هر کدام به تنهایی، با انجام آن کار مخالف‌اند. این اتفاق زمانی روی می‌دهد که هر کدام از اعضایِ آن گروه، به اشتباه فکر می‌کند که تصمیم شخصیِ او، در تعارض با خواستِ جمعی است و بنابراین باید از ارائه‌یارائهٔ نظر خود، خودداری کند.<ref name="wiki">{{یادکرد-ویکی
|پیوند=http://en.wikipedia.org/wiki/Abilene_paradox
|عنوان=Abilene paradox
خط ۸:
پارادوکس ابیلین، توسط استاد مدیریتِ [[دانشگاه جورج واشینگتن|دانشگاه جرج واشنگتن]]، [[جری هاروی]] در مقاله‌ای با عنوانِ ''پارادوکس ابیلین و تأملات دیگر در مدیریت''<ref>هاروی، جری (تابستان ۱۹۷۴). "The Abilene Paradox and other Meditations on Management".Organizational Dynamics </ref> معرفی شد. نام این پدیده، از حکایتِ کوتاهی برگرفته شده که هاروی از آن، برای معرفی پارادوکس استفاده کرده است <ref name="wiki" />:
{{گفتاورد بزرگ}}
در یک بعدازظهر داغ در [[شهرستان کولمن، تگزاس|کولمن تگزاس]]، خانواده‌ای در آسایش و راحتی، در حیاط خانه‌شان، مشغول دومینو بازی کردن، بودند تا این‌که پدربزرگ پیشنهاد داد که برای یک گردش کوتاه به [[ابیلین، تگزاس|ابیلین]] [53 کیلومتر به سمت شمال] بروند و ناهار را آن‌جا بخورند. مادر گفت: "وای! چه ایده‌یایدهٔ خوبی!" و پدر با وجود آن‌که از دوری راه و گرمای هوا می‌ترسید اما از آن‌جا که احساس می‌کرد مخالف جمع است تاییدکنان گفت: "من هم موافقم! تنها امیدوارم که مادربزرگ هم مشکلی با این ایده نداشته باشد." و مادربزرگ فوراً گفت: "البته که مشکلی ندارم، من مدت‌ها است که ابیلین را ندیده‌ام..."
سواری طولانی، هوا گرم و راه پر از خاک و طوفان بود. زمانی که به رستوران رسیدند، غذا به بدی راه بود. آن‌ها چهار ساعت بعد در خستگی مفرط، به خانه بازگشتند.
یکی از آن‌ها به دروغ گفت: "گردش خوبی بود. این طور نیست؟" این را مادربزرگ گفته بود که از صمیم قلب، تمایلی به رفتن نداشت اما در عین حال نتوانسته بود در برابر سه انسان مشتاق مقاومت کند. پدر خطاب به مادر گفت: "من که چندان لذتی از گردش نبردم. تنها به خاطر تو بود که حاضر شدم بیایم." و مادر گفت: "من فقط می‌خواستم که تو ناراحت نشوی. کدام انسان عاقلی در این هوای گرم از خانه بیرون می‌رود؟" در پایان پدربزرگ خاطرنشان کرد که تنها به این خاطر چنین پیشنهادی را داده است که احساس می‌کرده بقیه، از ماندن در خانه خسته شده‌اند.
خط ۱۴:
{{پایان گفتاورد بزرگ}}
==اندیشه گروهی==
این پدیده، نمونه‌ای از یک [[اندیشه گروهی|اندیشه‌یاندیشهٔ گروهی]] است. چنین پدیده‌ای به سادگی، توسط آن دسته از نظریه‌های [[روان‌شناسی اجتماعی]] که به ''[[همنوایی|انطباق]]'' و ''تاثیرپذیری'' اجتماعی نظر دارند، توجیه‌پذیر است. به علاوه از منظر روان‌شناسیک دیگری هم می‌توان به این پدیده نظر افکند، بازدارنده‌های اجتماعی، بسیاری از اوقات افراد را از بیان دیدگاه‌ها و پیگیری خواسته‌هایِ شخصی منصرف می‌کنند و این تمایلات را به صورت ایما-و-اشاره‌های غیرمستقیم و رفتارهای پنهانی در پشت گفتار و کردار آنها قرار می‌دهند.
تمایل به پذیرفته‌شدن به عنوان عضوی درونی از گروه و ترس از طرد شدن به خاطر بیان ديدگاه‌های اعتراضی، برخی از این بازدارنده‌های اجتماعی‌اند که باعث به وجود آمدن چنین پدیده‌هایی می‌شوند.
 
از این پدیده، در دوره‌های آموزشی مدیریت، به عنوان مثال به صورت فیلم‌های کوتاه استفاده می‌شود.<ref>[http://www.crmlearning.com/abilene-paradox Abilene Paradox 2nd Edition Training Video - Improve Group Decisions and Prevent False Consensus<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> گفته می‌شود محدود کردن بازدارنده‌های اجتماعی به نوعی که اعضای گروه بتوانند دیدگاه‌ها و خواسته‌های خود را ارائه کنند، یکی از توانایی‌های رهبران گروه‌های اجتماعی و مدیران است.<ref>محمدپور، داریوش. وبلاگ ملکوت، [http://blog.malakut.ir/archives/2010/08/post_2051.shtml درباره‌یدربارهٔ رهبری - 1] ، ۲۳ مرداد ۱۳۸۹</ref> مدیران به علاوه باید بتوانند اطمینان حاصل کنند که تصمیمی که گروه می‌گیرد، واقعاً مطابق خواست تمام اعضای گروه است.
==منابع==
<references />