دنیا (فیلم ۱۳۸۰): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
AliBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:اصلاح نویسه غیراستاندارد
خط ۳۴:
== خلاصه داستان ==
{{خطر لوث شدن}}
حاج عنايتعنایت([[محمدرضا شریفی نیا]])، مرد شصت ساله ثرومتمندي،ثرومتمندی، قصد فروش خانه بزرگ و قديميقدیمی اش را دارد كهکه با مقاومت همسرش([[گوهر خیراندیش]]) روبرو ميمی شود. عنايتعنایت در آژانس املاكشاملاکش با دختر از فرنگ برگشته ايای به نام دنيادنیا([[هدیه تهرانی]]) آشنا ميمی شود كهکه خواهان خريدنخریدن خانه قديميقدیمی اوست. عنايتعنایت او را راضيراضی ميمی كندکند در يكيیکی از آپارتمان هاييهایی كهکه ساخته مستقر شود تا اگر معامله او با مشتريمشتری اول سرنگرفت، خانه را به دنيادنیا بفروشد. عنايتعنایت كهکه به دنيادنیا علاقه مند شده، همسر و دخترش را برايبرای زيارتزیارت يكیک ماهه به سوريهسوریه ميمی فرستد. از سويسوی ديگردیگر خانه بزرگ را تخليهتخلیه و به آپارتمانيآپارتمانی در همسايگيهمسایگی دنيادنیا اسباب كشيکشی ميمی كندکند. رابطه او و دنيادنیا هر روز صميمانهصمیمانه تر ميمی شود و عنايتعنایت سعيسعی ميمی كندکند از نظر ظاهر به مرديمردی جوان پسند و مورد علاقه دنيادنیا تبديلتبدیل شود. بالاخره پس از اينكهاینکه موهايشموهایش را رنگ كردهکرده و ريشریش هايشهایش را تراشيده،تراشیده، از دنيادنیا خواستگاريخواستگاری ميمی كندکند و او را به عقد خود درميدرمی آورد، به ايناین شرط كهکه خانه قديميقدیمی را به نام دنيادنیا كندکند. همسر و دختر عنايتعنایت از سفر برميبرمی گردند، در حاليحالی كهکه از ازدواج دنيادنیا و حاجيحاجی خبر ندارند. زن گلايهگلایه ميمی كندکند كهکه عنايتعنایت قول داده بود خانه را نفروشد. يكیک شب كهکه عنايتعنایت و دنيادنیا با هم در خانه تنها هستند همسر و فرزندان عنايتعنایت سر ميمی رسند و دنيادنیا به آنها ميمی گويدگوید كهکه همسر رسميرسمی حاجيحاجی است. زندگيزندگی عنايتعنایت از هم ميمی پاشد و خانواده اش او را تركترک ميمی كنندکنند. در ايناین بينبین حاجيحاجی متوجه رابطه مشكوكمشکوک يكيیکی از دوستانش با دنيادنیا ميمی شود و با دنيادنیا مشاجره ميمی كندکند و دنيادنیا خانه را تركترک ميمی كندکند. عنايتعنایت روزگار بديبدی را ميمی گذراند، تا اينكهاینکه با دنبال كردنکردن ردپايردپای دنيادنیا به زيرزمينزیرزمین خانه قديميقدیمی ميمی رود و در آنجا با ديدندیدن آلبوم عكسعکس هايهای دنيادنیا متوجه ميمی شود او از اقوام آن مرد غريبهغریبه است. دنيادنیا سر ميمی رسد و به عنايتعنایت ميمی گويدگوید صاحب اصلياصلی خانه است؛ خانه ايای كهکه متعلق به پدر دنيادنیا بوده و عنايتعنایت پس از انقلاب مالكمالک آن شده است. دنيادنیا ميمی گويدگوید همه ايناین كارهاکارها را انجام داده تا خانه قديميقدیمی شان را دوباره به دست آورد. حاج عنايتعنایت تنها و سرگردان زيرزیر باران ميمی ماند.
 
== منبع ==