شروع ناگوار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Luckas-bot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: fi:Ankea alku
AliBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:اصلاح فاصلهٔ مجازی
خط ۱۱:
{{خطر لوث شدن}}
[[ویولت]]،[[کلاوس]] و [[سانی]] بادلر در حال گذراندن یک روز خوش در برینی بیچ هستند.آقای پو،یک بانک دار و در ضمن دوستی خانوادگی،به براینی بیچ می‌آید تا به بچه‌ها اطلاع بدهد که پدر و مادرشان همراه با خانه سوخته و نابود شده اند.همچنین او مسؤول ارثی است که پدر و مادرشان برجای گذاشته اند؛ مسؤولیت اوست که قیّمی را برای بچه‌ها در نظر بگیرد و از ارث آنها تا وقتی که ویولت ۱۸ساله شود (به سن قانونی برسد)نگه داری کند.
بودلر هابودلرها به خانهٔ قیم جدیدشان ،کنت الاف ، یکی از خویشاوندان دور شان که زندگی اش را از راه بازیگری می‌گذراند ، می‌روند. در راهشان با قاضی استراوس ، زنی مهربان و صمیمی که همسایهٔ روبه رویشان است رو در رو می‌شوند.او به آنها می‌گوید که در خانه اش ،که یک کتابخانه دارد، همیشه به روی آنها باز است.
کنت الاف مردی بسیار کثیف ، ظالم با ابرویی دراز و به هم پیوسته (که به نظر می رساند او یک ابرو دارد) و یک خالکوبی عجیب به شکل یک چشم بر روی قوزک پای چپش است، که در خانه‌ای کثیف و بوی نا گرفته زندگی می‌کند.مهم ترازهمه، او به دنبال ارثیه‌ای است که پدر و مادر بادلر هابادلرها بر جای گذاشته اند(به همین خاطر است که آنها را به سرپرستی گرفته است).او به طور دائم به آنها فرمان می‌دهد که وظایف ناخوشایند ی را انجام بدهند ، در حالی که فقط یک تخت خواب برای خوابیدن به آنها می‌دهد.همچنین او به جای "بچه‌ها " آنها را به عنوان "یتیم هایتیم‌ها " صدا می‌زند.
 
دستهٔ بازیگران تأتر او آن شب به خانه اش می‌آیند تا نمایشنامه شان را تمرین کنند،به همین خاطر الاف به آنها دستور می‌دهد که شام درست کنند.هیچ غذایی در خانه وجود ندارد پس آنها با قاضی استراوس به سوپر مارکت می‌روند که برای پختن اسپاگتی پوتانسکا خرید کنند.کنت الاف شکایت می‌کند که او رست بیف درخواست کرده بود (در حالی که به بادلرها نگفته بود)او خشمگین می‌شود و به صورت کلاوس سیلی می‌زند.
خط ۲۷:
سانی پیش آنها می‌آید و ویولت توضیح می‌دهد که او برگه را با دست چپش امضاء کرده در صورتی که او راست دست است.قاضی استراوس بیان می‌کند که این عقدنامه را باطل کرده و ازدواج رسمیت ندارد.
 
الاف هنگامی که یکی از دست یارانش چراغ را خاموش می‌کند فرار می‌کند.هنگامی که ویولت می‌رود که چراغ هاچراغ‌ها را روشن کند الاف در گوش او زمزمه می‌کند که او همیشه آنها را تعقیب می‌کند و کنترل ارثیهٔ آنها را برای بار دیگر به دست می‌گیرد و آنها را با دستهای خودش می‌کشد.قاضی استراوس سعی می‌کند که سرپرستی آنها را به عهده بگیرد ولی آقای پو می‌گوید که والدین بادلر هابادلرها در وصیّت نامشان گفته اند که سرپرستی بچه‌ها حتماحتماً باید به عهدهٔ یکی از اقوام صورت بگیرد.بچه‌ها وارد ماشین آقای پو می‌شوند و در حالی که قاضی استراوس دست تکان می‌دهد از آنجا دور می‌شوند.
{{پایان خطر لوث‌شدن}}