فیلم پسر تهرانی به کارگردانی [[کاظم راست گفتار]] ٬ تهیه کنندگی [[خسرو اميرصادقي]] و نویسنگی [[حميدرضا محسني]] ٬ ساخته سال [[۱۳۸۷]] ٬ در [[تیر]] [[۱۳۸۸]] بر روی پرده[[ سینما]] رفت.<ref>[http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8804060289 «پسرتهراني» از امروز اكران ميشود]</ref>
== خلاصه داستان ==
سروش تهراني به تازگي از آمريكا برگشته و پدرش اصرار به ازدواج او دارد. اما سروش كه در گذشته پنج بار شكست عشقي خورده حاضر به ازدواج نيست. پدر سروش كه از او چك و سفته دارد پسرش را تهديد مي كند كه اگر ازدواج نكند آنها را به اجرا خواهد گذاشت. روزي سروش تصادفي با ليلي كه اتفاقاً او هم قصد ازدواج دارد، آشنا مي شود. ...
فیلم، داستان مردی ثروتمند به نام تهرانی را روایت میكند كه قصد دارد برای پسرش سروش كه تازه از آمریكا برگشته زن بگیرد. پسر او فرد سادهدلی است كه براحتی به زنان و دختران دل میبندد و به این علت دچار اذیت و آزار روحی میشود. این مشكلات سبب شده تا سروش از ازدواج رویگردان شود اما پدرش كه آرزو دارد فرزندان او را ببیند، به ترفندهای مختلفی متوسل میشود تا فرزندش را تشویق به ازدواج كند.
شروع فیلم با روایت آقای تهرانی آغاز میشود. این روایت مخاطب را به بیمارستانی خصوصی میرساند كه در آن پدر برای وادار كردن سروش به ازدواج، اینطور وانمود میكند كه در حال گذراندن آخرین لحظات زندگی روی تخت ccu است. كافی است یكبار این صحنه را در ذهن خود مرور كنید. پدر كت و شلوار بر تن دارد، ابتداییترین مسائل برای منطقی جلوه دادن این صحنه رعایت نشده و از همه مهمتر اینكه واقعا كدام پدر عاقلی ممكن است به چنین صحنهسازی پیش پا افتادهای متوسل شود و چند میلیون تومان هزینه كند تا فرزندش را برای ازدواج گول بزند؟ شاید اینطور تصور شود كه كارگردان تلاش كرده در این فیلم، فضایی كمدی و فانتزی را ایجاد كند و این صحنه و دیگر صحنههای فیلم نیز در خدمت این مساله بوده است؛ اما وقتی چنین صحنههایی به جای خنداندن مخاطب، در ذهن او سوال و اما و اگر ایجاد كند، ضعفهای فیلم جلوهگر میشود.
یكی از مهمترین مشكلاتی كه «فیلمفارسی» با آن مواجه است، مشكل اولیه «فیلمنامه» است كه سبب میشود كل اثر بر مبنایی غیرمنطقی شكل بگیرد. فیلمنامه «پسر تهرانی» با آشفتگی روایی زیادی مواجه است. فیلم ملغمهای از ژانرهای مختلف سینمایی است. از طرفی تلاش شده تا با طرح این مساله كه «پسری كه از آمریكا آمده تحت تاثیر فرهنگ آن كشور تمایلی به ازدواج ندارد» سعی میكند شكل و شمایل فیلمهای معناگرا را به خود بگیرد و از طرف دیگر با نمایش صحنههایی مانند صحبت كردن زنی كه سالها قبل فوت كرده، شكل و شمایل فیلمی فانتزی را تداعی میكند. گاه فیلم بشدت جدی میشود و مثلا پدر فرزند خود را به كلانتری میبرد تا با توسل به قانون او را وادار به ازدواج كند و گاهی روابط میان فرزندان چنان برعكس میشود كه فرزندان پدر و مادر خود را كنترل میكنند تا خدای ناكرده اقدام به امر مقدس ازدواج نكنند! آقای تهرانی كه برای سالهایی طولانی نزدیك 20 سال تن به ازدواج نداده، بسادگی و با دیدن زنی كه ویژگیهای ظاهری چندانی هم ندارد، عاشق او میشود و از هجر او به عذاب در میآید و تصمیم به ازدواج با او میگیرد. در صحنهای دیگر از فیلم میبینیم آقای تهرانی بعد از حضور كوتاهمدت لیلی در خانهاش، به منزل مادر او میرود و با این جمله از سوی مادر لیلی مواجه میشود كه «دخترم خیلی از شما تعریف كرده.» واقعا لیلی چه مدتی است كه آقای تهرانی را میشناسد و چند ساعت پیش او بوده كه حالا بخواهد برای مادرش از این مرد خیلی تعریف كند؟!