حافظ: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Bahramee (بحث | مشارکت‌ها)
حذف مطالب کپی
خط ۱۸۴:
{{پایان شعر}}
 
== ویژگی های شعر حافظ ==
 
'''۱- رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی'''
 
رمز پردازی و حضور سمبولیسم شعر حافظ را خانه راز کرده است و بدان وجوه گوناگون بخشیده است. شعر وی بیش از هر چیز به آینه ای می ماند که صورت مخاطبانش را در خود می نمایاند، و این موضوع به دلی بیان ناگفته ها در عین ظرافت و گزندگی پرداخته و نوش و نیش را در کنار هم گرد آورده است.
پادشاه و محتسب و زاهد ریاکار، و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای او هستند:
 
''فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام، ولی به ز مال او قافست
 
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد''
 
'''۵- ایهام و ابهام'''
 
شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، ابهام شعر حافظ لذت بخش و رازناک است.
نقش موثر ایهام در شعر حافظ را می توان از چند نظر تفسیر کرد:
اول، آن که حافظ به اقتضای هنرمندی و شاعریش می کوشیده است تا شعر خود را به ناب ترین حالت ممکن صورت بخشد و از آنجا که ابها�ند بالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست
کشیده در خم چوگان خویش، چون گویم''
 
'''۳-لحن مناسب و شور افکن شاعر در آغاز شعرها'''
 
ادبیات شروع هر غزل قابل تأمل و درنگ است. به اقتضای موضوع و مضمون، شاعر بزرگ لحنی خاص را برای شروع غزلهای خود در نظر می گیرد، این لحنها گاه حماسی و شورآفرین است و گاه رندانه و طنزآمیز و زمانی نیز حسرتبار و اندوهگین.
 
''بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم''
 
***
''
من و انکار شراب این چه حکابت باشد
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد''
 
***
 
''ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش''
 
'''۴- طنز'''
 
زبان رندانه شعر حافظ به طنز تکیه کرده است. طنز ظرفیت بیانی شعر او را تا سر حد امکان گسترش داده و بدان شور و حیاتی عمیق بخشیده است. حافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته ها در عین ظرافت و گزندگی پرداخته و نوش و نیش را در کنار هم گرد آورده است.
پادشاه و محتسب و زاهد ریاکار، و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای او هستند:
 
''فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام، ولی به ز مال او قافست
 
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد''
 
'''۵- ایهام و ابهام'''
 
شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، ابهام شعر حافظ لذت بخش و رازناک است.
نقش موثر ایهام در شعر حافظ را می توان از چند نظر تفسیر کرد:
اول، آن که حافظ به اقتضای هنرمندی و شاعریش می کوشیده است تا شعر خود را به ناب ترین حالت ممکن صورت بخشد و از آنجا که ابهام جزء لاینفک شعر ناب محسوب می شود، حافظ از بیشترین سود و بهره را از آن برده است.
دوم آن که زمان پرفتنه حافظ، از ظاهر معترض زبانی خاص طلب می کرد؛ زبانی که قابل تفسیر به مواضع مختلف باشد و شاعر با رویکردی که به ایهام و سمبول و طنز داشت، توانست چنین زبان شگفت انگیزی را ابداع کند؛ زبانی که هم قابلیت بیان ناگفته ها را داشت و هم سراینده اش را از فتنه های زمان در امان می داشت.
 
سوم آن که در سنن عرفانی آشکار کردن اسرار ناپسند شمرده می شود و شاعر و عارف متفکر، مجبور به آموختن زبان رمز است و راز آموزی عارفانه زبانی خاص دارد. از آن جا که حافظ شاعری با تعلقات عمیق عرفانی است، بی ربط نیست که از ایهام به عالیترین شکلش بهره بگیرد:
 
''دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه، در این عهد وفا نیست''
 
ایهام در کلمه "عهد" به معنای "زمانه" و "پیمان"
''
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زبن نقد قلب خویش که کردم نثار دوست''
 
ایهام در ترکیب "نقد قلب" به معنای "نقد دل" و "سکه قلابی"
 
''عمرتان باد و مرادهای ساقیان بزم جم
گر چه جام ما نشد پر می به دوران شما''
 
ایهام در کلمه "دوران" به معنای "عهد و دوره" و "دورگردانی ساغر"
 
تفکر حافظ عمیق و زنده پویا و ریشه دار و در خروشی حماسی است. شعر حافظ بیت الغزل معرفت است.
 
== غزلیات ==