حافظ: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Bahramee (بحث | مشارکت‌ها)
حذف مطالب کپی
Bahramee (بحث | مشارکت‌ها)
حذف مطالب کپی از [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8&SSOReturnPage=Check&Rand=0]
خط ۱۲۳:
{{پایان شعر}}
 
== ویژگی های شعر حافظ ==
 
'''۱- رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی'''
 
رمز پردازی و حضور سمبولیسم شعر حافظ را خانه راز کرده است و بدان وجوه گوناگون بخشیده است. شعر وی بیش از هر چیز به آینه ای می ماند که صورت مخاطبانش را در خود می نمایاند، و این موضوع به دلیل حضور سرشار نمادها و سمبول هایی است که حافظ در اشعارش آفریده است و یا به سمبولهای موجود در سنت شعر فارسی روحی حافظانه دمیده است.
چنان که در بیت زیر "شب تاریک" و "گرداب هایل" و . . . را می توان به وجوه گوناگون عرفانی، اجتماعی و شخصی تفسیر و تأویل کرد:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
 
'''۲-رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ادبیات'''
 
این تناسبات که در لفظ قدما (البته در معنایی محدودتر) "مراعات النظیر" نامیده می شد، در شعر حافظ از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
 
به روابط حاکم بر اجزاء این ادبیات دقت کنید:
 
''ز شوق نرگس مست بلش شاعر نازک طبع را به گریه و زاری می کشاند.
 
نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویه های غریبانه قصه پردازم
 
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار / که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم
 
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب / مهیمنا برفیقان خود رسان بازم
 
هوای منزل یار آب زندگانی ماست / صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
 
همچنین حافظ شاید همراه با وزیران و بزرگان یزد یکبار به اصفهان مسافرت کرده باشد . اما باز غم غرابت از شیراز او را آسوده نمی گذارد و می سراید:
 
گرچه صد رود است از چشمم روان / زنده رود و باغ کاران یاد باد
 
و در مقام مقایسه نیز شیراز را بر شهر [[اصفهان]] رجحان می دهد.
 
اگر چه زنده رود آب حیات است / ولی شیراز ما از اصفهان به
 
وقتی در یورش [[تیمور لنگ]] که دو سه سال پایان عمر حافظ رخ داد با آهنگی که نشان از اخلاق و علاقه اش به شیراز از آن آشکار است از لطف «حق » کمک می گیرد که حق نگذارد با سقوط شیراز « چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی » بیفتد.
 
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند / چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
 
او به شیراز عشق می ورزد و در غزلی دعایی می فرماید<ref> از سعدی تا جامی- ادوارد براون – ترجمه علی اصغر حکمت-ابن سینا ۱۳۵۱</ref>:
 
خوشا شیراز ووضع بی مثالش / خداوندا نگه دار از زوالش
 
ز رکناباد ما صد لوحش الله / که عمر خضر می بخشد زلالش
 
میان جعفرآباد و مصلی / عبیر آمیز می آید شمالش
 
به شیراز آی و فیض روح قدسی / بخواه از مردم صاحب کمالش
 
== زبان و هنر شعری ==