محمد بیرام خان‌خانان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۹:
پدر او و پدر بزرگش در خدمت [[ظهیرالدین بابر]] سرسلسله گورکانیان هند بودند<ref name="Thackston-xix">Thackston, Wheeler M. </ref> پدر بیرام خان یعنی «سیف علی بیگ» از سوی بابر حکمران [[غزنه]] بود.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
==خردسالی و نوجوانی==
==زندگی==
محمد بیرام پسر «سیف علی بیگ» از طایفه [[بهارلو]] در در حوالی [[غزنه]]<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref> یا [[بدخشان]]<ref name="کاوش نامه">محمدکاظم کهدویی </ref> و یا در [[بلخ ]]<ref name="دهخدا">لغت‌نامه دهخدا </ref> متولد شد و در بلخ به تحصیل علم و ادب پرداخت و در این مسیر به کمالاتی رسید. وی در شانزده سالگی به خدمت [[همایون (بابری)|همایون]] فرزند بابر درآمد و به سال ۹۳۷ ه‍. ق زمانی که همایون در ۲۴ سالگی به سلطنت رسید وی نزذیکترین دولتمرد و مقربترین رجال دربار او بود و علیرغم کم سن و سال بودنش از عهده مأموریتهای جنگی با پیروزی و سربلندی برمی‌آمد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
== زندگی در ایران===
زمانی که همایون در تبعید پانزده ساله در ایران روزگار می‌گذرانید، بیرام خان در رکاب او بود و به استقرار امپراتوری مغول تحت حکومت همایون و اعاده سلطنت او بسیار کوشید. پس از مدتی در [[۹۵۲ (قمری)|۹۵۲ ه‍. ق]] همایون با یاری [[شاه تهماسب صفوی]] به [[قندهار]] لشکر کشید و آنجا را تسخیر کرد و بیرام خان بهارلو را به حکومت آنجا منصوب نمود و پس از آن طی جنگ‌ها و نبردهای متعدد سراسر هند را تسخیر کرده و وارد [[دهلی]] شد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref> بیرام خان پس از بازگشت به هند مرتبهٔ سپهسالاری یافت.<ref name="vista.ir">ویستا</ref>
 
== ازدواج==
همایون که در یافته بود بدون حمایت خان‌ها، امپراتوری تضعیف شدهٔ گورکانی را نمی‌تواند ترمیم کند با دختر بزرگ جمال خان از مخالفین پدرش [[بابر]] ازدواج کرد و بیرام خان نیز دختر کوچک همان خاندان را گرفت.<ref name="en.wiki">ویکی پدیا انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana </ref>
 
==سپهسالاری==
وقتی همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت وی اکبر جوان را امپراتور خواند و اسباب جلوس او را بر اریکه سلطنت فراهم آورد. پس از آنکه اکبر در سن ۱۴ سالگی جانشین پدر شد بیرام خان به مدت چهار سال به عنوان نایب‌السلطنه عمل کرد. قابل توجه ترین نبرد او [[نبرد دوم پانی پت]] بود که بین اکبر و «هِمو» پادشاه [[هندو]] بود که [[آگرا]] و [[دهلی]] را در تصرف خود داشت و در نوامبر [[۱۵۵۶ (میلادی)|۱۵۵۶ م]] در شمال هند در گرفت.<ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref> شاه هندو صد هزار سوار و پانصد فیل جنگی و توپخانه‌ای نیرومند داشت. وقتی دو لشگر به هم رسیدند، توپخانه همو، سپاهیان جلال‌الدین اکبر را زیر آتش سنگین خود گرفت و فیل‌ها شروع به پیشروی کردند. اما بیرام دستور داد تا فیل‌ها را زیر آتش گرفته و تیرباران کنند؛ این تاکتیک تازه فوراً وضع میدان را به سود سپاه گورکانی تغییر داد و فیل‌های وحشت زده به عقب برگشته اردوی همو را برهم زدند و سپاهیان او را مجبور به فرار کردند. بعد از این پیروزی همه ثروت و ساز و برگ ارتش همو به دست بیرام خان افتاد و او برای اینکه به پادشاه نوجوان روحیه بدهد به دست خود همو را در حضور او گردن زد. سپس سپاه گورکانی و موکب جلال‌الدین اکبر با شکوه تمام وارد دهلی شد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
وقتی همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت وی اکبر جوان را امپراتور خواند و اسباب جلوس او را بر اریکه سلطنت فراهم آورد. پس از آنکه جلال‌الدین اکبر در سن ۱۴ سالگی جانشین پدر شد بیرم خان بهارلو مربی و راهنمای او بود و اکبر در کودکی بیرام خان را «آتام» به معنی «پدرم» صدا می‌کرد. در این ایام زمام امور سلطنت در دستان بیرم خان‌خانان بود<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref> و او به مدت چهار سال به عنوان نایب‌السلطنه عمل کرد.
 
وقتی همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت وی اکبر جوان را امپراتور خواند و اسباب جلوس او را بر اریکه سلطنت فراهم آورد. پس از آنکه اکبر در سن ۱۴ سالگی جانشین پدر شد بیرام خان به مدت چهار سال به عنوان نایب‌السلطنه عمل کرد. قابل توجه ترین نبرد او [[نبرد دوم پانی پت]] بود که بین اکبر و «هِمو» پادشاه [[هندو]] بود که [[آگرا]] و [[دهلی]] را در تصرف خود داشت و در نوامبر [[۱۵۵۶ (میلادی)|۱۵۵۶ م]] در شمال هند در گرفت.<ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref> شاه هندو صد هزار سوار و پانصد فیل جنگی و توپخانه‌ای نیرومند داشت. وقتی دو لشگر به هم رسیدند، توپخانه همو، سپاهیان جلال‌الدین اکبر را زیر آتش سنگین خود گرفت و فیل‌ها شروع به پیشروی کردند. اما بیرام دستور داد تا فیل‌ها را زیر آتش گرفته و تیرباران کنند؛ این تاکتیک تازه فوراً وضع میدان را به سود سپاه گورکانی تغییر داد و فیل‌های وحشت زده به عقب برگشته اردوی همو را برهم زدند و سپاهیان او را مجبور به فرار کردند. بعد از این پیروزی همه ثروت و ساز و برگ ارتش همو به دست بیرام خان افتاد و او برای اینکه به پادشاه نوجوان روحیه بدهد به دست خود همو را در حضور او گردن زد. سپس سپاه گورکانی و موکب جلال‌الدین اکبر با شکوه تمام وارد دهلی شد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
پس از این پیروزی بیرام خان بقایای نیروهای افغان را که در [[اجمیر]] و [[گوالیا]] و [[جونبپور]] بودند شکست داد و دوباره مرز امپراتوری گورکانی را تا [[رود گنگ|رود گَنگ]] گسترش داد. اکبر نیز او را علاوه بر مقام «امیرالامراء» به رتبه «نیابت سلطنت» و «پیشکاری کل» (صدر اعظم) ممالک هندوستان ارتقاء داد و بیرام خان بهارلو نیز با کمال اخلاص و وفاداری تمام کوشش خود را در راستای استوار ساختن امپراتوری گورکانی به‌کار برد.
سطر ۲۲ ⟵ ۲۷:
وی در ترغیب و تشویق شاعران و عالمانی که از ایران به هند می‌رفته‌اند گشاده‌دست بود و بدین سبب گروهی از سخنوران در دوران قدرت و شوکت او از ایران به هند رفتند و در دستگاه حکومتی او به گرمی پذیرفته شدند.<ref name="vista.ir">ویستا</ref>
 
==خلع از قدرت==
بیرام در قلع و قمع مفسدان و مخالفان اکبر اهتمام بسیار نمود با این وجود روش خشن و مستبدانه او که مخالف مرام [[تساهل و تسامح]] اکبر بود و نفوذ دایه اکبر، عاقبت بین بیرام و اکبر اختلاف پدید آورد. اکبر او را در ۱۵۶۰ معزول کرد و خود زمام امور را بدست گرفت.
 
سپس اکبر به او امر کرد که به زیارت [[حج]] برود. اما بیرم خان به سوی [[پنجاب]] و کوههای [[سوالک]] رفته و در آنجا علم استقلال برافراشت. امپراتور اکبر نیز به سوی او لشکر کشید و بر پیشکار سابق خود پیروز شد. با این وجود به خاطر خدمات بیرام٬بیرام، اکبر او را اکرام و نوازش بسیار کرد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
==به‌قتل رسیدن==
سپسبیرام اوخان‌خانان از امپراتور اکبر اجازه سفر به [[حجاز]] گرفت. بیرام خانو به قصد حج به سمت [[مکه]] رفتحرکت کرد اما قبل از عزیمت در [[پاتان]] [[گجرات]]، به دست یک [[افغان]]ی [[پشتون]] به‌نام «مبارک خان لودی» که پدرش را پنج سال پیش در جنگی با سپاهیان بیرام از دست داده بود، در ۱۴ جمادی‌الاولی [[۹۶۸ (قمری )|۹۶۸ ه‍. ق]] ناجوانمردانه ترور و کشته شد. <ref name="دهخدا">لغت‌نامه دهخدا </ref> <ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref><ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref>
 
جنازه بیرام خان با شکوه تمام به دهلی برده و چندی در جوار [[نظام الدین اولیاء|بقعه خواجه نظام الدین اولیا]] به امانت گذارده شد و در [[۹۷۱ (قمری)|۹۷۱ ه‍. ق]] سپس بر اساس وصیتش استخوانهایش را به [[مشهد]] منتقل کردند در کنار [[حرم امام رضا]] به خاک سپردند.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
==بازماندگان==
پس از آنکه بیرام خان‌خانان در [[۱۵۶۱ (میلادی)|۱۵۶۱ م]] ناجوانمردانه به‌قتل رسید همسر او «سلیمه سلطان بیگم» و فرزندش [[عبدالرحیم خان‌خانان]] که در آن زمان چهارساله بود را به [[احمدآباد]] و از آنجا به [[دهلی]] آوردند و به دربار اکبر سپردند. اکبر شاه، با همسر بیرام خان ازدواج کرد و ناپسری خود عبدالرحیم را تحت حمایت و تربیت خود درآورد.<ref name="en.wiki">ویکی پدیا انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana </ref> عبدالرحیم خان‌خانان در دربار اکبر مدارج عالی یافت و در حمایت از هنرمندان گوی سبقت را از پدر ربود.
 
== شاعری==