شاهنشاهی هخامنشی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
 
'''هخامنشیان''' نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از [[اسلام]] است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «[[هخامنش]]» می‌رساندند که سرکردهٔ طایفه‌ [[پاسارگاد]] از طایفه‌های پارسیان بوده است.هخامنشیان نخست پادشاهان بومی [[پارس]] و سپس [[انشان]] بودند ولی با شکستی که [[کوروش بزرگ]] بر [[ایشتوویگو]] واپسین پادشاه [[ماد]] وارد ساخت و سپس فتح [[لیدیه]] و [[تمدن بابل|بابل]] پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو [[کوروش بزرگ]] را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.
 
سطر ۱۳۲ ⟵ ۱۳۱:
 
در زمان او حدود متصرفات شاهنشاهی ايران از يك سو به چين و از سوی ديگر به قلب اروپا و افریقا ميرسيد.
 
 
== کشورداری ==
چنانکه گفتیم داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و اداره آنها را به پارسیها که تنها قوم مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. از زمان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهده سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند. اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . در اوایل دوره هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشتند .
 
== سپاه ایران ==
پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت چریک اداره می شد . داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود
داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرمانده آن دژها را ارگبد می گفتند .
لشکر ایران به دو دسته پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و زوبین و خنجر و کمند و سپر و کلاهخود و زره بودند . اسب و فیل و شتر را هر سه در جنگ بکار می بردند . ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه هرودت می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : راست بگویند و راست بر اسب سوار شوند و راست تیر بیندازند . از زمان داریوش دوم سپاه مزدور یونانی نیز در ارتش ایران راه یافت و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .
در ایران از زمان کوروش گردونه های جنگی نیز به کار می رفت . چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند .
 
== نیروی دریایی : ==
در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای فینیقی و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . بحریه ایران مرکب از سه گونه کشتی بود :
اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.
دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .
سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل و خوار و بار استعمال می شد .
طبقات
در روزگار هخامنشی مردم ایران بر پنج طبقه به شرح زیر تقسیم می شدند :
1 - بزرگان . 2 - مغان . 3 - کشاورزان . 4 - بازرگانان و پیشه وران . 5 - بردگان .
از طبقه بزرگان هفت خانواده پارسی در درجه اول بودند ومناصب لشکری و کشوری در دست آنان بود . مغان یا روحانیان از طوایف ششگانه ماد بودند که در دوره هخامنشی نیز اهمیت و اعتباری داشتند و اجرا کننده مراسم مذهبی بشمار می رفتند.
دارایی و هزینه کشور : هرودت می نویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و جنسی تعیین کرد و ایران را به بیست منطقه مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هرساتراپی یک نفر امین مالیه نیز روان داشت . تمام مالیاتها در خزانه شاهی نگاهداری می شد . طلا و نقره را آب کرده در کوزه های سفالین می ریختند و هر وقت پولی لازم می شد شاه حکم می کرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند . از میان ایالات کشور ، پارس از دادن مالیات معاف بود .
 
== دادگستری ==
قوه عالیه قضایی در اختیار شخص شاهنشاه بود . ولی شاه غالباً را به یکی از موبدان یا ریش سفیدان کشور واگذار می کرد . پس از آن دادگاه عالی بود که از هفت قاضی تشکیل می شد . پایین تر از آن دادگاههای محلی بود که در سراسر کشور وجود داشت
قوانین را موبدان وضع کرده به صحه شاه می رسانیدند . در اواخر دوره هخامنشی قضایی غیر از موبدان و حتی زنان نیز به منصب داوری برگزیده می شدند . برای هر نوع محاکمه مدت معینی مقرر بود که بایستی در ظرف آن مدت حکم صادر شود . غالباً به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری می کردند .
چون رفته رفته قوانین کشور توسعه یافت به تقلید یونانیان گروه خاصی به نام « سخنگویان قانون » یا « وکلای دادگستری » پیدا شدند که مردم در کارهای قضایی خود به ایشان مراجعه می کــردند . پادشاهان هخامنشی خود را مظهر عدالت و دادگستری می دانستند . داریوش در کتیبه بیستون می گوید : « اهورا مزدا و ایزدان از آن جهت مرا یاری کردند که من و دودمانم بددل و دروغگو و بی انصاف نبودیم : من از روی عدل و داد پادشاهی کردم و بر هیچ ضعیفی ستم روا نداشتم . »
 
== آمـوزش و پرورش ==
به قول استرابون از سن پنج تا بیست و چهار سالگی به پارسیان می آموزند که تیر و زوبین بیندازند و راست سوار شوند و راست گویند . مربیان ایشان مردمانـی پاکدامن هستنــد و داستــانهای سودمندی را برای کودکان خود حکایت می کنند . جوانان باید پیش از برآمدن آفتاب از خواب برخیزند . سپس آنان در میدانی گرد آمده به دسته های پنجاه نفری تقسیم می شوند و هر دسته را به فرزند یکی از امیران می سپارند . این شخص دسته خود را به مسافت بیش از یک فرسنگ می دواند . سپس درسی را که فراگرفته اند از آنان می پرسد .
جــوانان بایــد بلند سخــن بگویند تا ششهای ایشان ورزیده شود . به آنان می آموزند که در گرما و سرما و در هنگام سختیها بردبار باشند . جوانان باید گله ها را بچرا برند و تمام شب را در هوای آزاد کشیک بکشند . مدت خدمت سربازی ایشان از بیست تا بیست و پنج سالگی است . وظیفه آموزش و پرورش را معمولاًمغان عهده دار بودند . یکی از اصول رایج آن زمان این بود که دبستانها نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و تزویری که در آنجا رایج است موجب تباهی و فساد اخلاق کودکان نشود .
ایرانیان از کودکی آموخته می شدند که از افکندن آب دهان و قضای حاجت در کوچه ها و حضور دیگران و آلوده کردن آب روان اجتناب نمایند .
منظور از تربیت در آن دوره آن بود که جوانان را دلیر و فداکار و خردمند و آراسته به زیور ، اخلاق و مفید به حال کشور و جامعه بارآورند .
 
== زبــان دوره هخامــنشی : ==
دانشمندان ایران شناس زبان پارسی را به سه دوره پارســی باستان و پارسی میانه یا زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و پارسی جدید یا پارسی دری تقسیم کرده اند .
پـارسی باستان همان زبان دوره هخامنشی است که به خط میخی نوشتـه مــی شد . این خط از علاماتی به شکل میخ تشکیل می شود که از چپ به راست نوشته می شده است .
ایرانیان خط میخی را از اقوام پیش از خود ، آشوریها و عیلامیها فراگرفتند و خط آنان را که بسیار دشوار بود و بیش از سیصد علامت داشت اصلاح کرده به چهل و دو علامت رسانیدند و آنرا به صورت الفبایی مرتب نمودند .
از مجموع سنگ نبشته ها و الواح میخی که بر روی سنگها و خشتهای پخته و فلزات بدست آمده در حدود چهارصد کلمه غیر مکرر باقی است که اگر دویست کلمه دیگر را که در کتابهای یونانی بمناسبتی ذکر شده بر این عدد بیفزاییم ، مجموع لغات پارسی باستان که تا کنون یافت شده به شش صد کلمه می رسد .
مفصل ترین کتیبه های هخامنشی سنگ نبشته داریوش بزرگ در بیستون است . این کتیبه در کنار جاده کرمانشاهان و بغداد قرار دارد . نام این محل بیستون می باشد که د راصل بغستان یعنی جای بغان و خدایان بوده است در این کتیبه گذشــته از تصویر داریـوش و نه تن از امیران نافرمان که دست بسته در نزد او ایستاده اند و فروهر اهورامزدا از بالا به ایشان می نگرد ، شرح حال داریوش در آغاز سلطنت خویش به زبان و خط میخی پارسی باستان آمده و به دوزبان و خط میخی بابلی و عیلامی نیز ترجمه شده است .
== خط آرامی ==
غیر از خط میخی که فقط در نوشتن کتیبه ها بکار می رفت ، خط آسان دیگری در آن زمان در میان مردم معمول بود که آن را خط آرامی می نامند .
خط آرامی از انواع خطوط سامی است که از خط الفبایی فینیقی اقتباس شده و بیست و دو حرف به شرح زیر دارد :
ابجد . هوز . حطی . کلمن . سعفص . قرشت .
داریوش بزرگ پس از برقراری امنیت در ایران چون مردم غالب ایالات ایران به زبانهایی غیر از پارسی باستان سخن می گفتند و بیشتر ایشان ایرانی نژاد نبودند ، برای برقراری ارتباط بین شاهنشاهی عظیم خود به فکر آن افتاد که زبان واسطی را اختیار کند . پس زبان و خط آرامی را که سابقاً در بین النهرین و سوریه رواج داشت و خط آن نسبت به زبانهای دیگر آسانتر بود و بر روی پوست و پاپیروس بآسانی نوشته می شد برگزید . این خط و زبان را دانشمندان ، آرامی شاهنشاهی نامیدند .
داریوش به جای آنکه خود و یا درباریانش به زبان آرامی آشنا باشد ، گروهی از دبیران و کاتبان آرامی را استخدام کرد . این عده علاوه بر زبان مادری خود ، آرامی ، زبان پارسی باستان را نیز بخوبی می دانستند . سپس داریوش این گروه دبیران را بنا به احتیاجات محل هر چند تن به یکی از ولایات و ایالات ایرانی فرستاد و فرمان داد که ایشان دبیران و مــترجمان دولـــت در سراسر شاهنشاهی هخامنشی باشند . وی هر گاه مـی خواست نامه یا بخشنامه ای را به ولایات ابلاغ کند ، یکی از دبیران آرامی زبان خود را می طلبید و نامه ای را که بنا بود بنویسد برای او تقریر می کرد و دبیر آرامی نژاد ، حضوراً آن نامه را به خط و زبان آرامی می نوشت ، سپس آن نامه یا بخشنامه به استانداران ابلاغ می شد . چون نامه یا بخشنامه ای به استانداری می رسید او فوراً دبیر آرامی زبان خود را می خواست و آن دبیر چون محرم اسرار دولت نیز بود بلافاصله آن نامه را خــوانده و به زبان پارسی ترجمه می کرد و استاندار به مفاد آن فرمان رفتار می نمود .
بسیاری از اینگونه نامه ها که متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است در جزیره فیــله یا الفانتین که از جزایر رود نیل است در چهل سال پیش در مصر پیدا شده است .
معماری دوره هخامنشی
عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری آن اســت . ایـن هنر در بناهــای عظیم پاسارگاد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .
 
== تخت جمشید ==
آثار تخت جمشید که باقی مانده کوشک شاهی پادشاهان دوره هخامنشی است در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس ایالتی واقع شده است که از روزگار باستان پارس نام داشته و از آغاز دوره اسلامی مرکز آن شیراز بوده است در چند هزار سال پیش در این ایالت اقوام بومی این سرزمین به ویژه عیلامیان سکونت داشته اند که از آنان آثار زیادی در گوشه و کنار فارس بر جای مانده است که نشان می دهد اینجا ناحیه ای آباد و فرهنگی بوده است.
 
سه هزار سال پیش از این گروهی از مردمان هند و اروپایی که خود را آریایی می خواندند از جنوب روسیه امروزی به درون فلات ایران سرازیر شدند و پس از زد و خوردهای فراوان با ساکنان آن سرانجام چیرگی یافته و اینجا و آنجا برای خود شهرک ها و آشیان هایی برپا کردند.بیشتر آریاییان چوپان و گله دار و کوچ نشین بودند و زندگی قبیله ای داشتند.زرتشت در حدود 1100ق.م.از میان ایرانیان شرقی برخاست و دین مزدیسنا را برای آنان آورد که کیشی مبتنی بر نوعی توحید بود یعنی به خدای بزرگی به نام اهورامزدا ایمان داشتند و برخی نیروهای طبیعی مانند آب آتش باد خاک و خورشید را داری ایزدی ماخوذ از صفات خداوند می دانستند و سرچشمه بدی ها و تاریکی ها در وجود خبیثی به نام اهریمن جستجو می کردند آریاییان از قبیله های بزرگی تشکیل شده بود که معروف ترین اینها به یک زبان فراگیر اما با لهجه هایی متفاوت سخن می گفتند و سرزمین خود را ایریوشی یا ایریودئینگهونام یعنی مساکن آریاییان می خواندند و بعدها که دارای دولت و پادشاهی شدند میهنشان را ایریانو خشثر یعنی پادشاهی ایرانیان خواندند این نام بعدها ائران شتر و ایران شهر شده که ایران کوتاه شده همین نام است.
در اواخر سده هشتم ق.م.مادها در ایران غربی گرد هم جمع شده نیرو گرفتند و با آشوریان تاراج گر به زد و خورد پرداختند که صدسال به طول انجامید تا سرانجام آنان را از پای درآوردند و دولت بزرگی بنیاد نهادند که 120 سال پایدار ماند و سپس تسلیم کوروش بزرگ شد.کوروش پسر کمبوجیه-پادشاه پارسیان-و شاهدختی مادی بود و با کارهای درخشانی که انجام داد بزرگترین دولت جهانی تا آن زمان را به وجود آورد.
 
از میان اقوام ایرانی پارسیان بودند که در سه هزار سال پیش به فارس امروزی درآمدند و در چند نقطه از جمله در انشان(در ناحیه بیضا جای ملیان امروز در 46 کیلومتری شمال شیراز) و پاسارگاد(135 کیلومتری شمال شرقی شیراز) و نواحی دیگر مسکن گرفتند.پایتخت آنان نخست پاسارگاد بود ولی بعدا به همدان انتقال یافت. کوروش پس از نزدیک به 30 سال فرمانروایی در جنگ با کوچ نشینان ماساگتی-از اقوام سکایی یا ایرانیان شمالی آسیای میانه-کشته شد و پسرش کمبوجیه جای او را گرفت.او به مصر لشکرکشی کرد و آن سامان را به چنگ آورد اما با طغیان مغان روبه رو شد و پیش از گرفتن کین خود درگذشت.سپس داریوش که از خویشاوندان نزدیک کوروش بود تاج و تخت هخامنشی را از چنگ غاصبان مغ بیرون آورد و 16 سال-522تا 486ق.م.- بر ایران حکومت کرد .پسرش خشیارشاکه دختر زاده کوروش بود 20 سال -486 تا 466 ق.م.-و پسر او اردشیر اول43 سال-466 تا 423 ق.م.-شاهی کرد .پس از آنان داریوش ئوم 20 سال اردشیر سوم 21 سال و داریوش سوم 6 سال فرمان راندند تا این که اسکندر بر ایران تاخت و دولت هخامنشی را سرنگون کرد.او که می خواست بر این کشور سلطه کند دولتش هفت سال بیشتر نپایید و آرزوهایش نقش بر آب شد.
عمده ساختمان های پارسه-یا تخت جمشید-در زمان داریوش بزرگ و پسرش خشیارشا بنا گردید اما برخی را اردشیر یکم به پایان برد و اردشیر سوم هم ظاهرا در آنجا تعمیراتی کرد و بناهایی افزود .آرامگاه اردشیر دوم و سوم در دل کوهپایه شرقی تخت جمشید کنده شده اند.
قلمرو هخامنشیان بسیار پهناور بود به طوری که از دره سند در هندوستان تا رود نیل در مصر و ناحیه بن غازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی را در بر می گرفت در این کشور بزرگ اقوام بسیاری با آداب و رسوم خاص خود زندگی می کردند و فرهنگ ایالتی و قومی خود را پاس می داشتند در حقیقت مشخصه ویژه این دولت احترام به آزادی فردی و قومی بزرگداشت نظم و قانون تشویق هنرها و فرهنگ بومی و هم چنین ترویج بازرگانی و هنر بود. گفته رومان گیرشمن در مورد ایجاد دولت هخامنشی آن چنان دقیق و کلی است که به جاست آن را نقل کنیم:
تاریخ هخامنشی که هخامنشیان بر اثر دلاوری خود به وجود آوردند ثلث دوم هزاره اول ق.م.را در بر می گیرد ملل و تمدن های دیگر به حیات خود ادامه می دادند اما در مجموعه جهان مسکون نقش اساسی را شاهنشاهی مذکور ایفا می کرد و برای مورخ که موظف است حوادث را در جریان تاریخ مورد مطالعه قرار دهد تصور ایجاد چنین دولتی در آن زمان مدیون هخامنشیان است و آنان بودند که این تصور را به حقیقت مقرون ساختند.دوام و استقلال این دولت میراثی بود که ایشان برای اخلاف خود به جا گذاشتند.
 
روش اداری هخامنشیان در داخله به هیچ وجه شباهتی با روش رومیان ندارد چه در امپراطوری آنان ملل مغلوب مجبور بودند خود را به پایه فرهنگ عمومی برسانند و در اقتصاد مشترک و سهیم باشند. این امر غالبا مستلزم آن بود که مردمی که اصل و منشا آنان مانند سنن و استعداد های ایشان مختلف بود بتوانند خود را به درجات عالی تر برسانند اما این مناسبات در زمان کوروش و داریوش با آنچه گفته شد اختلاف دارد . صرف نظر از بعضی نواحی دوردست که سطح فرهنگ مردم پایین بود پادشاهان مزبور در شاهنشاهی خود که وسیع ترین شاهنشاهی در تاریخ دنیاست ترکیبی از تمدن های گوناگون به وجود آوردند زیرا کشور آنان شامل بین الهرین سوریه مصر آسای صغیر شهرها و جزایر یونانی و قسمتی از هند بود.اگر هخامنشیان این ممالک را با سطح تمدن مخصوص خود تطبیق می دادند سیری قهقرایی به شمار می رفت آنان به منزله تازه واردان در اجتماع ملل از تفوق تمدن های قدیم مزبور آگاه بودند. بنابر استقلال داخلی وسیغی که در زمان کوروش اعطا شد و بنابر سیاست زیرکانه داریوش این فرهنگ های قدیم محفوظ ماندند و شاید هم در توسعه و ثبات مملکت موثر شدند.
دیگر شهرها و بناها
در شوش در کاخ داریوش اول یک کتیبه ای که جنبه ساختمانی دارد کشف شده که درباره مصالح ساختمانی و صنعتگرانی که در ساختمان آن کاخ کار می کردند شرح مفصلی داده است .
در نقش رستم که در حدود پنج کیلومتری تخت جمشید واقع شده ، مقبره داریوش بزرگ و دیگر شاهنشاهان هخامنشی مانند : خشایارشا و اردشیر اول و دوم دیده می شود . این مقبره ها حفره هایی است که در صخره های عمودی بوجود آمده و مدخل آنها به صورت دالان سرپوشیده ای است که چهار ستون دارد . در شوش نیز از داریوش اول و خشایار شا و اردشیر دوم آثار بدست آمده که قسمت عمده آنها در موزه لوور پاریس نگاهداری می شود . در شوش معماری کاخها بیشتر تحت تأثیر هنر بین النهرین قرار گرفته است . از جمله آثار هنری آن دوره ، مهره های استوانه ای شکل است که به جای امضا بر روی اسناد و نامه های اداری قرار می دادند . این مهره ها از نظر هنر کنده کاری نظیر مهره های بین النهرین هستند .
 
== اوضاع اجتماعی : ==
پایه و اساس زندگانی اجتماعی آن روز ، کشاورزی بود . دراین دوره مأموران دولتی مخصوصی وجود داشت که ناظر در امور کشاورزی و متصدی وصول مالیاتها بودند . پادشاهان هخامنشی به کسانی که زمینهای بایر را تبدیل را اراضی زراعتــی یا پرداخت می کردند و به احداث قنوات می پرداختنــد ، پاداش خوبـی مـی دادند .
دامداری رواج فراوان داشت و اسبهای نسا که در ماد پرورش می یافتند ، شهرت بسزایی داشتند . هر ایالت و شهری به صنعت دستی خود مشهور بود . در بابل و بین النهرین بازرگانی رواج فراوان داشت . بانکهایی که برای توسعه تجارت و کشاورزی به مردم وام می دادند ، تشکیل شده بود که معروفترین آنها دو بانک برادران اگیبی و پسران موراشو در بابل بوده است .
امیــران و بزرگان و دستگاههای اداری و مذهبی ، کارگرانی داشتند که آنان را « مانیا » می خواندند . بر اینان که بردگانی بیش نبودند داغ می نهادند و در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت از وجودشان استفاده می کردند . اینان از اسیران جنگی بشمار می رفتند و آنان را غالباً در روستاها نشیمن می دادند .
قسمت اصلی اراضی کشور باستثنای املاک برده نشین ، به وسیله کشاورزان اداره می شدند . این کشاورزان حق نداشتند آن اراضی را ترک کنند و با همان زمینها به مالک دیگر منتقل می گشتند . قسمتی از اراضی کشور به معابد اختصاص داشت . در این نقاط کانونهای انبوه بردگان بوجود آمده بود . دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همه علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .
بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود . در این شهر تعلیم معارف قدیم ، به دست کاهنان بابلی و مغان بود . آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای اکدی و سومری و عیلامی و آرامی می خواندند . ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند .
 
== کوروش دوم ==
 
کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (529-576 پیش از میلاد) شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه گذاری نخستین امپراطوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده ها و اسرا، احترام به عقاید و مذاهب مختلف، گسترش تمدن و... شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دوره‌ی شاهنشاهی ایرانیان می باشد.
واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند".
ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان ، که وی ممالک ایشان را تسخیر کرده بود ، ‌او را سرور و قانونگذار می نامیدند . یهودیان این پادشاه را به منزله ممسوح پروردگار محسوب می داشتند ،‌ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می دانستند . درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده ، چند گانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده . کوروش سرسلسله هخامنشی ، داریوش بزرگ ، خشایارشا ، اسکندر مقدونی گزینه هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها تحقیقاتی صورت گرفته ، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیات قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می باشد.
 
توضیح: روز جهانی بزرگداشت کوروش بزرگ 29 اکتبر میباشد.
 
 
== مذهب هخامنشیان==
 
دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.
دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت.
وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر، سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش، کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این مطلب است .
... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت. در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران نیز حکایت نمی کرد.
در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم نام برده شده است
مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم وجود داشت
اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است
 
== برافتادن شاهنشاهی هخامنشی ==
 
شناخت تمدن ایران دوران هخامنشیان که تا"ثیری بنیادین بر دورانهای بعد گذارده است، برای شناخت جامع فرهنگ ایران گریزناپذیر می‌‌باشد. از نظر نام و عنوان، این درست است که شاهنشاهی بزرگ [[ماد]] دورانی طولانی نپایید و جای خود رابه شاهنشاهی هخامنشی سپرده، ولی نکته بسیار مهم آنکه شاهنشاهی هخامنشی چیزی جزه تداوم دولت و تمدن ماد نبود. همان اقوام و همان مردم، روندی راکه برگزیده بودند با پویایی و رشد بیشتر تداوم بخشیدند و در پهنه أی بسیار وسیع، آن را تا پایه بزرگ‌ترین شاهنشاهی شناخته شده جهان، اعتبار بخشیدند.
 
مدت دوام شاهنشاهی هخامنشی ، ۲۲۰ سال بود. فرمانروایی آنان در قلمرو شاهنشاهی – به خصوص در اوایل عهد – موجب توسعه فلاحت ، تامین تجارت و حتی تشویق تحقیقات علمی و جغرافیایی نیز بوده است . مبانی اخلاقی این شاهنشاهی نیز به خصوص در عهد كسانی مانند كوروش و داریوش بزرگ متضمن احترام به عقاید اقوام تابع و حمایت از ضعفا در مقابل اقویا بوده است ، از لحاظ تاریخی جالب توجه است . بیانیه معروف كوروش در هنگام فتح [[تمدن بابل|بابل]] را ، محققان یك نمونه ازمبانی حقوق بشر در عهد باستان تلقی كرده اند.
 
 
هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود [[سند]] تا [[دانوب]] در [[اروپا]] و از [[آسیای میانه]] تا شمال شرقی [[افریقا]] فرمان راندند. شاهنشاهی هخامنشی به دست [[اسکندر مقدونی]] برافتاد.
 
 
سطر ۱۴۶ ⟵ ۲۴۸:
 
*مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. ( جلد ۱ ) - 379-527
 
آرین عزمی
 
== جستارهای وابسته ==