ایرانیوم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ali daneshjo (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Kamix (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش Ali daneshjo (بحث) واگردانده شد به آخرین تغییری که Amirobot انجام داده بود
خط ۴:
در پی تهدید و اعتراض سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتاوا، نمایش این فیلم در مورد ایران که قرار بود در تاریخ ۱۸ ژانویه ۲۰۱۱ در مرکز ملی کتابخانه و آرشیو کانادا در اتاوا برگزار شود، لغو شده بود، اما وزیر میراث فرهنگی کانادا، جیمز مور دستور داد که فیلم نمایش داده شود. پس نمایش فیلم در ماه فوریه برنامه ریزی شده‌است. با توجه به گفته مور، "سفارت ایران نخواهد توانست که به دولت کانادا دیکته کند که چه فیلمی پخش خواهد شد یا نخواهد شد."
این فیلم در اتاوا در تاریخ ۶ فوریه در کتابخانه و آرشیو کانادا نمایش داده خواهد شد، محل نمایش فیلم مرکز ملی کتابخانه و آرشیو کانادا در اتاوا خواهد بود.
== نسخه کامل فیلم ==
[http://selfintelligence.blogspot.com/2011/02/blog-post_09.html نسخه کامل فیلم را در این لینک ببینید.]
 
== نقد فیلم ==
از ۸ فوریه ۲۰۱۱ در آمریکا و کانادا فیلم مستند یک ساعته ای تحت عنوان «ایرانیوم» (ترکیبی از کلمات ایران و اورانیم) به کارگردانی آلکس ترایمن یک اسرائیلی ساکن کرانه باختری و با تهیه کنندگی رافائل شور فیلمساز اسرائیلی-کانادایی روی پرده های سینما رفته که موضوع اش برنامه هسته ای ایران است.
«ایرانیوم» جدیدترین پروژه صندوق کلاریون است که پیش از این مستند جهاد سوم را بر روی پرده برده بود.
این فیلم غالباً با استفاده از شخصیت های سیاسی راستگرا و تندروی آمریکا مشهور به بازهای جنگ طلب از جمله جان بولتون، کند تیمرمن و مایکل لدین در کنار سه چهره ایرانی مقیم آمریکا، محسن سازگارا و امیر عباس فخرآور و ماندانا زندکریمی-اروین و آرشیو خبری شبکه فاکس نیوز تهیه شده است و گویا تلاش دارد به اوباما القا کند که زمان برای ریاست جمهوری او و دمکرات ها به پایان رسیده و اکنون نوبت ماست.
چنان که جایی در پایان فیلم می شنویم که گوینده متن فیلم (شهره آغداشلو) می گوید: زمان به سرعت در حال سپری شدن است و دیگر زمان عمل فرار رسیده است.
«ایرانیوم» در واقع مجموعه ای از تحریف‌های تاریخی ‌و اغراق آمیز است که در برابر چشم مخاطب عموماً بی اطلاع آمریکائی قرار می می گیرد.
آنچنان که گویی آمریکا با خطری اجتناب ناپذیر و قریب الوقوع حمله اتمی از سوی ایران در خاک خود روبرو است. این در حالی است که علیرغم ادعاهای که در این فیلم مطرح می شود آژانس بین المللی انرژی اتمی هنوز ابن موضوع را تایید نکرده است که ایران در پی ساختن بمب اتمی است و صرفاً از عدم دلایل کافی‌ و نیاز به بازرسی های بیشتر تاسیسات هسته ای ایران خبر داده است.
با این حال جان بولتون، کند تیمرمن و مایکل لدین و دیگر کسانی که در این فیلم علیه ایران سخن می گویند، به وضوح در سابقه کاری خود نشان داده اند که برای حمله به یک کشور اساساً خود را ملزم به ارائه دلایل و مدارک مستدل نمی‌بینند و برای رسیدن به هدف، دست زدن به هرنوع دروغ پردازی را مجاز می شمارند، دقیقا ماندن نقشه ای که برای حمله به عراق طراحی کردند.
می گویند یکی‌ از فنون سفسطه، چیدن صغرا و کبرای نا مربوط به هم و گرفتن نتیجه دلخواه است، برای مثال:
"در باز است،
باز پرنده است،
پس در، پرنده است!"
سفسطه شیوه ای است که به کرات در فیلم «ایرانیوم» به کار رفته است. جالب اینجا است، افرادی که در این فیلم از دست داشتن ایران در حملات تروریستی سال ۱۹۹۶ در الخوبر- عربستان، سال ۱۹۹۸ بهسفارت های آمریکا در کنیا و تانزانیا، سال ۲۰۰۰ به ناو هواپیمابرUSS Cole در خلیج عدن و حمایت فنی‌ ایران از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و در سال ۲۰۰۳ در عربستان یاد می کنند، توجه ای به ای نکته ندارند که همهٔ حوادث فوق پیش از این به عنوان دلیل حمله آمریکا به افغانستان و عراق مورد استفاده قرار گرفته است!
باید از کسانی‌ که در این فیلم به ارائه تحلیل می پردازند پرسید اگر حقیقتاً ایران پشت همهٔ این حوادث بود است، چرا ده سال پیش هدف اول حمله نیروهای ائتلاف قرار نگرفته است؟ وارونه نمایی این فیلم تا انجا پیش می رود که ادعا می کند پشت تمام حملات تروریستی بر علیه آمریکا، دست ایران پنهان است!
از تحریفات تاریخی دیگر آن است که آزادسازی دیپلمات های گروگان گرفته در سفارت آمریکا در تهران را نتیجه مواضع سرسختانه ریگان می داند و این در حالی است که کلیه مذاکرات آزادسازی بین صادق طباطبای و وارن کریستوفر در دولت کارتر انجام شده بود و دمکرات ها برای انتخاب مجدد رو این برگ برنده حساب کرده بودند، غافل از اینکه معاملات دیگری هم بین طرف جمهوری خواه و ایرانی ها در جریان بود که باعث شد گروگان ها دقیقاً پس از روز انتخابات آزاد شوند، ماجرایی که به "اکتبر سوپرایز" مشهور شد و پایه ای برای ارتباطات بعدی جمهوری خواهان و ایران شد.
در این فیلم همچنین از ایران به عنوان عامل گروگان گیری شهروندان فرانسوی و آمریکایی‌ در دهه هشتاد میلادی در لبنان یاد می شود بدون اینکه اشاره شود که ماجرای ایران- کنترا (مک فارلین) بر اساس این اصل شکل گرفت که دولت ایران نقش سازنده ای در آزادی گروگان‌ها ایفا کند ‌و در عوض کمک‌هایی تسلیحاتی از دولت آمریکا دریافت کند.
جالب اینجا است که خود مایکل لدین از دست اندرکاران اصلی‌ این رسوایی بود. در سوابق جنگ طلبانه وی همین بس که در سال ۲۰۰۲ با نوشتن مقاله ای تحت عنوان «سریعتر لطفاً!» خواستار حمله پیش دستانه به ایران شد. جان بولتون و دیگران نیز در این فیلم بر بیهوده بودن راهکار دیپلماتیک در قبال دولت ایران پای می فشارند.
در آوریل۲۰۰۳ بولتون به همراه دیک چینی و دونالد رامسفلد دربرابر کالینپاول ایستاد و مانع مذاکره بر سر نقشۀ راهِ پیشنهادی دولت خاتمی شد تا موضع جریانات مسالمت جوی چه در ایران و چه در آمریکا تضعیف شود و موجب استعفا کالین پاول از سمت خود در وزارت خارجه شد. موضعی که یکی از عوامل برسر کار آمدن دولت تندروی احمدی‌نژاد در ایران بود.
از دیگر صحنه‌های اغراق آمیز فیلم سبز کردن قسمت‌های اعظمی‌ از خاورمیانه، غرب و شرق آفریقا، آمریکای جنوبی و مرکزی است که از آن به عنوان مناطقی یاد می شود که ایران می خواهد برای پرتاب موشک های اتمی به سوی اروپای غربی و‌ حتی خود امریکا استفاده کند و آن را با قدرت تسلیحاتی اتحاد جماهیر شوروی در بحران موشکی کوبا در دهۀ شصت میلادی مقایسه می کند. نکته ظریف این است که پروژه «ایرانیوم» اساساً بیشتر تاکید می کند ایران برای آمریکا خطرناک است و کارگردان با اشاره ای ضمنی به وجود چنین خطری برای اسرائیل از کنار آن عبور می کند.
در قسمتی‌ از فیلم سناریوی علمی - تخیلی از توانایی ایران در ساخت بمب‌های الکترو مغناطیسی‌ ارائه می شود که در آن این بمب ها سوار بر کشتی های تجاری می شوند و قصد دارند‌ نه تنها واشنگتن و نیویورک را هدف قرار دهد بلکه بر فراز آمریکا منفجر خواهند شد تا کل امریکا را نابود سازند یا حمله با بمب‌های هسته ا‌ی دستی‌ که از مرز مکزیک به درون آمریکا وارد خواهند شد!
«ایرانیوم» با استناد به اینکه احمدی نژاد و حاکمیت ایران به دنبال جنگ نهایی خیر و شر در خاورمیانه و جهان هستند سعی در باور پذیری این سناریو برای مخاطب دارند بی آنکه اشاره ای به تفکرات «اوانجلیستی»* جان بولتون و مایکل لدین بکند، همان تفکری که آمریکا را به سوی جنگ با عراق برد.
در سکانس پایانی فیلم کارگردان با استفاده از صحنه هایی اعتراضات انتخاباتی ایران و آمارگیری هایی که نشان می دهد ۶۱ درصد امریکایی ها موافق حمله نظامی به ایران هستند، تلاش دارد بیننده را به این نتیجه گیری برساند که علاوه بر اکثریت مردم آمریکا حتی خود مردم ایران نیز خواهان حمله نظامی از قبیل آنچه که در عراق و افغانستان افتاده است، هستند.
اما نکته بسیار تاسف بار اینجاست که ایرانیان حاضر در این فیلم، عملاً به نمادی برای تایید ضمنی تفکرات جنگ طلبانه این دسته از سیاست مداران آمریکایی تبدیل شده اند!
 
 
== منابع ==
* [http://www.voanews.com/persian/news/Iranium_Canada-2011-19-01-114213784.html اعتراض سفارت ایران موجب لغو نمایش فیلم ایرانی در اتاوا شد. صدای آمریکا در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۱]
 
[http://selfintelligence.blogspot.com/2011/02/blog-post_09.html نقد فیلم]
[[en:Iranium]]
[[رده:فیلم‌های مستند]]