مثنی بن حارث شیبانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Zeerak (بحث | مشارکت‌ها)
جز واگردانی واپسین ویرایش Amirobot
Amirobot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: تصحیح جایگذاری کاما، شمارگان هزارگان
خط ۱:
'''مثنی بن حارث شیبانی''' در اواخر دوران [[ساسانی]] در رأس یکی از دسته‌های مربوط به قبایل [[بکر بن وائل]] قرار داشت. در دوران پایانی سلسلهٔ ساسانی زمانی که ضعف و انحطاط قدرت مرکزی در ایران آشکار شد مثنی بن حارثه شیبانی و [[سوید بن قطبه]] که او نیز سر دستهٔ یکی از قبیله‌های [[بکر بن وائل]] بود، کسانی را گرد خود درآوردند و در سرزمین‌های مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند. <ref>تاریخ ایران پس از اسلام ،اسلام، ص ۲۹۱ </ref> داستان جنگ و گریزهای مثنی بن حارثه شیبانی در کتاب ''اخبار الطوال'' [[دینوری]] به تفصیل آمده‌است. <ref>تاریخ و فرهنگ ایران ،ایران، ص ۲۵۲ </ref>
 
== غارت بازاری در نزدیکی تیسفون ==
مثنی از ناحیهٔ [[حیره]] به غارت و چپاول می‌پرداخت و [[سوید بن قطبه]] از ناحیهٔ [[ابله]] آنها به دهقانان حمله می‌کردند و آنچه می‌توانستند به غارت می‌بردند و چون آنها را دنبال می‌کردند به داخل صحرا می‌گریختند و در آنجا کسی آنها را تعقیب نمی‌کرد. کاری که مثنی بدان دست زد و به سبب آن هم آشفتگی وضع دولت ایران نمودار گردید و هم او نام و شهرتی کسب کرد، حمله به بازار سالیانه‌ای در منطقه‌ای که امروزه [[بغداد]] قرار دارد و در نزدیکی [[تیسفون]] پایتخت ایران بود. در این ایام که مثنی در روستاهای مرزی و داخلهٔ ایران به تاخت و تاز و قتل و غارت می‌پرداخت، مصادف بود با موسم برپائی بازار سالیانهٔ آنجا، مثنی پس از غافلگیر کردن مردمی که سرگرم داد و ستد بودند به ناگاه با سواران خود به بازار حمله برد و شمشیر در میان آنها نهاد. مردم که غافلگیر شده بودند، از ترس جان، مال و خواستهٔ خود را رها کرده گریختند. مثنی برای این که بتواند با شتاب بگریزد به سوارانش دستور داد که تنها به حمل زر و سیم و آن مقدار از کالاهای گرانبها که بتوانند بر پشت اسبان خود حمل کنند، بپردازند. سپس با شتاب از آنجا گریختند و در حین گریز همچنان از تعقیب محافظان و مرزداران ایران در بیم و هراس بودند تا آنگاه که به ''رود سیلحین'' رسیدند و کسی را در تعقیب خویش نیافتند. <ref>تاریخ و فرهنگ ایران ،ایران، ص ۳۹۶ </ref>
 
== تشویق ابوبکر و عمر به حمله به ایران ==
مقارن پایان [[جنگ های رده]] مثنی اسلام آورد و بدینگونه خود را به مسلمین باز بست تا تقریباً تمام عرب را پشت سر خویش داشته باشد. <ref>تاریخ ایران پس از اسلام ،اسلام، ص ۲۹۱ </ref> مثنی پس از اینکه دریافت هیچ حرکتی از سوی محافظان و مرزداران ایران برای تعقیب آنان مشاهده نمی‌شود، خود را به [[مدینه]] رسانید و به دیدن خلیفهٔ وقت [[ابوبکر]] رفته، خرابی اوضاع ایران را برای خلیفه باز نمود و او را به جنگ با ایران تشویق کرد. ابوبکر بی‌آنکه برای جنگ با ایران آمادگی یا نقشهٔ روشنی داشته باشد، او را در جنگ رخصت داد و در دنبال او [[خالد بن ولید]] را روانه کرد و به مثنی نوشت که در برخورد با ایرانیان از خالد فرمانبرداری کند. <ref>بامداد اسلام ،اسلام، ص ۸۸ </ref> بنا به روایتی ابوبکر به خواست او که فرستادن گروهی همراه با او برای حمله به روستاهای ایران بود، توجهی نکرد و دستور داد که او خود را در اختیار خالد بن ولید که در دنبالهٔ [[جنگ های رده]] اکنون در آبادی‌های مرزی ایران به تاخت و تاز مشغول بود، بگذارد. ولی چون در همان ایام [[ابوبکر]] بدرود زندگی گفت و [[عمر]] به جای او به خلافت نشست، تلقینات مثنی در این خلیفه زمینه‌ای مساعد یافت و چنانکه از سیر حوادث بر می‌آید تلقینات وی در تحریک آن خلیفه به حمله به ایران اثر کلی داشته‌است.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران ،ایران، ص ۳۹۷ </ref> مثنی بن حارث شیبانی از زخمی که در [[جنگ پل]] برداشته بود، فوت کرد.<ref> پیرنیا، ص ۳۶۰ و ۳۶۱</ref>
 
== پانویس ==