تریستان و ایزولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amirobot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: تصحیح جایگذاری کاما، شمارگان هزارگان
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[Image:DrapersTristanIsolde.jpg|thumb|left|300px|تریستان و ایزولد، اثر: [[هربرت دراپر]] (۱۸۶۳ تا ۱۹۲۰)]]
افسانه '''تریستان و ایزولت'''، که با عناوینی چون: '''تریستان و ایزولد'''، '''تریسترام و یزولت'''، '''تریستام و ایزوت''' و... نیز ترجمه شده‌است، یک داستان عاشقانه و تراژیک بسیار تأثیرگذار می‌باشد، که در منابع متعدد و مختلف با تفاوت‌ها و تغییرات بسیار، بازگو شده‌است. این افسانه، داستان غم انگیز عشق نامشروع میان تریستان (تریسترام)، شوالیهٔ کورنیش (اهل [[کورن‌وال]]) و ایزولت (ایزولد، یزئولت، یزولت و...)، شاهزاده یا شهبانوی ایرلندی را، روایت می‌کند. روایت اولیهٔ این افسانه به احتمال زیاد تحت تأثیر داستان عاشقانه لانکلوت و گوئینور که از افسانه‌های عهد آرتور می‌باشد، قرار گرفته‌است. این اثر که تا به حال تأثیر قابل توجهی در تاریخ هنر و اندیشهٔ غرب، او ادبیات عاشقانه و رمانتیک آن داشته‌است، برای اولین بار در قرن دوازدهم میلادی پدید آمده‌است. در حالی که جزئیات داستان روایت شده توسط یک نویسنده نسبت به نویسندهٔ دیگر متفاوت به نظر می‌رسد، ساختار کلی و اسکلتاستخوان‌بندی اصلی داستان، همچنان یکسان باقی مانده‌است.<ref> مشارکت کنندگانمشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی در ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۰ </ref>
 
برخیشمار زیادی از پژوهشگران غربی و شماری از خاورشناسان اروپایی همچون [[هانری ماسه]]، خاورشناس معروف [[فرانسوی]] و شماری از ادیبان ایرانی همچون [[پرویز ناتل خانلری]]، که نخستین مترجم این اثر به فارسی می‌باشد، معتقدند که میان افسانه تریستان و ایزولت و داستان عاشقانه و رمانتیک [[ویس و رامین]] که [[فخرالدین اسعد گرگانی]] آن را در قرن پنجم هجری در ایران خلق نموده‌است، ارتباطی آشکار<ref>Fakhr al-Dīn Gurgānī, and Dick Davis. 2008. Vis & Ramin. Washington, DC: Mage publishers.</ref> و مشابهتی عمیق<ref>Grimbert, Joan T. 1995. Tristan and Isolde: a casebook. New York: Garland Pub.</ref> وجود دارد. گرگانی، شاهکار خویش، ویس ورامین را در حدود سال ۴۴۶هجری، یعنی درست یک قرنسده قبلپیش از پدید آمدن منظومه برول که قدیمترین نسخهٔ موجود از داستان تریستان و ایزولت می‌باشد، به نظم کشیده‌است. <ref> مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۱۸، مقاله مقایسه ویس و رامین با تریستان و ایزوت </ref><ref>Stewart Gregory (translator), Thomas of Britain, ''Roman de Tristan'', New York: Garland Publishers, 1991. ISBN 0-8240-4034-1</ref>
 
در مورد شیوه دسترسی غربیان به داستان ویس و رامین نظریه‌های گوناگونی وجود دارد از جمله این‌که داستان‌گویانی که در اردوگاه‌های جنگی [[صلیبیون]] و [[شرقیون]] در خاور نزدیک آزادانه رفت و آمد می‌کردند این داستان ایرانی را به اروپاییان منتقل کرده‌اند.<ref>Grimbert, Joan T. 1995. Tristan and Isolde: a casebook. New York: Garland Pub.</ref>
 
== افسانه ==
[[Image:Tristan and Isolde 29.jpg|thumb|تریستان و ایزولد]]
دو روایت اصلی از افسانه تریستان موجود است. روایت نخست شامل دو افسانه عاشقانه فرانسوی از دو شاعر نیمه دوم قرنسده دوازدهم، یعنی توماس بریتانیایی و برول می‌باشد. منابع این دو می‌تواند به منبع اصلی که داستانی عاشقانه با ماهیت اولیه [[سلتیکسلتی]]ی است، بازگردد. روایتهای بعدی همگی از روایتی دیگر از این افسانه، به نام پروز تریستان (متن منثور تریستان) که مربوط به سال ۱۲۴۰ میلادی است، سرچشمه می‌گیرند، یعنی از داستانی که بطرز چشمگیری متفاوت از داستان‌های قبلی بود که توسط توماس بریتانیایی و برول نوشته شده بودند. تریستان به نثر یا همان پروز تریستان، تبدیل به معمولترین روایت از داستان تریستان و ایزولت در قرون وسطی گردید و زمینه برای خلق نوشتهٔ سر توماس مالوری فراهم آورد، وی نویسنده انگلیسی بود که شاهکار مرگ آرتور را در سال ۱۴۶۹ خلق نمود.
 
داستان و شخصیت تریستان در روایت هر شاعر نسبت به به شاعر دیگر متفاوت است. حتی در طرز هجی و اطلاقشیوه فراگویی نام او نیز، تفاوت‌های زیادی وجود دارد، هر چند که هجی تریستان محبوب‌ترین و معمولترینمعمول‌ترین طرزشیوه اطلاقکاربرد این نام به شمار می‌آید. اکثربیشتر نسخه‌های داستان تریستان، از همان رئوس داستان و خط معمول مطالب آن تبعیتپیروی می‌کنند.
 
پس از شکست دادن مورهولت، شوالیه ایرلندی، تریستان به ایرلند می‌رود تا ایزولت زیبا را برای ازدواج با عموی خویش، پادشاه مارک، بازگرداند. در راه بازگشت، نوشیدن معجون عشق [=مهر دارو[[مهردارو]] یا همان مهر گیاهمهرگیاه] موجب می‌شود که هردوی آنها دیوانه وار عاشق یکدیگر شوند. در نسخه کورتلی، اثرات معجون عشق برای تمام دوران عمر آن دو با آنها باقی می‌ماند، هرچند که در نسخه‌های معمول، اثرات معجون پس از گذشت سه سال روی به کم و کاستی می‌گذارد. همچنین در برخی از نسخه‌های موجود، نوشیدن معجون توسط آنها به طور تصادفی توصیف شده‌است، امّا در موارد دیگر، این سازندهٔ معجون است که به ایزولت دستور می‌دهد تا آن را به همراه شاه مارک بنوشد، اما ایزولت به عمد آن را به جای شاه مارک، به تریستان می‌نوشاند که از آنچه در حال وقوعروی دادن است، بی اطلاع می‌باشد. اگر چه ایزولت با مارک ازدواج می‌کنند، اما درعین حال او و تریستان که توسط معجون مجبور به دنبال کردن یکدیگر و محکوم به باهم بودن شده‌اند، به ناچار با یکدیگر مرتکب زنا می‌شوند. اگر چه نجابت خاص شخصیت‌های مورد بحث در دوران آرتوری از تشریح چنین عملی (عمل [[زنای محصنه]]) شرم دارد و تنها بدین نکته اشاره می‌کند که معجون عشق کنترلمهار را از دست تریستان و ایزولت خارج می‌کند و آنان را از مسئولیت پذیریمسئولیت‌پذیری عاری می‌سازد. مشاورانرایزنان شاه بارها و بارها سعی می‌کنند که روابط نامشروع و انجام زنا میان این دو را افشا سازند، اما این دو، مکرربارها و مکرربارها به ترفند و حیله متوسل می‌شوند و ظاهر معصوم و چهرهٔ بی گناه خویش را حفظ می‌نمایند. در نسخه برول، معجون عشق درسرانجام نهایتکارآیی تأثیر خویشخود را از دست می‌دهد و دو عاشق می‌توانند آزادانه تصمیم بگیرند و از میان چشم پوشیچشم‌پوشی از شیوه زندگی زناکارانهٔ خود و یا تداوم این وضع، یکی را انتخاب بنمایندبرگزینند.
 
همانطورهمان‌گونه که آرتور شاه، لانکلوت و گوینور، سه ضلع یک مثلث عشقی را تشکیل می‌دهند، شاه مارک، تریستان، و ایزولت نیز همگی عشق و احترام خویش نسبت به دیگری را در دل نگاه می‌دارند. تریستان با افتخار به شاه مارک، احترام می‌گذارد و شاه را بعنوان مربی و پدر خویش، دوست می‌دارد. ایزولت نیز از پادشاه مارک، ممنون ومارک سپاسگزار است، چرا که شاه با او بسیار مهربان است، حال آنکه وی مطمئنا مجبور نیست که تا بدین حد به ایزولت مهربانی کند؛ و همچنین خود شاه مارک نیز، تریستان را بعنوانبه‌عنوان فرزند خویش، و ایزولت را به عنوان همسرش دوست دارد. اما هر شب، هریک از آنها رویاهای وحشتناکی را در مورد آینده در سر می‌پرورانند.
 
سرانجام عموی تریستان (شاه مارک)، از موضوع مطلع می‌شود و پی به راز برادرزادهٔ خویش (تریستان) و عروسش (ایزولت) می‌برد و در صدد برمی آید که آنها را به دام بیاندازد. وی همچنین حاضر به در معرض خطر قرار دادن پادشاهی شکننده خویش نیست، چراکه جنگ بین ایرلند و کورنوال به تازگی متوقف شده‌است. مارک تمام آنچه را که برای اثبات جرم آنها لازم به نظر می‌رسد را بدست می‌آورد و برای مجازات آنان اقدام می‌کند: برای تریستان مجازات حلق‌آویز شدن و برای ایزولت محاکمه توسط [[داوری ایزدی]] و سپس قرار دادن اجباری او در لازار هوز یا همان خانه گدایان (که منطقه‌ای خاص برای اقامت و نگاهداری از مبتلایان به جذام بود)، در نظر گرفته می‌شود.
همانطور که آرتور شاه، لانکلوت و گوینور، سه ضلع یک مثلث عشقی را تشکیل می‌دهند، شاه مارک، تریستان، و ایزولت نیز همگی عشق و احترام خویش نسبت به دیگری را در دل نگاه می‌دارند. تریستان با افتخار به شاه مارک، احترام می‌گذارد و شاه را بعنوان مربی و پدر خویش، دوست می‌دارد. ایزولت نیز از پادشاه مارک، ممنون و سپاسگزار است، چرا که شاه با او بسیار مهربان است، حال آنکه وی مطمئنا مجبور نیست که تا بدین حد به ایزولت مهربانی کند؛ و همچنین خود شاه مارک نیز، تریستان را بعنوان فرزند خویش، و ایزولت را به عنوان همسرش دوست دارد. اما هر شب، هریک از آنها رویاهای وحشتناکی را در مورد آینده در سر می‌پرورانند.
 
در نهایت عموی تریستان (شاه مارک)، از موضوع مطلع می‌شود و پی به راز برادرزادهٔ خویش (تریستان) و عروسش (ایزولت) می‌برد و در صدد برمی آید که آنها را به دام بیاندازد. وی همچنین حاضر به در معرض خطر قرار دادن پادشاهی شکننده خویش نیست، چراکه جنگ بین ایرلند و کورنوال به تازگی متوقف شده‌است. مارک تمام آنچه را که برای اثبات جرم آنها لازم به نظر می‌رسد را بدست می‌آورد و برای مجازات آنان اقدام می‌کند: برای تریستان مجازات حلق آویز شدن و برای ایزولت محاکمه توسط [[داوری ایزدی]] و سپس قرار دادن اجباری او در لازار هوز یا همان خانه گدایان (که منطقه‌ای خاص برای اقامت و نگاهداری از مبتلایان به جذام بود)، در نظر گرفته می‌شود. تریستان ناگزیر می‌گریزد، و در راه فرار به گونه‌ای معجزه آسامعجزه‌آسا در کلیسای کوچکی به ایزولت برمی خوردبرمی‌خورد و او را نجات می‌دهد. عشاق به اتفاق یکدیگر به جنگل مورویس می‌گریزند و در آنجا برای خود سرپناهی می‌یابند و در آن زندگی می‌کنند، تا زمانی که یک روز مارک محل اختفاینهانگاه آنان را کشف می‌کند. با این حال، پس از اینکه تریستان موافقت می‌کند که ایزولت را به مارک بازگرداند و خود کشور را ترک نماید، میان آنها صلحآشتی و دوستی برقرار می‌گردد. تریستان سپس به بریتانی سفر می‌کند، جایی که در آن، او با دختری به نام ایزولت سپید دست (که هم همنام ایزولت است و هم به اندازهٔ او زیباست)، ازدواج می‌کند. این ایزولت دختر هوئل، پادشاه افسانه‌ای بریتانی محسوب می‌شود و خواهر سر کاهدین است.
 
در پروز تریستان یا همان داستان منثور تریستان و آثار مشتق شده از آن، تریستان توسط مارک به طرز مرگباری زخمی می‌شود، و این موضوع مربوط به هنگامی است که تریستان در حال نواختن چنگ برای ایزولت است، و مارک ضربهٔ خائنانهٔ او را با زدن نیزه مسموم به او و زخمی کردنش، پاسخ می‌دهد. با این حال نسخه‌های شاعرانه افسانه تریستان، شرح بسیار متفاوتی از ماجرای مرگ قهرمان ارائه می‌کنند. بر طبق نسخه توماس، تریستان هنگامیکه در تلاش است تا زن جوان (ایزولت) را از دست شش شوالیه نجات دهد، بوسیلهٔ یک نیزهٔ سمی زخمی می‌شود.
 
تریستان دوست خویش، کاهدین را، برای پیدا کردن ایزولت، که تنها کسی است که می‌تواند التیام بخشالتیام‌بخش او باشد، می‌فرستد. تریستان به کاهدین می‌گوید که در موقع بازگشت با کشتی بادبانی، اگر او توانست ایزولت را با خود به همراه بیاورد، با به احتزاز در آوردنبرافراشتن بادبان سفید بازگردد، امّا اگر ایزولت با او همراه نیست، بادبان سیاه برافرازد. ایزولت موافقت می‌کند که به همراه کاهدین، نزد تریستان بازگردد، امّا همسر حسود تریستان، یعنی همان ایزولت سپید دست، در مورد رنگ بادبان به تریستان دروغ می‌گوید. تریستان از غم و غصهٔ ناشی از این تصور که ایزولت به او خیانت کرده‌است، می‌میرد و ایزولت نیز آنقدر بر جسد تریستان، گریه و ناله و غش و ضعف می‌کند که او نیز، درمی گذرددرمی‌گذرد.
 
چندین نسخه از پروز تریستان یا همان تریستان به نثر، که شامل روایات سنتی از ماجرای مرگ تریستان می‌باشند، موجود است که از آن جمله روایات موجود در این ارتباط، در نسخه‌های شاعرانه قابل ذکر است. در بعضی از این منابع آمده‌است که از قبرهای تریستان و ایزولت، دو درخت (درخت فندق و پیچ امین الدوله) رشد کرده و از گورهای آنها خارج گردید که شاخه‌های آن دو درهم پیچیده شده بود، به طوری که به هیچ وسیله‌ای امکان جدا ساختن این دو درخت از یکدیگر نبود. گفته شده که شاه مارک، سه مرتبه تلاش کرد که شاخه‌های این درختان را از یکدیگر جدا سازد، امّا هر بار، شاخه‌های دو درخت، دوباره بزرگ و در هم تنیده می‌شدند، پس بنابراین وی از انجام این کار منصرف شد و اجازه داد تا شاخه‌های آنها دوباره رشد بکنند.
 
در چند داستان که بعدها ثبت و ضبط شده‌اند، برای این عشاق (تریستان و ایزولد)، تعدادی فرزند نیز در نظر گرفته شده‌است. در برخی از داستان‌ها یک پسر و یک دختر از آنها پدید آمد که هر دو بعد از خودشان نام گذارینام‌گذاری شدند؛ این کودکان باعث بقایماندگاری نام پدر و مادر خود شدند و هریک از آنها ماجراهای خاص مربوط به خود را داشتند. از جمله در داستان عاشقانه (رومانس) یسائی غمگین، قهرمان نامبردار، پسر تریستان و ایزئولت است، که با انتصاب پادشاه پری‌ها ([[شاه پریان]])، اوبرون، درگیری پیدا می‌کند و با دختری بنام مارتا ازدواج می‌نماید که او پسری بنام مارک برایش بدنیا می‌آورد.
 
==فیلم==