کتابخانه زیربنایی فناوری اطلاعات: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Alishahrestani (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Alishahrestani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۴۴:
==== شرح کامل ====
 
مادامی که موسسه در حال شناسایی سرویس‌هایش است (اینکه چه سرویس‌هایی دارد)، همچنین فرآیند توسعه و پیاده سازی مدیریت سرویس فن آوری اطلاعات (ITSM – IT Service Management ) آن سرویس‌ها را قابل استفاده می‌نماید، بسیاری بر این باورند که کار مشکل انجام شده‌است. آنها سخت در اشتباهند !!! کار واقعی تازه آغاز شده‌است. موسسات چگونه برای استفاده فرآیند جدید درگیر می‌شوند (چگونه بر اساس فرآیند جدید کار می‌کنند) ؟ موسسات چگونه می‌سنجند، گزارش می‌گیرند و از اطلاعات برای بهبود نه تنها فرآیندهای جدید بلکه بهبود مداوم سرویس‌های مهیا شده اقدام می‌کنند ؟ این کار مستلزم یک بحث خردمندانه برای آداپته کردن بهبود مداوم سرویس با ورودی‌ها، خروجی‌ها و نقش‌های تعریف شده و مسئولیت‌ها و اهدافی است که بطور واضح تعریف شده‌اند و رویه‌هایی است که مستند شده‌اند، می‌باشد. برای موفقیت، بهبود مداوم سرویس باید با فرهنگ هر سازمان سازگار و بومی (embed ) شود.
 
چرخه حیات سرویس یک معبر وسیع به مدیریت سرویس (Service Management) است : برای درک ساختار آن، ارتباط مابین تمامی اجزای آن، و اینکه چگونه تغییر در هر منطقه (یا جایی) بر روی تمامی سیستم و بخش‌های تشکیل دهنده (که از آن به بعد ایجاد می‌شوند) تاثیر گذار خواهد بود، یک زیربنا و شالوده (Framework) سازمان یافته برای کارایی بهتر و قابل تحمل طراحی شده‌است.
 
چرخه حیات سرویس می‌تواند در یک قالب گرافیکی نمایش داده شود، که در این حالت مقادیر را به راحتی می‌توان در دو شکل ” همکاری تجاری (Business Contribution ) ” و ” سود و منافع (Profit) ” نشان داد. همکاری تجاری، بیانگر توانایی یک سازمان IT برای پشتیبانی از یک فرآیند تجاری و مدیریت سرویس‌های IT با میزان کارایی درخواست شده‌است. سود و منافع، بیانگر توانایی مدیریت هزینه‌های سرویس در ارتباط با درآمدهای تجاری است.
 
چرخه حیات سرویس را می‌توان مانند یک چرخه حیات فازبندی شده نمایش داد، که این فازها عبارتند از :
 
* تعریف استراتژی برای مدیریت سرویس IT (که به آن استراتژی سرویس (Service Strategy) یا SS گفته می‌شود ).
* طراحی سرویس‌ها برای پشتیبانی از استراتژی (که به آن طراحی سرویس (Service Design) یا SD )
* پیاده سازی سرویس‌ها بر اساس نیازمندی‌های طراحی شده (که به آن انتقال سرویس (Service Transition) یا ST)
* پشتیبانی از سرویس‌های مدیریتی فعالیت‌های عملیاتی (Support the Services Managing the Operational Activities ) یا (که به آن عملیات سرویس (Service Operation) یا SO)
ارتباط بین فازها براساس بهبود مداوم سرویس‌ها مدیریت می‌شود، که مسئولیت سنجش (Measuring) و بهبود سرویس‌ها و به کمال رسیدن فرآیندها را برعهده دارد. پس از مقایسه همه فازها، یک بازه سرویس (Service Period) تمام می‌شود و یک بازه سرویس دیگر آغاز می‌شود.
 
فاز بهبود مداوم سرویس در تمام فازهای چرخه حیات سرویس درگیر می‌باشد. و مسئولیت سنجش سرویس و فرآیندها (سنجش سرویس – Service Misurement)، و مستندسازی نتایج (گزارش گیری سرویس – Service Reporting ) براساس بهبود کیفیت سرویس و سنجش فرآیندها (بهبود سرویس – Service Improvement) را بر عهده دارد. این بهبودها در بازه بعدی چرخه حیات سرویس پیاده سازی خواهند شد، مجددا با استراتژی سرویس آغاز می‌شوند و سپس با طراحی سرویس و انتقال سرویس، فاز عملیات سرویس البته برای عملیات مدیریتی درطول تمامی بازه‌های سرویس ادامه می‌یابد.
 
با تکامل بازه‌های سرویس، ” سود و منافع ” برای هر فاز نگرانی استراتژیک و فازهای تاکتیکی (استراتژی سرویس (SS)، طراحی سرویس (SD) و انتقال سرویس (ST) را کاهش خواهد داد. در اینجا فاز عملیات سرویس (SO) بهینه سازی شده و نقش اصلی را برعهده می‌گیرد. در هر چرخه سرویس (بازه سرویس) سرویس با نتایج افزایش ارزش (value) تجاری و به حداکثر رساندن منافع بهبود خواهد یافت.
خط ۱۶۴:
برطبق اصول همکاری تجاری، سرویس‌های IT وقتی با ارزش می‌شوند، که در قدم اول مرحله انتقال سرویس (ST) آغاز شود.
 
برطبق اصول سود و منافع، در سرویس‌های IT مهمترین سرمایه گذاری، نیازمند پیاده سازی بزرگ پروژه هاست (ST). هنگامی که انتقال (Transition ) به اتمام می‌رسد و عملیات (Operation ) آغاز می‌شود، سرویس شروع می‌کند به پشتیبانی از فرآیندهای تجاری، و درآمدهای جدید، هزینه‌ها را تعدیل می‌کند. پس از چند بازه بهینه سازی سرویس، ” سود و زیان ” شروع می‌کند به سودرسانی و به ” شکستن توانهای زوج (break even point ) ” میل می‌کند.
 
پس از چند بازه (بسته به پیچیدگی سرویس و انعطاف پذیری تجارت) همکاری تجاری و سود و منافع ثابت می‌شوند، که این بدان معناست که موسسات IT، به سطح صحیحی از سنجش در مدیریت فرآیندها، و سرویس به سطح صحیحی از کارایی در ملاقات نیازمندی‌های سطح سرویس (performance in meeting the service level requirements ) رسیده‌اند.