داش آکل (داستان کوتاه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Faridv (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
جز غلط نگارشی، گذارش
خط ۲۱:
* از طرف دیگر داش آکل را همه‌ی اهل شیراز دوست داشتند. چه او در همان حال که محله سردزک را قرق میکرد، کاری به کار زن‌ها و بچه‌ها نداشت، بلکه بر عکس با مردم به مهربانی رفتار می‌کرد.
* داش آکل مردی سی و پنج‌ساله، تنومند ولی بدسیما بود. هر کس دفعه‌ی اوّل او را می‌دید قیافه‌اش توی ذوق می‌زد، اما اگر یک مجلس پای صحبت او می‌نشستند یا حکایت هایی که از دوره‌ی زندگی او وِرد زبان‌ها بود می‌شنیدند، آدم را شیفته او می‌کرد.
* ولی نصف شب، آن‌وقتی‌که شهر شیراز با کوچه‌های پر پیچ و خم؛ [[باغ]]‌های دل‌گشا و [[شراب]]‌های ارغوانیش به‌خواب می‌رفت؛ آن‌وقتی‌که [[ستاره]]‌ها آرام و مرموز بالای آسمان قیرگون به‌هم چشمک می‌زدند؛ آن‌وقتی‌که مرجان با گونه‌های گل‌گونش در رختخواب آهسته نفس می‌کشید و گذارشگزارش روزانه از جلوی چشمش می‌گذشت، همان‌وقت بود که داش آکل حقیقی، داش آکل طبیعی با تمام احساسات و هوی و هوس، بدون رودربایستی از تو قشری که آداب و رسوم جامعه به‌دور او بسته بود، از توی افکاری که از بچه‌گی به‌او تلقین شده بود، بیرون می‌آمد و آزادانه مرجان را تنگ در آغوش می‌کشید، تپش آهسته‌ی قلب، لب‌های آتشی و تن نرمش را حس می‌کرد و از روی گونه‌هایش بوسه می‌زد، ولی هنگامی‌که از خواب می‌پرید، به‌خودش دشنام می‌داد، به زندگی نفرین می‌فرستاد و مانند دیوانه‌ها در اتاق به‌دور خودش می‌گشت، زیر لب با خودش حرف می‌زد و باقی روز را هم برای این‌که فکر عشق را در خودش بکشد به دوندگی و رسیدگی به‌کارهای حاجی می‌گذرانید.
 
== فیلم ==