داش آکل (داستان کوتاه): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز غلط نگارشی، گذارش |
||
خط ۲۱:
* از طرف دیگر داش آکل را همهی اهل شیراز دوست داشتند. چه او در همان حال که محله سردزک را قرق میکرد، کاری به کار زنها و بچهها نداشت، بلکه بر عکس با مردم به مهربانی رفتار میکرد.
* داش آکل مردی سی و پنجساله، تنومند ولی بدسیما بود. هر کس دفعهی اوّل او را میدید قیافهاش توی ذوق میزد، اما اگر یک مجلس پای صحبت او مینشستند یا حکایت هایی که از دورهی زندگی او وِرد زبانها بود میشنیدند، آدم را شیفته او میکرد.
* ولی نصف شب، آنوقتیکه شهر شیراز با کوچههای پر پیچ و خم؛ [[باغ]]های دلگشا و [[شراب]]های ارغوانیش بهخواب میرفت؛ آنوقتیکه [[ستاره]]ها آرام و مرموز بالای آسمان قیرگون بههم چشمک میزدند؛ آنوقتیکه مرجان با گونههای گلگونش در رختخواب آهسته نفس میکشید و
== فیلم ==
|