تاریخ ساسانیان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: حذف نویسه خطرناک |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱:
# تصرف [[هند]] تا [[پنجاب]]
بابک نیز بنابر روایت طبری، منصب روحانی ریاست آتشکده آناهید را دارا بود و از زنش که رودک یا روتک نام داشت، اردشیر بهوجود آمد. البته بابک پسر دیگری هم به نام شاپور داشته که ظاهراً بزرگتر از اردشیر بودهاست. گزهر یا گوچثر، پادشاه بازرنگی، غلامی اخته به نام «تیرا» داشت که «ارگبذ» شهر دارابگرد بود. (ارگبذ به معنی کوتوال یا صاحب و دارنده قلعه میباشد). بابک که هنوز شاه یا حاکم نبود و فقط نگهدار آتشکده استخر بود، از گزهر خواست که تیرا فرزند او (اردشیر) را تربیت کند تا بتواند پس از او ارگبذ دارابگرد گردد. اردشیر پس از تیرا ارگبذ دارابگرد شد ولی به آن اکتفا نکرد و حکومت خود را به تدریج به شهرهای مجاور بسط داد و سرانجام برخود گزهر عاصی شد و از پدرش بابک خواست تا او گزهر را بکشد. بابک پس از تحقق خواست اردشیر، از [[اردوان]]، شاهنشاه اشکانی نیز خواست که مقام گزهر و خاندان بازرنگی را به او دهد. اردوان با این کار موافقت نکرد، ولی بابک به این مخالفت وقعی ننهاد. زیرا سلطنت اشکانی در حال ضعف بود و برای شاهنشاهی آن، دو مدعی یکی به نام بلاش و دیگری به نام اردوان وجود داشت. در سالنامه سریانی اربل آمدهاست که بلاش (چهارم) پادشاه اشکانی با پارسیان جنگید و پارسیان چندینبار شکست خوردند تا آنکه آنان با [[ماد|مردم ماد]] و پادشاهان آدیابنه و کرکوک متحد شدند و سرانجام دولت پارت را برانداختند. از این گفته برمیآید که بابک در آغاز مخالفت با اشکانیان، از ایشان شکست خورده بود. پس از مرگ بابک، شاپور (پسر بزرگتر او) به حکومت رسید ولی در اثر حادثهای کشتهشد و اردشیر حکومت پارس را بهدست آورد ومخالفان خود را در پارس یکی پس از دیگری مغلوب کرد و بعد از آن به کرمان حمله برد و پادشاه آن را که بلاش نام داشت دستگیر نمود. پس از آن، یکی از پسران خود را که اردشیر نام داشت حاکم کرمان کرد و سپس بر سواحل [[خلیج فارس]] مسلط شد. اردوان شاهنشاه اشکانی، پس از شنیدن اعمال خودسرانه اردشیر، نامه تهدیدآمیزی به او نوشت و پادشاه [[اهواز]] را مامور کرد که او را دستگیر کند. پادشاه اهواز در محل [[اردشیر خره]](از نواحی پارس) از ابر سام (فرستاده اردشیر) شکست خورد. اردشیر به اصفهان حمله کرد و پادشاه آن را که [[شاذشاپور]] نام داشت اسیر کرد. پس از آن بر خوزستان و [[دولت میسان|میسان]] (واقع در جنوب عراق و مصب دجله و فرات) دست یافت.
[[دولت میسان|میسان]] با [[دولت میسان|میشان]] یا مسنه و خاراکنه، از دیرباز برای خود دولتی مستقل داشت که البته از شاهنشاه اشکانی اطاعت میکرد. تاریخ تصرف [[دولت میسان|میسان]] یا مسنه، در سال ۲۲۳ مسیحی بودهاست. جنگ سرنوشتساز میان اردوان و اردشیر در صحرای «هرمزدجان» یا «هرمزدگان» رویداد که موقعیت آن معلوم نیست ولی آن را در خوزستان دانستهاند.
«ویدن گرن» خاورشناس [[سوئد|سوئدی]] آن را در [[گلپایگان]] امروزی میداند. پسر اردشیر – شاپور- در جنگ با اردوان شجاعت زیادی از خود نشانداد و [[داد بنداذ]] کاتب یا وزیر اردوان را به دست خود کشت. پس از شکست قطعی اردوان، ارمنستان و بینالنهرین و ماد بزرگ با آذربایجان به دست اردشیر افتاد. اردشیر بر [[تیسفون]] پایتخت دولت اشکانی در ساحل [[دجله]] دست یافت و آنرا پایتخت خود قرار داد.
خط ۴۷:
اردشیر هم سرداری بزرگ و جنگجو و فاتح بود و هم پادشاهی با کفایت و سازنده و مدبر. او مملکت پهناور ایران را تحت اداره مرکزی واحدی درآورد و شهرهای زیادی را بنا و یا بازسازی کرد و به نام خود نامید. وی در تامین آسایش و رفاه و نظم مملکت کوشید و [[آیین زرتشتی]] را قدرت تازهای بخشید. همچنین از آنجا که اجداد و شاید خود او روحانیت داد و این معنی در استوار داشتن موقعیت او و شاهان بعدی ساسانی نقش مهمی داشت و موجب ثبات و پایداری آن گردید.
اردشیر یک [[حکومت ملی]] بر پایه [[فرهنگ ایرانی]] بنا نهاد و جلو نفوذ [[فرهنگ یونانی]] را که از زمان [[سلوکیان]] و اشکانیان به تدریج در ایران راه یافته بود گرفت. بههمین سبب در تاریخ [[ایران باستان]] یک چهره درخشان و استثنایی است و دوام حکومت ساسانی در چهار قرن، به طور حتم نتیجه سیاست اصیل و خردمندانه اوست. او شهرهای «اردشیر خره» و «رام اردشیر» و «ریوارد شیر» را در ایالت پارس بنا نهاد و شهر «کرخا» را در «مسنا» ([[دولت میسان|میسان]]) بازسازی کرد و آن را «استرآباد اردشیر» نام نهاد. همچنین در آن منطقه «وهشتآباد اردشیر» را ساخت که بعدها در قرن اول هجری، شهر «بصره» درجای آن ساخته شد. از شهرهای دیگری که به او نسبت میدهند «هرمزداردشیر» در خوزستان است که بعدها «هرمشیر» خوانده میشد و در «بحرین» (در قسمت ساحل شرقی عربستان) «پسا اردشیر» است که «خط» نامیده میشد و در شمال عراق «نودارشیر» یا «حزه» است.
[[پرونده:Derbent winter.jpg|thumb|300px|دژ ساسانی [[دربند (شهر)|دربند]] در داغستان امروزی (جنوب روسیه امروزی)]]
فتوحات بزرگ در بیرون از مرزهای ایران در زمان شاپور اول ساسانی روی داد . شاپور کارهای شاهانه خود را در کتیبه سه زبانه «کعبه زرتشت» در [[نقش رستم]] جاودانی ساختهاست. او پس از آنکه پدرش (اردشیر) را از نژاد خدایگان و شاهنشاه ایران خوانده، خود را نیز پرستنده مزدا و شاهنشاه ایرانیان و غیر ایرانیان نامیده و ممالکی را که زیر تصرف او بوده چنین بر شمرده: «ایالات پارس، پارت، خوزستان (سوزیانا)، دشت [[دولت میسان|میسان]] (مسنه)، آسورستان (عراق)، آدیابنه (حدیب، نوت خشترکان یا نوداردشیر = موصل)، عربستان (بیت عربایه، نصیبین و نواحی مجاور آن)، آذربایجان (آتروپاتنه)، ارمنستان، گرجستان، ماخلونیا (لازیکا)، بلاسگان (دشت مغان) تا قفقاز و دشت آلبانی (اران) و تمام سلسله جبال البرز، ماد، هورکانیا (گرگان)، مرگیانه (ناحیه مرو)، آریه (هرات)، و ممالک ماورای آن کرمانیا (کرمان)، سکستان (سیستان)، تورن (طواران)، مکران، پارادنه (بلوچستان)، سند و ممالک کوشان تا مقابل پشکیبور (پیشاور) و تا مرزهای کاشغر، سغدیانه و تاشکند و آن سوی دیگر دریا (در جنوب) عمان. شاپور میگوید :«ما امراء وحکام همه این بلاد متعدد را با جگزار و مطیع خود ساختیم».
== شاپور یکم ==
|