آگوست ویلسون: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ZéroBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.1) (ربات افزودن: es:August Wilson
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
{{ویکی}}
'''آگوست ویلسون''' متولد{{به انگلیسی|August Wilson}} (زاده [[۲۴ آوریل]] [[۱۹۴۵ و(میلادی)|۱۹۴۵]] متوفی- بهدرگذشت [[۲ اکتبر]] [[۲۰۰۵ نمایشنامه(میلادی)|۲۰۰۵]] نویس[[نمایشنامه‌نویس]] آمریکایی بوده است. میراث منثور او مجموعه ایمجموعه‌ای از ۱۰ [[نمایشنامه]] با نام دوره پیزبورگ می‌باشد که به خاطر دو نمایشنامه از این سری ۱۰ تایی جایزه [[پولیتزر]] را بدست آورده است که هر کدام از این جوایز در دهه متفاوتی کسب شده است.<br />
 
==زندگی==
 
آگست''آگوست ویلسون'' در ۲۷ اپریل سال ۱۹۴۵ در پیتزبرگِ پنسیلوانیا در خانواده¬ایخانواده‌ای نه نفره به دنیا آمد و '''فدریک اوت کیتل جونیور''' نام¬گذاری{{به انگلیسی|Frederick August Kittel, Jr.}} نام‌گذاری شد. پدرش فدریک اوت کیتل سینیور یک نانوای آلمانی¬تبارآلمانی‌تبار مهاجر و مادرش دیزی ویلسون خدمت¬کاریخدمت‌کاری سیاه¬پوستسیاه‌پوست بود.<br />
در سال ۱۹۵۹ او تنها دانش¬آموزدانش‌آموز سیاه¬پوستسیاه‌پوست دبیرستان کاتولیک مرکزی بود؛ اگرچه پس از مدت کوتاهی به دلیل تهدیدها و مزاحمت¬هاییمزاحمت‌هایی که متوجه او بود، از مدرسه رانده¬شدرانده‌شد. سپس در کلاس دهم راهی دبیرستان کانلی شد اما برنامه¬یبرنامه‌ی درسی آ¬ن¬جاآ‌ن‌جا را درخور خود نمی¬دیدنمی‌دید. سرانجام در کلاس دهم به دلیل ادعای یکی از دبیران دبیرستان گِلَدستون، که مقاله¬یمقاله‌ی ویلسون در مورد ناپلئون را دزدی ادبی می¬دانست،می‌دانست، از دبیرستان اخراج شد و در شانزده سالگی به مشاغل پست روی¬آوردروی‌آورد.<br />
 
ویلسون اکثر اوقاتش را در کتاب¬خانه¬یکتاب‌خانه‌ی کارنگی به آموختن می¬پرداختمی‌پرداخت. آن¬چنانآن‌چنان که مسئولان کارنگی مدرکی را به همین دلیل به او اعطا کردند که در نوع خود بی¬نظیربی‌نظیر است. ویلسون که از چهارسالگی خواندن آموخته¬بود،آموخته‌بود، از دوازده¬ساله¬گیدوازده‌ساله‌گی مشغول به خواندن آثار نویسنده¬گاننویسنده‌گان سیاه¬پوستسیاه‌پوست کرد. در همان کتاب¬خانهکتاب‌خانه او با آثار رالف الیسون، ریچارد رایت، لنگستن هیوز و آرنا بونتمپس آشنا شد.<br />
 
ویلسون علاقه¬یعلاقه‌ی خود به نویسنده¬گینویسنده‌گی را کشف کرده¬بودکرده‌بود ولی مادرش اصرار داشت او وکیل شود. همین اختلاف نظر سرانجام باعث شد دیزی ویلسون پسرش را از خانه بیرون کند. ویلسون اجباراً به ارتش پیوست ولی پس از سه سال از ارتش خارج شد و به انواع مشاغل نامناسب از باربری تا باغبانی مشغول شد. <br />
 
سال ۱۹۶۵ بود که ویلسون با موسیقی بلوز آشنا شد. آثار ملکوم اکس را شنید و تحت تاثیرش قرار گرفت. به شدت به الایجا محمد و اعتقاداتش به خودکفایی، خودمختاری و دفاع از خویش¬تنخویش‌تن علاقه¬علاقه‌ نشان می¬دادمی‌داد. در سال ۱۹۶۹ برای ازدواج با دختری مسلمان، اسلام آورد. <br />
 
با همراهی دوستش راب پِنی در سال ۱۹۶۸ تئاتر افق سیاه را پایه گذاشت. اولین نمایشش، بازیافت در سالن¬هایسالن‌های نمایش کوچک و خانه¬هایخانه‌های سازمانی و مراکز عمومی روی صحنه رفت. در میان اولین کارهای ویلسون می¬توانمی‌توان از مفت نام برد. نمایشی که دو دهه برای اجرا در دور ده¬گانه¬یده‌گانه‌ی نمایش¬هاینمایش‌های پیتزبرگِ قرن بیستم بازنگری شد. <br />
 
در سال ۱۹۷۶، وِرنِل لیلی مؤسس تئاتر نمایش¬هاینمایش‌های کوتاه (رپرتوار) کنتو در دانشگاه پیتزبرگ، نمایش¬نامه¬ینمایش‌نامه‌ی بازگشت (به خانه) اثر ویلسون را کارگردانی کرد. در همان سال ویلسون موفق شد اجرای سیزو بنزی مرده است را که اولین نمایش¬نامه¬ینمایش‌نامه‌ی حرفه¬ایشحرفه‌ایش محسوب می¬شد،می‌شد، ببیند. ویلسون و پِنی به همراه شاعری به نام مایشا بیتن کارگاه نویسنده¬گینویسنده‌گی گروه کنتو را راه انداختند تا با گرد هم آوردن نویسنده¬گاننویسنده‌گان سیاه¬پوستسیاه‌پوست به آن¬هاآن‌ها در نشر و تولید آثارشان یاری کنند. هر دو مؤسسه¬یمؤسسه‌ی کنتو و افق سیاه امروزه فعال¬اندفعال‌اند.<br />
 
در سال ۱۹۷۸ ویلسون به سنت پُلِ مینسوتا مهاجرت کرد. در این مدت به کار در موزه علوم مینسوتا مشغول بود. در۱۹۸۰ فلوشیپِ مرکز نمایش¬نامه¬نویسانِنمایش‌نامه‌نویسانِ مینسوتا را دریافت کرد. سال ۱۹۸۱ کار در موزه را رها کرد، اما تا سه سال به نوشتن نمایش¬نامهنمایش‌نامه ادامه داد. نمایش¬نامه¬ینمایش‌نامه‌ی خیابان فلرستن را در سال ۱۹۸۰ نوشت؛ اما این نمایش¬نامهنمایش‌نامه هیچ¬گاههیچ‌گاه ساخته نشد. نمایش ما رِینی در سال ۱۹۸۴ در دانشگاه ییل اجرا شد و پس از آن راهی برادوی گردید. این نمایش جایزه¬یجایزه‌ی به¬ترینبه‌ترین نمایشِ حلقه منتقدین تئاتر نویورک را برای او به همراه داشت. در سال ۱۹۸۶ او رفت و آمدِ جو ترنر را در ییل اجرا کرد.<br />
 
در سال ۱۹۸۷ نمایش پرچین¬هاپرچین‌ها در برادوی روی صحنه رفت و برای ویلسون بار دیگر جایزه¬یجایزه‌ی حلقه¬حلقه‌ منتقدین نویورک را به ارمغان آورد. علاوه بر این ویلسون با این نمایش جایزه¬یجایزه‌ی تونی و اولین جایزه¬یجایزه‌ی پولیتزر خود را به دست آورد. در همان سال و به پاس این موفقیت¬هاموفقیت‌ها شهردار سنت پُل روز ۲۷ مِی را روز اوت ویلسون نامید. <br />
 
ویلسون در سال ۱۹۸۹ نمایش مشقِ پیانو را در دانشگاه ییل و برادوی روی صحنه برد تا دومین جایزه¬یجایزه‌ی پولیتزر خود را هم برای این نمایش¬نامهنمایش‌نامه به دست آورد. <br />
 
در سال ۱۹۹۰ ویلسون سنت پُل را به مقصد سیاتل ترک کرد تا در آن¬جاآن‌جا به هم¬کاریهم‌کاری با تئاتر رپرتوار سیاتل بپردازد. تئاتر رپرتوار سیاتل تنها موسسه¬ایموسسه‌ای است که حق اجرای هر ده اجرای دور نمایش ویلسون و اجرای یک¬نفره¬اشیک‌نفره‌اش (من چگونه آن¬چهآن‌چه آموخته¬امآموخته‌ام را آموختم ) را دارد. <br />
 
مجموعه¬یمجموعه‌ی نمایش¬نامه¬هاینمایش‌نامه‌های ویلسون در سال ۱۹۹۱ در انتشارات دانشگاه پیتزبرگ چاپ شد. <br />
 
ویلسون در مدت حیاتش مدارک دانشگاهی افتخاری بسیاری از جمله دکترای افتخاری علوم انسانی دانشگاه پیتزبرگ، دریافت کرد.<br />
 
در ژوئن ۲۰۰۵ ویلسون مبتلا به سرطان کبد پیش¬رفتهپیش‌رفته تشخیص داده¬شدداده‌شد. اوت ویلسون سرانجام در حالی که در مرکز درمانی سویدیش سیاتل بستری بود، در روز دوم اکتبر ۲۰۰۵ چشم از جهان فروبست. پیکر او در روز ۸ اکتر در گورستان گرین¬وودگرین‌وود پیتزبرگ دفن شد.<br />
 
 
سطر ۳۶ ⟵ ۳۷:
== منابع ==
* [http://en.wikipedia.org/wiki/August_Wilson ویکی‌پدیای انگلیسی]
 
[[رده:نمایش‌نامه‌نویسان اهل آمریکا]]
 
[[رده:زادگان ۱۹۴۵ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان ۲۰۰۵ (میلادی)]]
[[رده:نمایش‌نامه‌نویسان اهل آمریکا]]
[[رده:برندگان جایزه تونی]]