گریگور روشنگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۶:
 
 
در داستان زندانی شدن گریگور می‌گویند روزی تیرداد با جمعی از ملازمان به معبد یکی از خدایان رفته تا هر کدام برای خوشنودی خدای خود گوسفندی قربانی کنند، هنگامی که نوبت به گریگور رسید از این کار سرپیچی کرد و گفت:
{{گفتاورد|"هیچگاه برای خدای سنگی آنها گوسفندی قربانی نخواهد کرد زیرا معتقد به خدای یگانه است".}}
بنا بر این گریگور به خشم شاه گرفتار شد و به سیاهچال افکنده شد. پس از چهارده سال از زندانی شدن گریگور شاه بیمار شد و رفتار خوک در پیش گرفت و پزشکان از درمان او ناتوان شدند. خواهر شاه خسرو دخت خوابی دید که تنها زندانی سیاه چال می‌تواند شاه را درمان کند. چرا که به گفته‌ای خسرو دخت از همان زمان که در [[بیزانس]] بود به [[مسیحیت]] گرویده بود و از همفکران گریگور بود.
باری گریگور را از سیاه چال به در آوردند و او شاه را درمان کرد. سپس اعضای خاندان سلطنت و گروه زیادی از ارامنه در کنار رود [[آراز]]ان ( از شعبه‌های رود [[ارس]] )غسل تعمید یافته و به [[مسیحیت]] گرویدند. این رویداد در سال سیصد و یک میلادی رخ داد.