فخرالدوله دیلمی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
'''فخرالدوله دیلمی''' پسر [[رکنالدوله دیلمی]] و برادر [[ مؤیدالدوله دیلمی]] و [[ عضدالدوله دیلمی]] بود. پس از مرگ رکنالدوله [[ولایت جبال]] به دو فرزندش مؤیدالدوله دیلمی و فخرالدین رسید و بر طبق وصیت پدر او میبایست از برادر بزرگ خود عضدالدوله فرماندار فارس تبعیت کند و امارت او به نیابت برادر و تحت نظارت او باشد. مؤیدالدوله از همان آغاز تفوق و حمایت برادر بزرگتر را پذیرفت اما فخرالدوله زیر بار تحکم فرماندار فارس نرفت. قلمرو جبال هم بیشترش به مؤیدالدوله رسید. پس از شکست از برادرش مؤیدالدوله که به اشارت برادر بزرگتر به مقابله با او رفته بود به خراسان گریخت.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۴۴۷}}
پس از مرگ زودهنگام برادرش [[ مؤیدالدوله دیلمی]]، [[صاحب بن عباد]] وزیر مقتدر مؤیدالدوله، او را از [[خراسان]] به [[ری]] فرا خواند. فخرالدوله در ری به سلطنت [[ولایات جبال]] نشست و تقریباً تمام قلمرو پدر که نواحی ری، [[اصفهان]] و [[جرجان]] را در بر میگرفت، تحت فرمانروایی او درآمد. وزارت را هم بر [[صاحب بن عباد]] تعلق گرفت که فخرالدوله سلطنت خود را مدیون او بود.
خلیفهٔ [[بغداد]] نیز به درخواست [[صمصامالدوله]] برای وی خلعت و فرمان فرستاد که در واقع با وصفی که او به سلطنت رسیده بود، به آن نیازی نداشت. اما این اقدام از جانب صمصام موجب دوستی برادرزاده و عمو گشت و موضع صمصام را در داخل خانواده تحکیم کرد.
چند سال بعد در فترت بعد از مرگ [[شرفالدوله]] ۳۷۹ قمری که صمصام نیز در زندان بود، فخرالدوله با عنوان بزرگ خاندان [[آل بویه]] یا رفع اختلاف برادرزادگان به اندیشهٔ تسخیر بغداد افتاد. از [[ری]] لشکر به [[همدان]] برد و از راه [[اهواز]] عزیمت بغداد کرد اما با مقاومت برادرزادهٔ دیگرش [[بهاءالدوله]] مواجه گشت و اندیشهٔ عزیمت را رها کرد و از آن پس همچنان به امارت [[ولایات جبال]] بسنده کرد.{{سخ}}<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۴۴۸}} فخرالدوله در شعبان ۳۸۷ قمری در [[قلعه طبرک]] نزدیک ری وفات یافت و چون وفاتش با شورش دستهای از سپاه مقارن افتاد، جنازهٔ او چند روز بر روی زمین ماند. هنگام مرگ ۴۶ سال داشت.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۴۴۹}}
== پانویس ==
|