'''مثنی بن حارثمثنیبنحارث شیبانی''' در اواخر دوران [[ساسانی]] در رأس یکی از دستههای مربوط به قبایل [[بکر بن وائل]] قرار داشت. در دوران پایانی سلسلهٔ ساسانی زمانی که ضعف و انحطاط قدرت مرکزی در ایران آشکار شدشد، مثنی بن حارثه شیبانی و [[سوید بن قطبه عجلیسویدبنقطبه]] که او نیز سر دستهٔ یکی از قبیلههای [[بکر بن وائل]] بود، کسانی را گرد خود درآوردند و در سرزمینهای مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند.<ref>تاریخ ایران پس از اسلام، ص ۲۹۱</ref> داستان جنگ و گریزهای مثنی بن حارثه شیبانی در کتاب [[اخبارالطوال]] اثر [[دینوری]] به تفصیل آمدهاست.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران،ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ص ۲۵۲ </ref>
== تاریخچه ==
[[دینوری]] نوشته است هنگامی که [[پوراندخت]] دختر [[خسروپرویز]] به شاهی نشست، چنین شایع شد که ایرانیان پادشاه ندارند، و از این رو به یک زن پناه بردهاند. پس دو مرد از قبیلهٔ [[بکر بن وائل]] که یکی را مثنی بن حارثه شیبانی میخواندند و دیگری را [[سوید بن قطبه عجلیسویدبنقطبه]] با کسانی که گرد خود درآوردند، در سرزمینهای مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند. مثنی از ناحیهٔ [[حیره]] به غارت و چپاول میپرداخت و سوید بن قطبه عجلی از ناحیهٔ [[ابله]] آنها به دهقانان حمله میکردند و آنچه میتوانستند به غارت میبردند و چون آنها را دنبال میکردند به داخل صحرا میگریختند و در آنجا کسی آنها را تعقیب نمیکرد.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران،ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ص ۳۹۵ </ref>
کاری که مثنی بدان دست زد و به سبب آن هم آشفتگی وضع دولت ایران نمودار گردید و هم او نام و شهرتی کسب کرد، حمله به بازار سالیانهای در منطقهای که امروزه [[بغداد]] قرار دارد، در نزدیکی [[تیسفون]] پایتخت ایران بود. آن منطقه گذشته از مزایای طبیعی آن، از لحاظ اقتصادی و بازرگانی هم دارای وضعی ممتاز بود چون در مسیر [[راه ابریشم]] که آن زمان به نام ''راه خراسان'' خوانده میشد، قرار داشت و به سبب راه هایراههای متعدد آبی و زمینی که از آنجا می گذشتمیگذشت، یکی از مراکز مهم تبادل کالا در این راه به شمار میرفت و به همین سبب در آنجا در طی سال بازارهای متعددی تشکیل میشد. در این ایام که مثنی در روستاهای مرزی و داخلهٔ ایران به تاخت و تاز و قتل و غارت میپرداخت، مصادف بود با موسم برپائی بازار سالیانهٔ آنجا، این بازاری بود، جهانی که از هر سو از راههای دور و نزدیک از [[چین]] و خاوردور گرفته تا [[روم]] و مراکز بازرگانی غربی و سرزمینهای [[عرب|عربی]] بازرگانان با کاروانهای پر از کالا و نقدینهٔ بسیار برای معامله بدانجا روی میآوردند و به داد و ستد میپرداختند. مثنی پس از آگاهی از آن بازار، به قصد غافلگیر کردنساختن مردمیآنها، با سواران خود شبانه فاصلهٔ بین خود و بازار را با شتاب پیمود و هر کس را در راه عازم دید، از رفتن بازداشت تا خبر به آنها نرسد و بامدادان، هنگامی که مردم سرگرم داد و ستد بودند، به ناگاه با سواران خود به بازار حمله برد و شمشیر در میان آنها نهاد. مردم که غافلگیر شدهبودند، از ترس جان، مال و خواستهٔ خود را رها کرده گریختند. مثنی برای این که بتواند با شتاب بگریزد به سوارانش دستور داد که تنها به حمل زر و سیم و آن مقدار از کالاهای گرانبها که بتوانند بر پشت اسبان خود حمل کنند، بپردازند. سپس با شتاب از آنجا گریختند و در حین گریز همچنان از تعقیب محافظان و مرزداران ایران در بیم و هراس بودند تا آنگاه که به ''[[رود سیلحین'']] رسیدند و کسی را در تعقیب خویش نیافتند.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران،ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ص ۳۹۵ و ۳۹۶ </ref>
== نقش مثنی در حمله اعراب به ایران ==
مقارن پایان [[جنگ های رده]] مثنی اسلام آورد و بدینگونه خود را به مسلمین باز بست تا تقریباً تمام عرب را پشت سر خویش داشته باشد.<ref>تاریخ ایران پس از اسلام، ص ۲۹۱</ref> مثنی پس از اینکه دریافت هیچ حرکتی از سوی محافظان و مرزداران ایران برای تعقیب آنان مشاهده نمیشود، خود را به [[مدینه]] رسانید و به دیدن خلیفهٔ وقت [[ابوبکر]] رفته، خرابی اوضاع ایران را برای خلیفه باز نمود و او را به جنگ با ایران تشویق کرد. ابوبکر بیآنکه برای جنگ با ایران آمادگی یا نقشهٔ روشنی داشتهباشد، او را در جنگ رخصت داد و در دنبال او [[خالد بن ولید]] را روانه کرد و به مثنی نوشت که در برخورد با ایرانیان از خالد فرمانبرداری کند.<ref>بامداد اسلام، ص ۸۸</ref> بنا به روایتی ابوبکر به خواست او که فرستادن گروهی همراه با او برای حمله به روستاهای ایران بود، توجهی نکرد و دستور داد که او خود را در اختیار خالد بن ولید که در دنبالهٔ [[جنگ های رده]] اکنون در آبادیهای مرزی ایران به تاخت و تاز مشغول بود، بگذارد. ولی چون در همان ایام [[ابوبکر]] بدرود زندگی گفت و [[عمر بن خطاب]] به جای او به خلافت نشست، تلقینات مثنی در این خلیفه زمینهای مساعد یافت و چنانکه از سیر حوادث بر میآیدمیآید، تلقینات وی در تحریک آن خلیفه به حمله به ایران اثر کلی داشتهاست.<ref>تاریخ و فرهنگ ایران،ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ص ۳۹۷</ref> مثنی بن حارث شیبانی از زخمی که در [[جنگ پل]] برداشته بود، فوت کرد.<ref> پیرنیا، ص ۳۶۰ و ۳۶۱</ref>