سید محمدعلی جاوید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Smej (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Smej (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹۵:
وی٫ متاهل بوده دارای پنج پسر و شش دختر میباشد.
 
== نمونه شعر ==
یک شعر زیبا از سید محمد علی جاوید{{سخ}}
 
 
 
سبزپوشان{{سخ}}
تقدیم به دلاوران افغانستان{{سخ}}
 
 
 
 
سبزپوشان٫ ز برکه ها جستند{{سخ}}
دیو را٫ از پی شکار شدند{{سخ}}
ظلمت شب٫ شکسته شد از بن{{سخ}}
همچو خورشید٫ آشکار شدند.{{سخ}}
 
هفت خوان را٫گذشت رستم گرد{{سخ}}
تا ز زابل٫ به جنگ اندر شد.{{سخ}}
نقش پیروزی اش٫ به دیو و به دد{{سخ}}
از در آسمان٫ مقدر شد.{{سخ}}
 
اژدر هفت سر٫ ز بیخ مغاک{{سخ}}
آمد و شیر را٫ به دم بگرفت.{{سخ}}
شد زمستان و برفها بارید{{سخ}}
خانه ی اژدهار٫ نم بگرفت.{{سخ}}
 
سبزپوشان٫ میان یخبندان{{سخ}}
رو سوی رهگذار آوردند{{سخ}}
چون نبد٫ ارمغان ز میوه ی سال{{سخ}}
برگ خشک چنار٫ آوردند.{{سخ}}
 
جوش برخواست٫ تا که ٫٫مهر،، دمید{{سخ}}
برفها٫ جمله جمله٫ آب شدند{{سخ}}
تا بریزند٫ کاخ استبداد{{سخ}}
سوی ٫٫کاموس،، بر شتاب ش{{سخ}}دند
 
خواب ٫٫افراسیاب،، و ٫٫پیران،، هم{{سخ}}
سخت و آشفته و پریشان شد{{سخ}}
هرکسی سبزپوش بود به شهر{{سخ}}
دستگیر و اسیر زندان شد{{سخ}}
 
زآن سپس٫ شهر گشت پر غوغا{{سخ}}
هرکسی٫ هرکجا به پای شده.{{سخ}}
خشم آن دودمان ٫٫افریدون،،{{سخ}}
تیز پرواز چون همای شده.{{سخ}}
 
چست میرفت٫ جانب بالا{{سخ}}
تا به نزدیک آفتاب٫ رسید{{سخ}}
بر گرفت٫ آفتاب را در بر{{سخ}}
ناگهان٫ از خدا٫ خطاب رسید{{سخ}}
 
کای ستم دیده گان خشم آلود{{سخ}}
استواری کنید و نعره زنید{{سخ}}
بگذرید از فرات و از جیحون{{سخ}}
تا به ٫٫بهرام گور،، طعنه زنید{{سخ}}
 
هفت خوانست٫ پیش روی شما{{سخ}}
منزلی بس درشت و ناهموار{{سخ}}
همتی باید و دل چون شیر{{سخ}}
تا گذشتن از این ره دشوار{{سخ}}
 
مشکهارا همه٫ پر آب کنید.{{سخ}}
توشه و نان و گوشت بردارید{{سخ}}
همه بیدار و هوشیار٫ روید{{سخ}}
چون ره سخت٫ در گذر دارید{{سخ}}
 
سبزپوشان٫ تمام جمع شدند{{سخ}}
شور و فریاد و غو٫ به پا کردند{{سخ}}
همه فرزانه گان دانا را{{سخ}}
به ره خویش آشنا کردند{{سخ}}
 
وآنگهی خواست٫ جنبش و طوفان{{سخ}}
از همه شهر و کوچه و برزن{{سخ}}
بر فتاد٫ از رخ بد اندیشان{{سخ}}
خوی آزرم و شرم٫ بر دامن{{سخ}}
 
بد سگالان زشت و نا بخرد{{سخ}}
با فرامایگان٫ به جنگ شدند.{{سخ}}
سبزپوشان٫ دلیر و چابک و چست{{سخ}}
اندر ٫٫آوردگه،، نهنگ شدند{{سخ}}
 
رفت تا هفت پرده افلاک{{سخ}}
گرد ٫٫آوردگه،، از آن میدان{{سخ}}
آسمان شد٫ سیاه و قیراندود{{سخ}}
نور خورشید و ماه شد پنهان{{سخ}}
 
سبزپوشان٫ همال رستم زال{{سخ}}
رخش را٫ تازیانه میراندند{{سخ}}
از دلیری و از جوانمردی{{سخ}}
دیو را٫ بچه گربه٫ میخواندند{{سخ}}
 
تا کنون این نبرد و این ٫٫آورد،،{{سخ}}
دیرپای و خشن به جا مانده{{سخ}}
لیکن اندر زمانه های دگر{{سخ}}
دیوها٫ میشوند٫ وآمانده{{سخ}}
 
سید محمد علی جاوید ۸/۱۰/۱۳۹۰خ{{سخ}}
۲۹/۱۲/۲۰۱۱م{{سخ}}
مالمو سویدن (سوئد){{سخ}} ٫٫ ۱۸،،
== منابع ==
 
سطر ۲۰۱ ⟵ ۳۰۰:
۳ مقدمه کتاب ٫٫ماتم گلها٫٫ به قلم میر حاتم امیری. چاپ ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) در پیشاور پاکستان{{سخ}}
۲٫۱۵٫۴٫۵٫۶ جزوهء مختصر ٫٫بیوگرافی سید محمد علی جاوید،، چاپ ۱۳۷۴ کابل افغانستان{{سخ}}
۱۲٫۱۳٫۱۴٫۱۷۱۲٫۱۳٫۱۴٫۱۷٫۱۸ اظهارات شخص سید محمد علی جاوید به تاریخ ۲۳/۱۲/۲۰۱۱ مطابق با ۲/۱۰/۱۳۹۰ 0046 73 657 0551{{سخ}}
۷ http://www.nationalassembly.af/index.php@id=305.htm وبگاه شورای ملی افغانستان{{سخ}}
۸ http://mosharekat.wahdat.net/index.php?id=2421&num=32 گزارش سفر هيأت عاليرتبه دولتي به باميان{{سخ}}