گونتر فون کلوگه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
گونتر فون كلوگه كه به نام هانس فون كلوگه نيز شناخته مي شود متولد 30 اکتبر 1882 در پوزنان [۱] پدرش افسر توپخانه بود و گونتر بنابر سنت خانوادگ...
برچسب: تمام رده‌ها را حذف کرد(AF)
واگردانی شد به ویرایش rezbot
خط ۱:
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
=
ارتشبد|نام فرد ( فلد مارشال ) = گونتر فون كلوگهکلوگه Günther von Kluge
|تصویر =Bundesarchiv Bild 146-1973-139-14, Hans Günther v. Kluge.jpg
|توضیح تصویر = فیلد مارشال فون کلوگه
|محل تولد = [[پوزنان]], [[امپراتوری آلمان]]
|تاریخ تولد = {{تولد|1882|10|30}}
|محل مرگ = [[متز]], [[فرانسه]]
|تاریخ مرگ = {{مرگ و سن|1944|8|19|1882|10|30}}
|محل دفن =
|لقب = der kluge Hans
|تابعیت = [[پرونده:Flag of the German Empire.svg|22px]] [[امپراتوری آلمان]] (تا ۱۹۱۸) {{سخ}} {{flagicon|Germany}} [[جمهوری وایمار]] (تا ۱۹۳۳) {{سخ}} [[پرونده:Flag of Nazi Germany (1933-1945).svg|22px]] [[آلمان نازی]]
|رسته نظامی = [[ورماخت]]
|طول خدمت = ۱۹۰۱-۱۹۴۴
|یگانهای خدمت =
|درجه = [[File:Rank insignia of Generalfeldmarschall of the Wehrmacht.svg|22px]] [[فیلد مارشال]]–
|فرماندهی =
|جنگها = [[جنگ جهانی اول]] {{سخ}} [[جنگ جهانی دوم]]
|نشانهای لیاقت =
|عملیاتهای مهم =
|کارهای مهم =
|کارهای دیگر =
|تخصصهای دیگر =
}}
 
'''گونتر فون کلوگه''' {{آلمانی|Günther von Kluge}} (زاده ۳۰ اکتبر ۱۸۸۲ - مرگ ۱۹ اوت ۱۹۴۴) یک [[فیلد مارشال]] [[آلمان|آلمانی]] در دوره [[رایش سوم]] بود.
گونتر فون كلوگه
 
{{commons|Category:Günther von Kluge}}
30 اکتبر 1882- 18 اوت 1944 (سن62)
{{رایش سوم-خرد}}
 
[[رده:اشراف اهل آلمان]]
[[رده:افراد عضو ارتش آلمان در جنگ جهانی اول]]
[[رده:دریافت‌کنندگان صلیب شوالیه]]
[[رده:دریافت‌کنندگان صلیب آهنین]]
[[رده:نظامیان اهل آلمان|کلوگه]]
[[رده:فیلدمارشال‌های ورماخت|کلوگه]]
[[رده:افسران هیر|کلوگه]]
[[رده:زادگان ۱۸۸۲ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان ۱۹۴۴ (میلادی)]]
 
[[ar:غونثر فون كلوج]]
[[bg:Гюнтер фон Клуге]]
 
[[ca:Günther von Kluge]]
محل تولد پوزنان( غرب لهستان )
[[cs:Günther von Kluge]]
 
[[da:Günther von Kluge]]
محل مرگ متز ( فرانسه )
[[de:Günther von Kluge]]
 
[[el:Γκύντερ φον Κλούγκε]]
وفاداری
[[en:Günther von Kluge]]
امپراتوري آلمان جمهوري وايمار و رايش سوم
[[es:Günther von Kluge]]
محل و سالهاي خدمت نيروي زميني1910-1944
[[fi:Günther von Kluge]]
 
[[fr:Hans Günther von Kluge]]
رتبه
[[he:גינתר פון קלוגה]]
ارتشبد Generalfeldmarschall
[[hu:Günther von Kluge]]
جنگها
[[it:Günther von Kluge]]
جنگ هاي جهانی اول و دوم
[[ja:ギュンター・フォン・クルーゲ]]
 
[[ka:გიუნთერ ფონ კლუგე]]
نشانها
[[ko:귄터 폰 클루게]]
صلیب شوالیه با برگ بلوط و شمشير
[[lv:Ginters fon Klūge]]
[[nl:Günther von Kluge]]
 
[[no:Günther von Kluge]]
[[pl:Günther von Kluge]]
[[pt:Günther von Kluge]]
 
[[ru:Клюге, Ханс Гюнтер фон]]
 
[[sk:Günther von Kluge]]
گونتر فون كلوگه كه به نام هانس فون كلوگه نيز شناخته مي شود متولد 30 اکتبر 1882 در پوزنان [۱] پدرش افسر توپخانه بود و گونتر بنابر سنت خانوادگي وارد حرفه نظاميگري گرديد . او افسر ارتش آلمان بود و در طول جنگ جهانی دوم فرماندهي گروه های مختلف نظامی رايش سوم را به عهده داشت .
[[sl:Günther von Kluge]]
محتویات
[[sv:Günther von Kluge]]
o جنگ جهانی اول جمهوری وایمار
[[tr:Günther von Kluge]]
o جنگ جهانی دوم 1939-1943
[[uk:Гюнтер фон Клюге]]
o فرماندهي كل ارتشهاي غرب
[[vi:Günther von Kluge]]
o 20 ژوئیه 1944
[[zh:君特·馮·克魯格]]
o معماي ناگفته
o مرگ
o مدالها و نشانها
o پي نوشت
o منابع
 
جنگ جهانی اول و جمهوری وایمار : گونتر فون كلوگه پس از اتمام دانشکده افسری با درجه ستواني توپخانه به هنگ ساکسون پيوست . در مدرسه نظامی همقطارانش او را به دلیل توانایی خاص نظامی هانس باهوش مي شناختند . كلوگه در جنگ جهانی اول با درجه سرواني به عنوان افسر ستاد در جبهه غرب ( فلاندر) شركت نمود و در نبرد وردون زخمی شد . پس از جنگ در سلسله مراتب نيروي دفاعي جمهوری وایمار با درجه هاي مختلف به خدمت پرداخت و به سمت رئیس ستاد اولین لشگر موتوريزه در فرانکفورت و فرمانده منطقه دوم نظامي (پروس) و هنگ توپخانه در شورین منصوب گرديد .
جنگ جهانی دوم 1939 -1943 : با به قدرت رسيدن آدولف هيتلر و گسترش سريع نظامي آلمان كلوگه در 1934به درجه سپهبدي رسيد سال بعد او به فرماندهي منطقه ششم نظامی ارتقاء يافت با شروع جنگ دوم جهاني ارتش تحت رهبری او به درهم شكستن مقاومت قواي لهستان و سقوط ورشو ياري رساند . ارتش تحت امر او در نبرد 1940در تسليم كشاندن ارتش بلژيك ، اشغال فرانسه و متاركه جنگ نقش داشت . در ژوئیه همان سال او به رتبه ارتشبدي رسيد در جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی كلوگه با فرماندهي ارتش چهارم پياده نقش حمايت از گروه زرهي سپهبد گودريان را تا تسخير اسمولنسك و نبرد مسكو بعهده داشت سرلشگر گونتر بلومنتريت در ارتباط با نحوه فرماندهي كلوگه چنين اظهار نمود : كلوگه اغلب در حالي كه كتاب تاريخ كولين كورت ( حمله ناپلئون به روسيه ) را در دست داشت ديده مي شد [2] طي جلسه مهمي كه در نوامبر در ناحيه اورشا بين فرماندهان ميداني و روساي ستاد كل ارتش آلمان در باره نحوه ادامه تعرض بسوي مسكو Operation Typhoon صورت گرفت كلوگه از حمله دوراني به آنسوي مسكو كه منجر به قطع ارتباط قواي امدادي سيبريايي مي گرديد مخالفت كرد و خواستار تك مستقيم به پايتخت شوروي شد [3] ( مكاني كه نيرومند ترين تشكل هاي ارتش سرخ در برابر مسكو آماده دفاع بودند ) در نتيجه پيشنهاد او تصويب شد اما هنگامي كه در دسامبر 1941 تعرض سپاهيان ورماخت در پاي دروازه هاي مسكو به بن بست رسيد او به عنوان فرمانده ارتش هاي گروه مرکزي جانشین ارتشبد فون بوک منصوب شد . كلوگه اشتباه مرگباري مرتكب شد در حالي كه افراد خط مقدم آماده جست نهايي بسوي مسكو بودند و سپهبد هاپنر كه پيكان تعرض را در محور اصلي فرماندهي مي كرد هر شب با بي سيم مصرانه از او مي خواست تا تشكلهاي پياده – موتوريزه را جهت دفع حملات متقابل واحدهاي روسي كه جناحين او را تهديد مي كردند به صحنه نبرد گسيل كند كلوگه تصميم گرفت نظر فرماندهان خط مقدم را جويا گردد اين بازديدها شش روز به طول انجاميد [4] و فرصت كافي به يگانهاي شوروي داده شد تا ضمن تقويت مواضع متزلزل خود مقابل مسكو با پاتك هاي متعدد راه پيشروي واحدهاي ورماخت را سد كنند . سمت جديد كلوگه سبب توسعه روابط تیره او و گودريان بر سر مسائل تاکتیکی شد سرانجام هنگامي كه گودريان از ناحيه تولا به موضع سوشا – اوكا Susha-oka كه از نظر دفاعي مستحكم تر بود عقب نشست يك گزارش او به هيتلر منجر به فرستادن گودريان به منزل گرديد . [5] سرانجام كلوگه در مدت فرماندهی گروه ارتش هاي مرکزي با روش های دفاعي خط جبهه مقابل مسكو را تثبيت كرد اين امر در حالي رخ داد كه نيروهاي ارتش سرخ در اين محور به عمليات بزرگي دست نزدند . هيتلر در سال 1942 طي ديداري خصوصي با كلوگه تلاش نمود ضمن يك پاداش 250 هزار ماركي به مناسبت شصتمين سالگرد تولدش و تخصیص مصالح لازم جهت احداث منزلش با توجه به شرايط جنگي و بازسازي مناطق ويران شده وفاداري او را پيش از گذشته بخرد پذيرفتن هديه نقدي پيشوا بر خلاف آموزه ها و سنت هاي نظامي پروسي بود . در نبرد كورسك ( عميات دژ ) Zitadll Operation در ژوئيه 1943 كلوگه با فرماندهي ارتش نهم رهبري شاخه شمالي تعرض را به عهده داشت اما قواي تحت امر او نتوانستند فشار زيادي بر مدافعان شوروي وارد سازند و تهاجم نيروهاي او به دليل دفاع متحرك يگانهاي زرهي شوروي متوقف گرديد بر اثر استمرار حملات روسها نيروهاي كلوگه به مخاطره افتادند مانشتاين كه در شاخه جنوبي تعرض پيش مي تاخت تا كار گروه ارتشهاي شوروي را در آن محور يكسره كند به اجبار بنابر دستور هيتلر و استمداد كلوگه دستور توقف تعرض را كه صادر كرد و لشكرهاي زرهي اش را به ياري گلوكه فرستاد تا موازنه قوا را برقرار سازد در نتيجه فرصتي كه در فاز جنوبي نبرد مي توانست ارتش سرخ را با شكست جبران ناپذيري مواجه سازد از دست رفت . [6] كلوگه در 13 مارس 1943 تحت تاثير افسر ستادش سرلشگر هنینگ فون ترشكوف محور افسران ضد هيتلر در جبهه شرق ، هيتلر را به بازديد از ستادش در جنگل حومه اسمولنسك دعوت كرد ترشكوف تلاش کرد طي عمليات موسوم به فلاشر هواپيما حامل هيتلر را با بمب منفجر سازد كه ناكام ماند [7] در اکتبر همان سال كلوگه در يك سانحه در شاهراه اورشا – مينسك به شدت مجروح شد و مدتي از جنگ دور ماند . [8]
فرماندهي كل ارتشهاي غرب : گلوكه هفته اول ژوئیه 1944 با سمت فرماندهي كل ارتشهاي غرب به فرانسه رفت و جانشين ارتشبد گرد فون راندشتدت شد در در فضاي غير دوستانه نخستين ديدار بين او و ارتشبد اروين رومل فرمانده گروه ارتشهاي B گلوكه به عيب جويي از روباه صحرا پرداخت رومل كه سربازانش در شرايط نابرابر با متفقين در حال نبرد Battle of Normandyبودند برآشفت و از كلوگه خواست قبل از ديدار از جبهه و مشورت با فرماندهان از هر گونه پيش داوري بپرهيزد ! كلوگه كه مي انديشد توانايي متوقف نمودن تهاجم را دارا مي باشد توصيه رومل را پذيرفت و طي بازديدي دو روزه از مناطق نبرد فهميد عمدا از سوي هيتلر فريب داده شده است و همه اتهامات خود عليه رومل را پس گرفت . [9] در 17 ژوئیه پس از جراحت شديد رومل ، كلوگه فرماندهي نيروهاي رومل را نيز عهده دار شد .
20 ژوئیه 1944 : كلوگه در ابتدا با تردید قبول کرد تا در قيام برنامه ریزی شده گروهي از افسران عليه هيتلر در20 ژوئیه 1944شرکت کند اما هنگامي که او دريافت هیتلر از ترور زنده مانده است از كودتاگران روي برگرداند ضمن ارسال پيام تبريك به هيتلر فرمان داد فرماندهان اس اس و مسئولان امنيتي در پاریس كه به دستور فرماندار نظامی فرانسه سر لشگر کارل هاینریش فون اشتولپناگل بازداشت شده بودند بي درنگ آزاد شوند . آنگاه براي سربازانش پيامي ارسال كرد مبني بر اينكه پيشوا زنده است و نبرد ادامه خواهد داشت ... [10] پس از هجوم سراسري نیروهای متفقین در نورماندی با هدف خروج از سر پلها با نام عمليات كبرا هیتلر به كلوگه سفارش كرد ضد حمله سهمگين لوتيش luttich Operation را به منظور انهدام ارتشهاي متفقين در نيمه شب 6 اوت 1944به اجرا گذارد پاتك لوتيش قبلا برنامه ریزی شده بود و مقرر بود آنچه از هشت لشگر زرهي باقي مانده در جبهه نرماندي با حمايت يك لشگر پياده و پشتيباني همه جانبه لوفت وافه ( وعده اي كه انجام نگرفت ) در منطقه مورتاين به اجرا درآيد كلوگه كه از برتري متفقين و مخاطرات چنين تعرض متقابلي كه پهلوهاي ارتشهاي او را آسيب پذير مي ساخت اطلاع كامل داشت به مخالفت با امريه هیتلر پرداخت بود . اما پاتك لوتيش با اصرار پيشواي آلمان به اجرا درآمد ولي بخت از رايش سوم برگشته بود مه صبحگاهي خيلي زود محو شد و تهاجم تانكهاي ورماخت در برابر پايداري تحسين برانگيز 700 تن از سربازان لشگر 30 پياده آمريكا در تپه 317 كه بر مورتاين مشرف بودند و حملات بي وقفه هوايي متوقف گردید . [11] هیتلر از فرجام پاتك لوتيش بسیار خشمگین شد و طي فرماني به فون كلوگه ابراز كرد : بالاترين شهامت و گسترده ترين ابتكار عمل بايد در تمامي سلسله مراتب فرماندهي به همراه ايمان به پيروزي به كار گرفته شود ... [12] هيتلر اين بار فرماندهي عمليات را به عهده سرلشگر هاینریش ابرباخ واگذار كرد اما هنگامي كه تانكهاي سپاه پنجم زرهي به حركت درآمدند قواي تحت امر پاتن ، برادلي از سمت جنوب و غرب و نيروهاي مختلط بريتانيايي – كانادايي از جهت شمال و شمال غربي در يك تك چند جانبه و همگرا كل سپاهيان ورماخت در نرماندي را در جيب مورتاين و فالايس Mortain & Falaise به محاصره درآوردند . [13] كلوگه اشتباه دهشتباري مرتكب شد او كوشيد جهت اجتناب از انهدام قوايش جنگ كنان در روز روشن زير بمباران هوايي و گلوله باران توپخانه نيروهايش را از گذرگاه فالايس بيرون بكشد اين امر منجر به تلفات سخت سپاهيان آلماني گرديد .
معماي ناگفته : بر گرفته از كتاب Badyguard of Lies by Anthony cave Brown بدنه دروغ ها نوشته آنتوني كيو براون كه در ايران با عنوان حصاري از دروغ ترجمه و منتشر شده است . كلوگه در 15 اوت هنگام بازديد از جبهه و ديدار با دو تن از فرماندهانش به همراه پسرش ( عملي كه هرگز به آن مبادرت نورزيده بود ) ، يك خودرو مجهز به بي سيم و اسكورت كوچكي به مقصد روستاي نسي به راه افتاد اما بر اثر حمله هوايي دو خودرو كاروان كلوگه منهدم شدند او و همراهانش به منظور اجتناب از گزند جنگنده هاي متفقين به بيراه زدند اما دوباره مورد بمباران هوايي قرار گرفتند طي اين حمله خودرو بي سيم دار كلوگه متلاشي گرديد متصدي راديويي كشته و دستيارش به شدت مجروح شدند و ارتباط او با واحدهايش بكلي غير ممكن شد . گويا كلوگه از شدت پياده روي كاملا بي حال شد لذا آجودانش سروان تانگرمن با يك دوچرخه مصادره اي به وعده گاه شتافت اما ملاقات كنندگان رفته بودند غيبت كلوگه هفده ساعت به طول انجاميد ( بلومنتريت در مصاحبه اش با ليدل هارت اين زمان را دوازده ساعت اعلان كرد ) به تمامي يگانهاي ورماخت در جبهه غرب اخطار داده شد كه فرمانده كل ارتشهاي غرب ناپديد شده است اين آگاهي به يمن يك پست ويژه شنود راديويي كه به دستور ارتشبد ويلهلم كايتل رئيس ستاد كل ارتش آلمان مخفيانه مسئوليت استراق سمع مخابرات كلوگه را بعهده داشت انجام شده بود دليل سوء ظن كايتل به خاطر دو آتش بس موقت در اوايل ماه ژوئيه كه منجر به تبادل برخي پرستاران اسير زن ارتش آلمان از سوي واحدهاي آمريكايي با موافقت اشتولپناگل مصمم ترين افسر ضد نازي در فرانسه صورت گرفته بود ، انجام پذيرفته بود . [14] پس از شكست قيام 20 ژوئیه هیتلر از عمليات فلاشر و از دخالت هوشمندانه كلوگه در فرانسه توسط گزارش هاي اس دي و گشتاپو آگاه شده بود به وفاداري كلوگه شك برد لذا پس از غيبت سئوال برانگيزش ارتشبد والتر مودل را به جانشیني او برگزيد . پيشواي آلمان در كنفرانس نظامي 31 اوت اظهار داشت : كلوگه قصد تسليم نيروهايش را به دشمن داشت تنها به دليل حملات جنگنده هاي متفقين نقشه اش به فرجام نرسيد و او نتوانست با گشتيهاي انگليسي – آمريكايي تماس حاصل نمايد گزارشهايي در دست است كه بخشي از قواي بريتانيايي با يك ژنرال آلماني تماس داشته اند ! [15] آيا ارتشبد كلوگه در جستجوي يك راه حل مستقل در برابر متفقين غربي برآمده بود ؟ مجله تايم چاپ آمريكا در مورخه 25 ژوئيه 1945 طي گزارشي از يك منبع ناشناس نوشت : در اواخر ماه اوت 1944 كلوگه در ناحيه آورانش ( شمال غرب فرانسه ) قرار مذاكره پنهاني را با چند تن از افسران ارتش سوم ايالات متحده ( تحت امر پاتون ) داشته است اما اين مذاكره به دليل فعاليت هوايي نيروهاي خودي هرگز صورت نگرفت ! آلن دالس از مسئولان اداره خدمات استراتژيك موسوم به O.S.S و رئيس بعدي C.I.A پس از جنگ اظهار داشت : در بحبوبه نبرد در جيب فالايس تلاش بيهوده اي براي تسليم قواي آلمان به ژنرال پاتون صورت گرفته بود ! [16] سرانجام كلوگه در 16 اوت به ستادش بازگشت روز بعد هنگامي كه ستونهاي زرهي آمريكايي از نزديكي مقر او مي گذشتند فرماني با لحن تحكم آميزي از هيتلر دريافت داشت كه از او مي خواست ضمن واگذاري فرماندهي به مودل اقامتگاهش در آلمان را به اطلاع او برساند براي سرداري در آستانه فروپاشي روحي كامل كه توانايي به اجرا گذاشتن يك تهاجم قابل توجه را نداشت و نتوانسته بود سربازانش را با سلامت از جيب فالايس بيرون بكشد و وفاداري اش را زير سئوال مي ديد چاره را نوشتن نامه اي به اين مضمون به هيتلر دانست : "من همواره در برابر جلال و شوكت شما ثابت قدم بوده ام روح من بيشتر از آنكه مي انگاريد به شما نزديك است اگر در اين نبرد مهيب تنها سرنوشت در برابر اراده نيرومند شما قوي تر است چنانچه سلاح هاي سري ( مانند موشك هاي V-2&V-1، جنگنده جت و ...) كه به آنها دل بسته ايد كارا نباشند به دليل خسارت غير قابل وصفي كه ملت دچار آن شده اند متوجه پايان دادن به جنگ باشيد تاريخ گواهي خواهد داد كه تقدير چنين خواسته است "... [17]
مرگ :. در سحرگاه 18 اوت ارتشبد كلوگه با محافظ هايش ستاد خود واقع در كاخ لاروشه گيون را به مقصد آلمان ترك كرد هنگامي كه به ميدانهاي جنگ اول جهاني در وردون در محلي بين كلرمونت و دامباسل در نزديكي متز رسيدند كلوگه به بهانه خوردن ناهار از يارانش جدا شد نامه اي به برادرش نوشت و آن را جهت پست به آجودانش سپرد ( از محتواي اين نامه اطلاعي در دست نيست ) سپس افزود تا چند دقيقه ديگر آماده حركت باشيد اما با خوردن كپسول سیانید پتاسيم خودكشي كرد [18] . پيكر او را فوری در مجاورت آرامگاه کلیسا بونر به خاک سپردند . بلومنتريت رئيس ستاد كلوگه اظهار داشت از متز به او اطلاع دادند كه كلوگه از حمله قلبی مرده است. دو روز بعد پزشکی قانوني گزارش داد مرگ به علت خونریزی مغزي بوده است . در مراسم تشییع جنازه هیچ شخصیت برجسته سیاسی حضور نداشت مقامات اين امر را به دليل درخواست شخصي كلوگه عنوان كردند . بنابر اسناد منتشره تاريخ وزارت جنگ ايالات متحده در سال 1975 دكتر اتو اش ( داماد كلوگه ) در 23 اكتبر 1945 طي اظهاراتي با قيد سوگند به بازجويان متفقين بيان داشته بود كه پدر زنش از بمب گذاري 20 ژوئيه 1944 آگاهي داشته است و از وي خواسته بود كه براي روزي كه تلاشهاي اركستر سياه ناكام بماند براي او سم تهيه كند و او هفت كپسول اسيد سیانید پتاسيم را مخفيانه از دانشگاه لايپزيك براي كلوگه فراهم كرده بود ! او همچنين گفت : گلوكه علي رغم اظهار بي اطلاعي و عدم همراهي با افسران كودتاي 20 ژوئيه كوشيده بود با رفتن به خط مقدم گروه ارتشهاي غرب را با يك شرايط شرافتمندانه تسليم سازد؟ [19] آيا با توجه به رويه توافق شده بين سران كشورهاي متفق كه چيزي جز تسليم بي قيد و شرط آلمان را طلب نمي كردند اين اقدام بخشي از فريب وسيع متفقين بود تا هيتلر را پس از واقعه 20 ژوئيه نسبت به فرماندهان ارتش بيشتر بد بين سازد ؟ آيا با توجه به حملات متعدد هدفمند هوايي حين رهسپاري به وعده گاه مذاكره كنندگان در پي قتل او بودند ؟
نشانها و مدالها : صلیب آهنين درجه اول و دوم 1914 ، صلیب شوالیه خاندان هوهنزولرن با شمشیر ، نشان چهارم شایستگی نظامی باواریا با شمشیر ، مدال صلیب درجه دوم شایستگی نظامی مکلنبورگ ، مدال جانبازي اولدنبورگ ، نشان جراحت جنگي 1918 ، نشان آهنين درجه سوم سفارشي از تاج و تخت ، نشان درجه سوم شایستگی نظامی ارتش اتریش ، مدال بزرگداشت لشگر سيزدهم در 1938 ، قلاب صلیب آهنين درجه دوم و اول ، مدال نبردهاي جبهه شرق سالهاي 1941/42 ، صلیب شوالیه با بلوط برگ 1943و صلیب شوالیه با برگ بلوط و شمشیر [20] ( عاليترين نشان ارتش آلمان در دوران رايش سوم )
پي نوشت : ↑ . به دليل اينكه در ساختار سازماني نيروهاي مسلح ايران درجه فيلدمارشالي معادل ژنرال پنج ستاره تعريف نشده است لذا آخرين رتبه پذيرفته شده ( ارتشبدي ) آورده شده است .
منابع : [1] دانشنامه آزاد ويكي پدياي انگليسي [2] آنسوي تپه اثر سر بازيل ليدل هارت ترجمه سرهنگ ستاد محمد رضا فتاحي ، ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامي چاپ 1370 صفحه 330 [3] همان منبع ص 331-332 [4] همان منبع ص333- 334 [5] همان منبع ص81[6] چكيده اي از تحقيقات بعمل آمده از سوي متخصص تاریخ نظامی اتحاد جماهیر شوروی سرهنگ دیوید گلانز ( بخش نبرد كورسك ) [7] حصاري از دروغ نوشته آنتوني كيو براون ترجمه : محسن اشرفي ناشر نشر ني چاپ 1371جلد اول صفحه339-340 [8] همان منبع ص 436 [9] حصاري از دروغ نوشته آنتوني كيو براون جلد دوم ص 999 [10] همان منبع ص 1075-1077 [11] همان منبع ص 1100-1105 [12] همان منبع ص 1018 [13] و[14] و [15] همان منبع ص1110 [16] همان منبع ص1111 [17] همان منبع ص1114 [18] همان منبع ص1115 [19] همان منبع ص1121 [20] دانشنامه آزاد ويكي پديا ي انگليسي