چشمه (دوشان): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Nargesss (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
In twilight (بحث | مشارکت‌ها)
حذف مطالب نامربوط به این صفحه و انتقال به مقاله مارسل دوشان
خط ۱:
===مارسل دوشان===
 
 
 
<br />
=====نام کامل=====
 
هنری روبرت مارسل دوشان
‍<br />
=====زادروز=====
 
28 ژولای 1887 در فرانسه
 
=====درگذشت=====
 
2 اکتبر 1968 (در سن 81 سالگی)در فرانسه
 
=====ملیت=====
 
فرانسوی، در سال 1955 یک شهروند ایالات متحده شد.
 
=====رشته=====
 
نقاشی، مجسمه سازی، فیلم
 
=====جنبش=====
 
دادا، سورئالیسم
 
=====اثار=====
 
*برهنه از پلکان پایین می آید (1912)
 
*چشمه (1917)
 
*عروس را عزب ها برهنه می کنند، حتی (23_1915)
 
 
'''''مارسل دوشان''''' (28 جولای 1887_2 اکتبر 1968) یک هنرمند فرانسوی بود که اغلب کارش با جنبش های دادائیست و سورئالیست همراه بود. به نظر برخی او یکی از مهمترین هنرمندان قرن بیستم است که بازده او تحت تاثیر توسعه ی هنر غرب پس از جنگ جهانی اول قرار گرفت. او به مجموعه داران هنر مدرن مانند "پگی گوگنهایم" و دیگر چهره های برجسته توصیه می کرد در جهت کمک به شکل دادن به سلیقه ی هنر غرب در این دوره.
دوشان با تفکر مرسوم درباره ی فرآیندهای هنرمندانه و بازاریابی هنر مبارزه می کند، نه چندان با نوشتن، بلکه از طریق کارهای خرابکارانه مانند پیراستن یک کاسه توالت مردانه به عنوان یک اثر هنری و انتخاب نام '''چشمه''' برای آن. او نسبتا کارهای هنری کمی ارائه می کند، در حالی که از طریق محافل آوان گارد زمان خویش به سرعت در حال حرکت است.
 
 
 
 
====محتویات====
 
 
زندگی
 
 
 
کارهای اولیه
 
 
چشمه
 
 
برهنه از پلکان پایین می آید
 
 
 
دادا
 
 
 
ساخته گزیده
 
 
 
شیشه بزرگ
 
 
 
کارهای جنبشی
 
 
 
اندیشه های موسیقیایی
 
 
 
"ررز سلاوی"
 
 
 
گذر از هنر به شطرنج
 
 
 
درگیری هنری و ازدواج
 
 
 
نمایشگاه طراحی
 
 
 
مرگ و دفن
 
 
 
میراث
 
 
 
پانویس
 
 
 
منابع
 
 
 
 
 
====زندگی====
دوشان در فرانسه متولد شد، و در خانواده ای رشد کرد که از فعالیت های فرهنگی لذت می بردند. خانه آنها مملؤ از هنر نقاشی و قلم زنی "امیل نیکول" پدر بزرگ مادری او بود، و خانواده او به بازی شطرنج، خواندن کتاب، نقاشی، و موسیقی علاقه داشتند. خواهر و برادران او هم هنرمندان موفقی شدند :
<br />
ژاک ویلون (1963-1875)، نقاش
<br />
ریموند دوشان (1918-1876)، مجسمه ساز
<br />
سوزان دوشان (1963-1889)، نقاش
<br />
به عنوان یک کودک او به همراه دو برادر بزرگترش به مدرسه می رفت. اگرچه او یک دانش آموز برجسته نبود، اما برنده ی دو جائزه ی ریاضیات در مدرسه شد. او همچنین برنده ی جائزه ی نقاشی در سال 1903 شد، و در جشن فارغ التحصیلی در 1904 برنده ی اولین جائزه شد، که تصمیم اخیرش را برای تبدیل شدن به یک هنرمند معتبر ساخت.
 
 
 
 
====کارهای اولیه====
مارسل دوشان، هنرمند فرانسوی- امریکایی، پیشگام راستین مدرنیسم پساکلاسیک است. تحول هنری مارسل دوشان ــ که آندره برتون او را زیرک ترین هنرمند سده ی بیستم نامید ــ فقط در متن اوضاع هنری حاکم بر پاریس در واپسین دهه ی پیش از جنگ جهانی اول قابل فهم است. پس از جنجال هایی که با نمایش آثار کوربه، مانه و امپرسیونیست ها به پا شد، میان هنر رسمی که هنوز وامدار سنت آکادمی ها بود و کار هنرمندان جوان پیشرو که از این سنت روی گردانیده در جست و جوی مضمون ها و وسایل جدید بازنمایی بودند، شکافی ژرف پدید آمد. با وجود این، زمانی که انقلابیون قبلی به خاطر دستاوردهایشان مورد توجه قرار می گرفتند، این عقیده در محافل هنری رواج می یافت که هر هنر پر معنا و هدفمندی که سرانجام معیارهای «سلیقه ی خوب» را می سازد، اصلا نوآورانه و نقض کننده ی معیارهای حاکم است. به عبارت دیگر، راه افتخار ــ راه به سوی قله ی خدایان موزه ها ــ از هنر پیشتاز می گذرد.
<br />
دوشان که در سال 1904 با هدف نقاش شدن به پاریس می آید، بی درنگ کارش را به سبک امپرسیونیست ها، سپس به شیوه ی سزان و فووها شروع میکند و سرانجام به مضمون های سمبولیستی روی می آورد. او به برکت نفوذ برادرانش ــ که هر دو ده سالی از او بزرگترند و قبلا به جنبش پیشتاز پیوسته اند ــ آثارش را نه فقط در سالن مستقلان بلکه همچنین مرتبا در سالن پاییز به نمایش می گذارد.
<br />
در بهار سال 1911، و به هنگام گشایش سالن پاییز، اعتماد به نفس مارسل دوشان سخت ضربه می خورد. در تالار شماره ی 41 ، آنجا که فووها ظهور تماشایی خود را در سال 1905 تجربه کردند، اکنون کوبیست ها (گلز، لوفوکنیه، متسنژه، لژه و دلونه) جنجال دیگری را پدید می آورند. پیکاسو و براک، آفرینندگان اصلی سبک تازه، در این جمع حضور ندارند ( اینان از شرکت در نمایشگاه ها خودداری می کنند، زیرا آثارشان پیش از این رد شده بود). اما عدم حضور ایشان مهم نیست، نقاشی های ارائه شده در نظر تماشاگران ناآگاه به اندازه کافی« احمقانه » است. جنجال دیگری پدید می آید. وقتی که خیل مردم در حال استهزا و فحاشی و مجادله به تالار کوبیست ها هجوم می آورند، در زیر امواج نظرات شش هزار سنت گرا قطعا کسی به نقاشی های دوشان توجهی نمی کند.