مهرداد شهابی در مصاحبه با همشهری دیپلماتیک / ویژه نامه اقتصاد، شماره 51،۵۱، آبان ماه 1390۱۳۹۰ :
سوال: كتابکتاب دكتريندکترین شوكشوک بيشبیش از آنكهآنکه يكیک نقد علميعلمی با تكيهتکیه بر اسناد و دلايلدلایل مستدل باشد به يكیک رمان و داستان يایا يكیک كتابکتاب تاريخيتاریخی شباهت دارد نظر شما در اينبارهاینباره چيست؟چیست؟
شهابی: رمان و داستان عمدتا بر پایه تخيلاتتخیلات بنا می شود. مثلا داستانهای شیرین و سرگرم کننده ای از قبیل "عجین بودن سرمایه داری و دموکراسی"، امکان بازگرداندن جوامع به وضعیت "سرمایه داری ناب"ی که پیش از دخالتهای دولتها وجود داشته است، ساختارشکنی برايبرای رسيدنرسیدن به "لوح سپيديسپیدی كهکه از نو بتوان هر چيزچیز را بر آن نوشت"، "کامل بودن اطلاعات و رقابت کامل در بازار" و چیزهایی این دست ! اینها داستانهای زیبایی است که پیاده کردنشان در دنیای واقعی کابوسی بسیار خونبار و بیرحمانه بوده است. "دكتريندکترین شوكشوک"، که "داستان"ش می خوانید، دستاورد سفرهايسفرهای 3۳ ساله نائومينائومی كلاينکلاین و دستيارشدستیارش از سال 2004۲۰۰۴ تا 2007۲۰۰۷ به كشورهايکشورهای مختلف قربانی شوک درمانی برايبرای آشناييآشنایی نزديكنزدیک با چگونگيچگونگی پيادهپیاده كردنکردن برنامه های سرمايهداريسرمایهداری بنيادگرابنیادگرا و مسائل ناشی از آن بوده است. "دكتريندکترین شوكشوک" دارايدارای پانوشتهايپانوشتهای بسياربسیار و 74۷۴ صفحه يادداشتهایادداشتها و مرجعهايمرجعهای نويسندهنویسنده و متکی به انبوه بينظيربینظیر و مبهوتكنندهمبهوتکننده ای از اطلاعات است. جوزف استيگليتز،استیگلیتز، برنده جايزهجایزه نوبل در اقتصاد و معاون اقتصاديِاقتصادیِ پيشينپیشین "بانكبانک جهانيجهانی" مينويسدمینویسد: "كلاينکلاین شرحی غنی از دسيسههايدسیسههای سياسيسیاسی و تلفات انسانیای به دست ميدهدمیدهد كهکه برايبرای اجبار كردنکردن سياستهايسیاستهای اقتصاديِاقتصادیِ ناخوشايندناخوشایند بر كشورهايکشورهای مقاوم ضرورت می یافت".
البته، خانم كلاينکلاین نه اقتصاددان که ژورنالیستی کاوشگر و از برجسته ترین رهبران فکریِ جنبش ضدجهانی سازی است و تظاهرات عظیم و به یادماندنیِ این جنبش در شهر سیاتل آمریکا متاثر از دیگر کتاب او به نام "بدون مارک تجاری" بود. با این توضیحات، "دکترین شوک" نه یک نظریه پردازیِ اقتصادی که تاریخ اقتصادِ 5۵ دهه "مکتب شیکاگو" و نولیبرالیسم است و باید از این منظر به آن نگریست.
اگر چه به نظر استيگليتز،استیگلیتز، نائومينائومی كلاينکلاین غیر اقتصاددان در جاهايجاهای زياديزیادی از ايناین كتابکتاب بيشبیش از حد سادهانگاريسادهانگاری كردهکرده است، اما استيگليتزاستیگلیتز بيدرنگبیدرنگ اضافه ميكندمیکند كهکه " اما (پرفسور میلتون) فريدمنفریدمن (این برنده جایزه نوبل در اقتصاد) و ديگردیگر متخصصان شوكشوک درمانيدرمانی اقتصادی نيزنیز متهم به سادهانگاريسادهانگاری اند زيرازیرا كهکه باورشان به بينقصبینقص بودنِ اقتصاد بازار مبتنيمبتنی بر مدلهاييمدلهایی است كهکه در آنها فرض بر "كاملکامل بودن اطلاعات"، "رقابت كاملکامل"، و "بازارهايبازارهای ريسكریسک كاملکامل" است. در واقع ايناین سياستها،سیاستها، حتيحتی بيشبیش از نتيجهگيريهاينتیجهگیریهای نائومينائومی كلاينکلاین محل ايرادایراد و اشكالاشکال است. سياستهايسیاستهای اقتصاديِاقتصادیِ فريدمنيفریدمنی هرگر بر مبانيمبانی تجربی و نظريِنظریِ محكميمحکمی استوار نبوده است. و حتيحتی در همان زمانيزمانی كهکه بر اِعمال ايناین سياستهاسیاستها اصرار ميشد،میشد، اقتصاددانان دانشگاهيدانشگاهی محدوديتهايمحدودیتهای بازار را توضيحتوضیح ميدادندمیدادند- برايبرای نمونه، محدوديتهايمحدودیتهای بازار موقعيموقعی كهکه با اطلاعات ناقص روبرو هستیم، و البته كهکه هميشههمیشه چنينچنین است. ".
استيگليتز،استیگلیتز، با رد این ادعا که یافته های نائومی کلاین بوی تئوری توطئه می دهد (چیزی که کلاین نیز آنرا رد کرده است)، می گوید: "آنچه که جهان را ویران می کند، نه توطئه، بلکه زنجیره ای از چرخشهای نادرست، سیاستهای شکست خورده، و بی عدالتی های کوچک و بزرگی است که روی هم انباشته می شود. بنیادگرایان بازار هیچگاه درک نکردند که برای آنکه اقتصاد درست کار کند، چه نهادهایی مورد نیاز است، چه برسد به درکِ آن بافت اجتماعی ای (در معنای وسیعِ آن) که پیش نیازِ کامروایی و شکوفاییِ تمدنها است." (توضیح: "بافت اجتماعی" - یا "سرمایه اجتماعی" که نخستین بار پی یر بودیار )جامعهشناس فقید فرانسوی (۲۰۰۲-۱۹۳۰ ( (آنرا در دهه 1980۱۹۸۰ به کار گرفت- به معنی مجموعه ای درهم تنیده از ارزشها و باورهای مشترک آحاد یک جامعه است، به طوری که آسیب دیدن هر یک از آن ارزشها و باورهای مشترک به آسیب دیدن کل بافت اجتماعی یا حتا جامعه خواهد انجامید، مثل تار یا پودی که از یک پارچه جدا شود).
در تاريختاریخ 22۲۲ فوريهفوریه 2010،۲۰۱۰، وبلاگيوبلاگی متعلق به جمعيجمعی از اقتصاددانان آمريكاييآمریکایی موسوم به Real- world Economics Review در مطلبيمطلبی با عنوان <<اَلَن گرينسپنگرینسپن برنده "جايرهجایره ديناميتدینامیت" در اقتصاد شد>>، مينويسدمینویسد: "گرينسپنگرینسپن اقتصاددانياقتصاددانی شناخته شد كهکه در ايجادایجاد بحران ماليمالی جهانيجهانی بيشترينبیشترین مسئوليتمسئولیت را بر عهده داشته است. او به همراه ميلتونمیلتون فريدمنفریدمن و لريلری سامرز، نفرات دوم و سوم، برنده نخستيننخستین (و، اميدواريمامیدواریم كه،که، آخرينآخرین) "جايزهجایزه ديناميتدینامیت در اقتصاد" شدند. ميلتونمیلتون فريدمن،فریدمن، نفر دوم، با دركيدرکی نادرست از روش علمي،علمی، ايناین پندار را ترويجترویج ميكردمیکرد كهکه با استفاده از نظريههاينظریههای خلاف واقع درباره طبيعتِطبیعتِ اقتصاد، ميتوانمیتوان برايبرای اقتصاد مدليمدلی دقيقدقیق آفريدآفرید. ايناین امر، همراه با مدل پوليپولی ساده انگارانة وي،وی، مشّوقِ شكلشکل دادن به تئوريهايتئوریهای اقتصادياقتصادی و پوليِپولیِ خيالخیال بافانهايبافانهای بود كهکه فروپاشيِفروپاشیِ ماليمالی جهانيجهانی را تسهيلتسهیل كردکرد".<ref>همشهری دیپلماتیک / ویژه نامه اقتصاد، شماره 51،۵۱، آبان ماه 1390۱۳۹۰ با مهرداد (خلیل) شهابی در باره اندیشه های نائومی کلاین </ref>
چاپ اول کتاب در سال [[۲۰۰۷ (میلادی)|۲۰۰۷]] میلادی در ۶۷۲ صفحه و با [[جلد سخت]] منتشر شد.
ايناین كتابکتاب به فارسيفارسی ترجمه شده و توسط انتشارات آمه در ايرانایران به چاپ رسيدهرسیده است.