میرزا حسین کسمایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: حاوی پیوند به خود ویکیفا (AF) |
||
خط ۱:
[[پرونده:Jangal newspaper 7.jpg|thumb|صفحه اول روزنامه جنگل، به مدیرمسئولی میرزا حسین کسمایی]]
{{جعبه اطلاعات-نیاز|تاریخ=ژوئن ۲۰۱۲}}
'''میرزا حسین کسمایی''' (متولد ۱۲۴۴، [[کسما]] ؛ متوفی ۱۲۹۹، کسما) شاعر، روزنامه نگار، نویسنده و نقاش گیلانی و یک مشروطه خواه فعال در جنبش [[مشروطه]] خواهی [[گیلان]] (۱۹۱۵-۲۰) به رهبری [[میرزا کوچک خان جنگلی]] بود.<ref name = "Iranica">{{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = Dailami| نام = Pezhmann | پیوند نویسنده = پژمان دیلمی| مقاله = {{unicode|KASMĀʾI, MIRZĀ ḤOSAYN}} | دانشنامه = [[ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]| سال = ۲۰۱۲| صفحه = ۸۶۱-۸۶۲| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/kasmai_mirza| تاریخ بازبینی =۲۰۱۲-۲۸-۰۵ |زبان=en}}</ref> او از اعضای هیات منتخب [http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D9%84%DB%8C#.D9.85.D8.AC.D9.84.D8.B3_.D8.B9.D8.A7.D9.84.DB.8C مجلس عالی] در روز [[فتح تهران]] بود.
==اوان زندگی و تحصیلات==
پدرش آقا محمد
شوق به تکمیل تحصیل و آگاه شدن از علوم و هنر جدید میرزا حسین خان را اغلب به مطالعه در کشورهای بیگانه و شناخت پدیده های علمی در جهان غرب سوق داد. پس از فوت پدرش، بازارچه [[سبزهمیدان (رشت)|سبزه میدان]] رشت را فروخت و به به روسیه رفت، تحصیلات روس و نقاشی کرد و سپس به فرانسه رفت و تحصیل نقاشی را تکمیل کرد. او به [[تهران]] و [[وین]] و [[پطروگراد]] و [[تفلیس]] هم سفر کرد. او به هشت زبان عربی، روسی، فرانسه، گرجی، ارمنی، گیلکی، فارسی و ترکی مسلط بود. او خطی خوش داشت.
او پسری به نام جهانگیر و دو دختر به نامهای صنوبر و خورشید داشت.<ref>http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/10262/725/text</ref>
==فعالیت سیاسی==
بعد از یک سال به رشت بازگشت . پس از این سفرها عبا و عمامه را به کت و شلوار تبدیل کرد.<ref>[http://gilyar.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=505&Itemid=48 میرزا حسین خان کسمایی - گیل یار - Gilyar<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
او در رشت به استخدام مدرسه جدید التاسیس وطن در آمد. او خود را به عنوان سخنوری عالی شناساند و به عضویت کمیته مخفی، [[کمیته ستار|ستار]] درآمد که برای شروع انقلاب در گیلان تشکیل شده بود. کمیته با هدف پیروزی انقلاب در دو مرحله شروع به کار کرد: اول تسخیر رشت با زور و تاسیس یک دولت انقلابی و سپس تجهیز یک ارتش انقلابی که نهایتاً به تهران بتازد و با کمک قبیله [[بختیاری]] محمدعلی شاه را ساقط کند.
او در زمانی حدود ۱۹۰۸-۹ همزمان با دوره [[استبداد صغیر]]، که جنبش مشروطه تحت سرکوب [[محمد علی شاه]] بود به طور مخفیانه با کشتی به بادکوبه و از آنجا به تفلیس رفت و در مذاکره با کمیته اجتماعیون عامیون قفقاز چند گرجی بمب ساز با خود به رشت برد. او و همپیمانان اش هفتاد روز از آنها به طور مخفی نگهداری کردند.<ref>http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/10262/725/text</ref>
در فوریه ۱۹۰۹، کسمایی به همراه [[علی تربیت|میرزا علی تربیت]] دیگر مشروطه خواه وفادار، حملهای را به دارالحکومه رهبری کرد و پس از چندی نزاع نگهبانان را تسلیم کرد. او مسئول قتل اعدام گونه [[علی فومنی|حاج شیخ علی فومنی]]، یک روحانی ضد مشروطه اهل رشت در خانه اش در آوریل ۱۹۰۹ بود. در تابستان ۱۹۱۹ افسر سیاسی بریتانیا در رشت به تهران گزارش داد که در حدود ۱۳ سال پیش، این او [یعنی کسمایی] بود که همراه دیگر مجاهدین از خانه آقا شیخ علی مجتهد بازدید کرد و به او در حضور خانواده اش شلیک کرد و او را کشت. وقتی به خانه اش بر میگشت شنید که شیخ نمرده و پزشکی فرستاده شدهاست. لذا باز به خانه اش برگشت و به در کوبید و گفت «دکتر ماوزر [نوعی تفنگ] آمده.» وقتی وارد شد و دید شیخ هنوز زندهاست گلولههای بیشتری به بدن و سرش شلیک کرد.▼
در فوریه ۱۹۰۹، کسمایی به همراه [[علی تربیت|میرزا علی تربیت]] دیگر مشروطه خواه وفادار، حملهای را به دارالحکومه رهبری کرد و پس از چندی نزاع نگهبانان را تسلیم کرد و حاکم رشت کشته شد.
▲
پس از تسخیر رشت، مشروطه خواهان به تهران پیش رفتند و پس از چند ماه جنگ مشروطه را باز [[فتح تهران (۱۲۸۸)|مستقر کردند]]. او نیروها را همراهی کرد و بار دیگر در تهران خود را به عنوان روزنامه نگاری قابل نشان داد. او از اعضای هیات منتخب [http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D9%84%DB%8C#.D9.85.D8.AC.D9.84.D8.B3_.D8.B9.D8.A7.D9.84.DB.8C مجلس عالی] در روز [[فتح تهران]] بود.<ref name = "Iranica"> او با وجود اصرار فراوان پست دولتی قبول نکرد.<ref>http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/10262/725/text</ref>
نام حسین کسمایی در تاریخ به عنوان یک ارباب مشروطه خواه سقوط کردهاست. او در واقع احساسات بورژوایی داشت که بعداً با پیوستن اش به جنبش جنگل افراطی شد. به نظر میرسد در برخی مقاطع فعالیتهای سیاسی او فعالیتهای مذهبی اش را تعطیل کرد. این احتمالاً در ۱۹۰۸، همان طور که دوست اش میرزا کوچ خان جنگلی در پی به توپ بستن مجلس چنان کرده بود. الدرید جایی گزارش کرده «او حشیش میکشید و نتیجتاً قابل اطمینان شناخته نمیشود. او به طرز نابخردانهای عرق را دوست دارد».<ref name = "Iranica">
حسین کسمایی شاعر هم
نمونه اشعار:
|