۲٬۰۳۹
ویرایش
Shoshtari123 (بحث | مشارکتها) |
Shoshtari123 (بحث | مشارکتها) |
||
نظریههای روانشناختی بزهکاری، مانند تبیینهای زیستشناختی، بزهکاری را با انواع خاص [[شخصیت]] مربوط میدانند. [[زیگموند فروید]] معتقد بود که تا اندازه زیادی حس اخلاق ما ناشی از خودداریهایی است که در کودکی در طی [[مرحله اودیپ]] [[رشد]] یاد میگیریم. بضی از کودکان، به علت ماهیت ارتباطشان با والدین، هرگز این خودداریها را یاد نمیگیرند و بنابراین فاقد یک حس اساسی اخلاقاند. از نظر فروید،روانرنجوران افرادی کنارهگیر و بیاحساس هستند که از [[خشونت]] به خاطر خود آن لذت میبرند. افرادی که دارای ویژگیهای [[روانرنجوری]] هستند گاهی مرتکب بزهکاری میشوند.
دیدگاه جامعهشناسی؛ به [[نهادهای اجتماعی]] و [[ارتباطات]] توجه دارد. جوامع امروزی [[خردهفرهنگ]]های خاص [[همنوایی]] دارند که ممکن است رفتار خارج از آن [[رفتار بزهکارانه]] تلقی شود. در حقیقت بزهکاری نوعی [[کجروی]] و [[جرم]] نوعی از بزهکاری است که شدت بیشتری را در بر میگیرد. جرم به تفاوت ارتباطات مربوط میشود؛ و محیطهای اجتماعی که مشوق فعالیتهای غیرقانونی هستند آن را ترویج میکنند؛در حالی که [[بیهنجاری]]، بزهکاری را شکل میدهد.طبقهبندی رفتار کجروانه از ضعیف به شدید عبارت است از [[بدعتگذاری]]،[[شعائرگرایی]]،[[انزواگرایی]]،[[هنجارشکنی]]، [[تخلف]]،[[بزهکاری]] و [[جرم]].
== بزهکاری نوجوانان ==
|
ویرایش