عبدالبهاء ، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف میداند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی مینماید.<ref> خطابات تهران صفحهی ۶۳</ref> به علاوه مقام علما و فلاسفهی روشنفکر را عظیم میشمارد. <ref>لوح حکما</ref> <ref>لوح دکتر فورال</ref>
==منبع==
کتاب مجموعهای از مطالب دیانت بهائی، صفحه ۲۶
{{بهائی-افقی}}
{{بهائی-خرد}}
[[رده:دین بهائی]]
از آنجايي كه علم و دين در زمانهاي گذشته اكثر در مقابل هم قرار گرفته بودن و از طرفي و دانشممندان و از طرفي علماي دين هر كدام دين يا علم را كافي و شافي براي بشريت مي دانسته اند و در دنياي امروز هم هنوز هم افرادي يكي از دو راه را براي كشف حقيقت كافي ميدانند ديدگاه ديانت بهائي ديدگاهي كاملا بديع و تلفيقي مي باشد.
اولا : دين و علم هر كدام داراي دو عرصه كاملا متفاوت مي باشند علم دانايي و كشف حقاقيق مادي را مي كند و دين اخلاق مي آموزد و كمالات روحاني را ترويج مينكند. بنا براين نمي توان دو چيز را كه تفاوت عرصه دارند باهم مقايسه نمود و هر يك را بر ديگري ترجيح داد. ديدگاه ديانت بهائي اين است كه اين دو قوه بايد در كنار هم و هر كدام در جاي خود هر دو براي سعادت بشريت استفاده شوند. انسان دين بدون تفكر و تعقل خرافات است و علم و دانشي ك منضم به كمالات اخلاقي و انساني نيباشد آثار مخرب دارد. پس اين دو هر و در كنارهم براي بشر لازم است.
ثانيا: چون عقل(علم) و دين هر دو عطيه اي از خداوند يگانه و واحد هستند به دليل اينكه يگانگي منشاءدارند اصولا نبايد در تضاد و تباين باشند. يك اصل اساسي در ديانت بهائي وجود دارد كه مي گويد كه '''حقيقت دين هم مانند تمامي حقايقي كه در اين جهان نسبي بروز مي كنند نسبي است نه مطلق'''. بنا بر اين اصل هر ديني كه متناسب با عقل و دانش بشر در هر عصر ظهور ميكند به دليل تناسب با اوضاع خاص زمان و مكان اصولا با علم و عقل آن دوره بشر در تضاد نيست. اين است كه عقل و علم رو به تكامل و همچنين اديان در سير تكاملي مستمر خود هميشه همراه هماهنگ هستند.