باتیس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Mortezazzz (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mortezazzz (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳:
در کتاب اسکندر مقدونیِ کبیر به ترجمهی جان یاردلی آمده است:
"باتیس به اسکندر نگاهی کرد که نه تنها بیباکانه بود، بلکه به بیاعتنایی محض میمانست. او حتی یک کلمه هم در جواب تهدیدهای اسکندر بر زبان نیاورد. اسکندر گفت: "آیا سکوت خیرهسرانهی او را میبینید؟ آیا او در برابر من زانو زده است؟ آیا به من التماس کرده است؟ اما من بر سکوت او چیره خواهم شد. پایان کار او را حداقل با نالههایش رقم خواهم زد." "
بعد پای باتیس را سوراخ کرد و طنابی را از درون آن رد کرد. طناب را به گاری بست و باتیس را دور شهر غزه گرداند. اما باتیس تا جان در بدن داشت سخنی نگفت و حتی ناله نکرد. تاریخنگاران اسکندر بسیار مقاومت او را ستودهاند.
|