دیوید چالمرز برای نخستین بار میان مشکلات آسان و دشوار آگاهی تفکیک کرد. او در مقالۀمقالهٔ «رویارویی با مسئلۀ آگاهی» (Chalmers 1995) درصدد است تا دشوارترین بخش از مسئلۀ آگاهی را بیابد؛ برخی از مسائل آگاهی یا با پیشرفتهای اخیر علمی حل شدهاند یا دستکم در مقام نظر مانعی برای حلشان وجود ندارد. معیار کلی برای تشخیص مسائل آسان و دشوار این است: مسائل آسان مسائلی هستند که به راحتی با روشهای رایج علوم شناختی (مانند تبیین محاسباتی یا عصبشناختی) قابل حلاند، اما مسئلۀ دشوار مسئلهای است که ظاهراً در برابر این روشهای مرسوم مقاومت میکند. چالمرز پدیدههای زیر را در زمرۀ مسائل آسان آگاهی به حساب میآورد:
۱- توانایی تشخیص، طبقهبندی و واکنش به محرکهای محیطی