علی‌اکبر برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
JYBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز r2.7.1) (ربات: حذف ar:علی اکبر برهان
ویکی سازی و اصلاح لحن
خط ۲۲:
}}
 
آیت الله حاج شیخ '''علی اکبر برهان''' (زادهٔ [[۱۳۲۴]] قمری در [[تهران]] و درگذشتهٔ [[۱۳۴۰]] شمسی (ذی الحجه ۱۳۷۸ قمری) در [[مکه]]) از فقها، مجتهدین و مروجین [[شیعه]] [[ایرانی]] است.
 
==ولادت==
خط ۲۸:
 
==دوران تحصیل==
وی مقدمات و قسمتی از سطوح اولیه را نزد مرحوم آقا سید محمد قصیر و آقا شیخ علی رشتی و مرحوم آیت الله استرآبادی خواند و بعد راهی نجف شد. وی مدت ۳ سال در نجف بود و سپس به تهران و بعد به قم آمد و در قم کفایه و مکاسب را نزد آیت الله حاج [[عبدالکریم حائری یزدی]] خواند و مجدداً به نجف برگشت.
وی در نجف نزد آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی]] و مرحوم آیت الله بزرگ اصفهانی به تحصیل پرداخت و بعد از سه سال یعنی در ۱۳۵۸ هجری به تهران مراجعت و به تبلیغ و خدمات دینی پرداخت.<ref>[http://rasekhoon.net/mashahir/show-111545.aspx برهان علی اکبر]</ref>
وی در عرفان تحت تاثیر [[سید علی قاضی]] در نجف بود.<ref>خاطرات حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ [[حسین انصاریان]]،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،تابستان۱۳۸۲،صفحه ۲۱</ref>
وی با داشتن وکالت مطلقه از آیت الله[[سید العظمیابوالحسن اصفهانی]] و آیت الله العظمی حجت خدمات بسیاری نمود و مورد وثوق و اطمینان حضرات مراجع تقلید بود. وی همچنین از آیت الله اصفهانی و آیت الله حاج شیخ محمد کاظم شیرازی و آیت الله حاج [[سید محمد شاهرودی]] اجازه اجتهاد و روایت داشت.<ref>[http://rasekhoon.net/mashahir/show-111545.aspx برهان علی اکبر]</ref>
 
==بازگشت به تهران==
وی در سال ۱۳۲۰ شمسی با این نیت که تاسیس مدرسه و تربیت صلابطلاب برای ایران ضروری است عازم تهران شد و مدرسه لرزاده در خیابان خراسان را که در آن زمان نقطه ای پرت و دورافتاده و محصور در بیابان بود، را تاسیس کرد.<ref>مصاحبه با آیت الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش.پ:۱۳۲۱ ،صص: ۱۰-۱۶</ref> <ref>خاطرات حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ [[حسین انصاریان]]،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،تابستان۱۳۸۲،صفحه ۲۰-۲۱</ref>
==روحیات==
حاج شیخ [[حسین انصاریان]] می گوید:{{نقل قول|ایشان یک حیاط ۵۰ متری با اتاقی ۳۰ متری بَرِ خیابان لرزاده و کنار خانه اش ساخته بود که درآن به روی همه باز بود. تابستانها افرادی از طلاب و کسبه نجف به مسجد لرزاده می آمدند و در آن خانه اقامت می کردند.مرحوم برهان، صبحانه و ناهار و شام آنها را می داد و هیچ گاه نمی پرسید که چند روز می خواهند بمانند.
 
در مسجد، سه نوبت، نماز جماعت برپا بود. از هر صنف، بزّاز، بقّال، بنّا، دکتر، مهندس و... برای نماز می آمدند.ایشان به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید؛ حتی برای ازدواج نیز تأکید داشتند که آنها از بین خودعروس و داماد پیدا کنند.
خط ۴۸:
وی از جمله روحانیونی بود با تأسیس مدارس کلاسیک، در صدد مقابله با اهداف حکومت پهلوی در امر آموزش و پرورش پرداخت. مدرسه علمیه‏ لرزاده در تهران و دبستان و دبیرستان پسرانه و دخترانه برهان و مدرسه‏ علمیه برهانیه شهر رى، جنب صحن و مسجد عتیق و جامع ری از جمله مدارس وی هستند.
وی همچنین کودکستان دخترانه و پسرانه ای داشت که خود، آنها را سرپرستی می کرد و به آموزش و پرورش کودکان اشتغال داشت.<ref>خاطرات حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ [[حسین انصاریان]]،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،تابستان۱۳۸۲،صفحه ۲۱</ref>
حاج شیخ [[حسین انصاریان]] می گوید:{{نقل قول| «جوّ مدرسه مرحوم برهان و روحیه معلّمان آن مدرسه، به گونه ای دیگر بود؛ یعنی پرورش فرهنگ اسلامی در روح و جان بچه ها و دور نگه داشتن از فرهنگ غرب، محور اصلی کار بود و مخالفت و مقابله با تبلیغات و جلوه های طاغوتی حکومت شاهنشاهی نیز روی دیگر سکه بود.
 
معلمها به روشهایی که ما بتوانیم درک کنیم در سخنان خود، یا با نقل داستان، این مقاصد را اعمال می کردند. در آن زمان، جشنهای طاغوتی برگزار می شد که دانش آموزان باید در آن شرکت می کردند؛ امّا مسئولان مدرسه ما تلاش فراوانمی کردند و بچه های مدرسه را به آن جشنها نمی بردند. مرحوم برهان نیز دافعه عجیبی نسبت به فرهنگ غرب و حکومتشاهنشاهی داشت.<ref>خاطرات حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ [[حسین انصاریان]]،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،تابستان۱۳۸۲،صفحه ۲۴</ref>}}
 
==شاگردان==
* حاج شیخ [[حسین انصاریان]]
* [[عباسعلی عمید زنجانی]]
* [[احمد مجتهدی تهرانی]]
خط ۶۷:
 
==درگذشت==
وی در سال ۱۳۴۰ شمسی راهی سفر حج شد و در همانجا درگذشت. جنازه وی در نیمه ذی الحجه 1378 قمری پس از انجام نماز توسط آیت اللّه حاج شیخ حسین لنکرانی، در کنار قبر حوا به خاک سپرده شد.<ref>خاطرات حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ [[حسین انصاریان]]،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،تابستان۱۳۸۲،صفحه ۴۲</ref>
 
==پانویس==