ناصر فکوهی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
با فرض حسن نیت ویرایش کاربر 2.179.13.34 (بحث) واگردانی شد. (توینکل)
جز تصحیح املایی
خط ۶۸:
| پانویس =
}}
'''ناصر فکوهی''' {{تتم||۱۳۳۵|[[تهران]]||||خ}}، [[انسان شناسی|انسان‌شناس]]، [[نویسنده]] و [[مترجم]] ایرانی‌استایرانی است. وی همچنین دانشیار گروه [[انسان‌شناسی]] [[دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران]]، مدیر [[انسان‌شناسی و فرهنگ (وبگاه)|وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ]]<ref name="map">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://anthropology.ir/site_map
خط ۱۵۰:
}}</ref>
 
فکوهی در گفتگوها و مقالات خود با نگاهی [[انسان‌شناسی|انسان‌شناسانه]] به موضوعات متفاوتی همچون جوانان و [[ازدواج]] آن‌ها، [[زن]]ان، مشکلات [[نظام دانشگاهی]]، [[بومی گزینی]]، [[نقد فیلم]]‌های داستانی و [[فیلم مستند|مستند]] و وقایع سیاسی [[خاورمیانه]] پرداخته، همچنین به بسط رویکرد اخیر خود در ارتباط با [[قوم|اقوام]] و حوزه‌های مختلف فرهنگ و هویت قومی و غیره در [[مجله|مجلات]]، [[روزنامه]]‌ها، وبگاه‌های خبری و [[جامعه‌شناسی]] داخل و خارج از [[ایران]] و همچنین جلسات نقد و بررسی در اجلاس‌های مختلف پرداخته‌است. همچنین وی در حال به پایان رساندن پروژهٔپروژه‌ی انسان‌شناسی تاریخ فرهنگی ایران معاصر است که بیشتربیش‌تر ملهم از نظریات [[پساآنال]] است.
 
== زندگی و تحصیلات ==
ناصر فکوهی در میدان کاخ (فلسطین کنونی)، خیابان مشتاق دیده به جهان گشود. پدرش ''محمدعلی فکوهی'' تاجری [[نیشابور]]ی، و مادرش ''فاطمه عبادی''، اهلِ [[تهران]] بود. فکوهی در یک خانوادهٔخانواده‌ی پرجمعیت با سه خواهر و پنج برادر به دنیا آمد. والدین وی با وجود تحصیلات اندک، به‌شدت نسبت به تحصیلات فرزندانشان حساس بودند. وی که علاقهٔ فراوانی به سینما داشت، تمام اوقات فراغتش را به تماشای فیلم‌ها و مطالعهٔ کتاب‌های هنری و سینمایی می‌گذراند و گاه نقد فیلم هم می‌نوشت که چند مورد از آن‌ها در نشریاتی مانند [[مجله فردوسی]] منتشر شدند. دوره‌های [[دبستان]] و [[راهنمایی]] را در ''مدرسهٔ بهشت'' واقع در [[تهران]] خیابانِ ابوریحان بیرونی سپری کرد. پس از آن دورهٔدوره‌ی متوسطهٔمتوسطه‌ی خود را در ''مدرسهٔ هدف'' در [[خیابان انقلاب]] گذراند. او دیپلم خود را در سال [[۱۳۵۳]] دریافت کرد. یک سال بعد، یعنی در سال [[۱۳۵۴]]، برای ادامه تحصیل در رشتهٔ [[علوم طبیعی]] راهی شهر [[ساوت‌همپتون]] شده و در [[کالج سنت جیمز]] شروع به تحصیل کرد. طولی نکشید که تغییر رشته داده، به [[جامعه‌شناسی]] علاقه‌مند و برای تحصیل به [[فرانسه]] رفت. به مدت یک سال نیز در [[بوزار|دانشگاه هنرهای زیبای پاریس (بوزار)]] [[معماری]] و [[شهرسازی]] خواند. در فرانسه با ''ماگنولیا میرهاشم‌زاده'' که او نیز دانشجو بود آشنا شد و در سال [[۱۳۵۸]] ازدواج کرد. نتیجهٔنتیجه‌ی این ازدواج ۲ فرزند شد.<ref name="tahsilll">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://www.anthropology.ir/node/8859
خط ۵۹۹:
* '''نظریه تبعیض مثبت'''
 
فکوهی در رابطه با سازوکاری [[تبعیض مثبت]] در ایران بر این باور است که نمی‌توان در ساختارهای کاری بر اساس [[ایدئولوژی]] برابرگرای مطلق به تقسیم کاری کاملاً یکسان رسید چون این به معنای از میان رفتن جنسیت نیز هست. اما به هیچ رو نباید مانع از حضور زنان در هیچ رشته و موقعیت [[اجتماعی]] شد. به خصوص هرگونه [[تبعیض]] تحصیلی برای زنان جامعه را به سوی تخریب [[فرهنگی]] می‌برد. وی بر این باور است که باید برای زنان سیستم‌های [[تبعیض مثبت]] برای کاریابی ایجاد شود تا زنان تحصیلکرده و اجتماعی‌شدهٔاجتماعی‌شده‌ی ما بتوانند به صورت وسیع‌تری وارد بازار کار شده و حضور آن‌ها صرفاً در چارچوب‌هایی همچون هنر و ادبیات باقی نماند.<ref name="zananan">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://www.anthropology.ir/node/8285
خط ۷۵۳:
 
* '''نیاز ایران به پژوهش‌های انسان‌شناسی'''
فکوهی کشور ایران را دارای پتانسیل و نیاز بالایی در زمینهٔ پژوهش‌های انسان‌شناسی می‌داند. از نظر وی ایران کشوری چندقومی و چندزبانی، با فرهنگی تاریخی و بسیار غنی و سبک‌های زندگی و انواع فرهنگی بی‌شمار است و این تنوع سبب می‌شود که تقریباً هیچ موضوعی را در هیچ زمینه‌ای، بدون درنظر گرفتن فرهنگ خاصی که آن موضوع به آن پیوند می‌خورد، نتوان بررسی کرد و هیچ برنامهٔ عمرانی و ساختاری و حتا برنامه‌های کوتاه و میان مدت را در زمینهٔ اجتماعی، بدون چنین پژوهش‌هایی نتوان به پیش برد یا امید به موفقیت آن‌ها داشت. همچنین او پژهوهش‌های مردم‌شناسانه را حداقل تا ۵۰ سال آینده به طور روزافزونی رو به افزایش می‌داند. از نظر ایشان انسان‌شناسی در ایران عمدتاً هم‌چون سایر علوم اجتماعی به وسیلهٔ مردم‌شناسان غربی آغاز شد که تمایل داشتند روی آنچه برای آن‌ها ''جالب'' بود، به‌ویژه عشایر و زندگی روستایی مطالعه کنند و این مطالعات را نیز بیشتر با نگاهی ''بیگانه‌گرا'' یعنی بر چیزهایی انجام می‌دادند که برای‌شان ''عجیب'' و ''شگفت‌آمیز'' می‌آمد. اما در ایران افرادی از جمله دکتر علی بلوکباشی توانستند انسان‌شناسی جدید را در ایران ممکن سازند. همچنین نادر افشار نادری و [[هوشنگ پورکریم]] و دیگر اساتید دانشکدهٔدانشکده‌ی علوم اجتماعی هم‌چون استاد روح‌الامینی که این رشته را در ایران راه‌اندازی کردند. فکوهی مشکل اصلی انسان‌شناسی در ایران را نبود و کمبود نیروی متخصص در سطح دکتری دانست، زیرا این رشته هنوز دارای مقطع دکتری در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه‌ها نیست.<ref name="ensaaan">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://www.anthropology.ir/node/692
خط ۹۱۳:
* '''آدورنو درنازی‌آباد'''
 
در یادداشتی تحت عنوان ''آدورنو درنازی‌آباد'' فکوهی از واحد صنف اساتید دانشگاه حمایت کرده و این یاداشت و حمایت او توسط نویسنده‌ای در [[خبر آنلاین]] مورد نقد قرار می‌گیرد. نویسنده در خبرآنلاین صنف دانشگاه را همچون دیگر اصنافی که دادوستد یا فعالیت در صنف خود را مخصوص اعضای خود می‌دانند، و مثلاً وارد کردن یا ارائة محصولی مختص به کار خویش توسط افراد غیرعضو را خلاف اخلاق صنفی می‌شمارند، اساتید صنفی دانشگاه را نیز از نظر وی {{گفتاورد|(و عمدتاً و تقریباً فقط اساتید علوم انسانی، آن‌هم رشتة جامعه‌شناسی و فلسفه و زیباشناسی) وقتی می‌بینند ایده‌های جامعه‌شناختی، فلسفی وغیره، از مجاری‌ای غیر از دانشگاه و بدون تأیید قلم اساتید مذکور وارد شده‌است، آن را امری مذموم، نکوهیده، غیرعلمی، مخرب و خطرناک تلقی می‌کنند.}} نویسنده ناصر فکوهی را به خاطر یاداشتش در دفاع از واحد صنفی وی را از هواداران ضمنی تأسیس چنین صنفی می‌داند. به باور نویسندهٔ خبرآنلاین فکوهی هنوز صلاح ندیده‌است که این هواداری را علناً اعلام کند. نویسندهٔنویسنده‌ی خبرآنلاین مثالی از واحد مترجمان می‌آورد و می‌گوید: درست شبیه توصیه برخی مترجمان برای تأسیس نوعی سازمان یا مؤسسه نظارت بر ترجمه، با این هدف که هر از راه رسیده‌ای که چهار ترم انگلیسی یا آلمانی خوانده‌است به سراغ ترجمه ادبیات و فلسفه نرود. حقوق بشر مورد نظر ایشان را باید شاملِ حقوق این قشر نیز دانست. همچنین نگارندهٔ نقد، یاداشت فکوهی را نوعی شکایت که واجد نوعی ته صدای دولت است می‌داند. همچنین آوردن لفظ ''کار احمقانه'' را توسط یک استاد دانشگاه انسان‌شناس نکوهیده می‌شمارد. دربخشی دیگری از این نقد، نویسنده فکوهی را مرتکب تپقی فرویدی می‌داند و این تپق را در تیتر یاداشت فکوهی با عنوان ''آدورنو درنازی‌آباد'' می‌کاود. فکوهی در یاداشت خود [[تئودور آدورنو]] را در ردیف متفکران پست‌مدرن آورده‌است، و از نظر منتقد یاداشت فکوهی، آدورنو در تقسیم‌بندی‌های آکادمیک نیز، آدورنو اصلاً پست‌مدرن نمی‌گنجد. منتقد یاداشت، آوردن لفظ نازی‌آباد در تیتر را به این دلیل می‌داند که نازی‌آباد جایی‌است که دورترین فاصله را با این قسم تفکر دارد و همچنین اشاره به محله‌های دیگر تهران و ایران می‌کند که محله‌های دیگر تهران و حتی ایران نیز به یکسان دچار این فاصله مفروض‌اند. و در انتهای پاراگراف چنین سؤال و جوابی را مطرح و پاسخ می‌دهد. {{گفتاورد| ولی چرا نازی‌آباد؟ زیرا فکوهی اختلاف طبقاتی و نمود آن در فرماسیون شهری سرمایه را درست‌وحسابی درونی کرده‌است و دراینجا مرتکب تپقی فرویدی شده‌است.<ref name="naghdiii">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://www.khabaronline.ir/news-8302.aspx
خط ۹۳۵:
* '''پسامدرن اسلحه‌ای مخرب'''
 
فکوهی در مقالهٔمقاله‌ی خود پسامدرن و دخالت و آمیختگی فلسفه با علوم‌اجتماعی را اسلحه‌ای مخرب برای علوم‌اجتماعی و بلای جان آن در ایران امروز می‌داند. جدای از منتقد در خبرآنلاین نویسنده‌ای دیگر با نام
[[آرمان شهرکی]] این مورد را در تارنمای انسان‌شناسی و فرهنگ نقد کرد. منتقد این یاداشت بخش عمده‌ای از انسان‌شناسی چه به عنوان یک اندیشه و بسته فکری و چه به عنوان یک رشته دانشگاهی، ''پادرهوا'' و ''معلق'' می‌داند. ''سیاست فرق''، ''نسبی بودن در عین حفظ مشترکات''، ''بدیلهایبدیل‌های نگرشی'' جهت پرداختن به موضوعاتی در جهان‌سوم و آمریکای لاتین، به چالش طلبیدن ''روایتهای کلان'' و به طور کل آشتی‌دادن انسان‌شناسی و توسعه، همگی را از رهاوردها و تحفه‌های پست‌مدرن برای علوم‌اجتماعی به طور اعم و انسان‌شناسی و توسعه به طور اخص می‌داند.<ref name="naghdrii">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://www.anthropology.ir/node/539
خط ۹۹۲:
 
=== ترجمه‌ها ===
ناصر فکوهی کتاب‌های زیادی در حوزه‌های مختلف من‌جمله، [[ادبیات]]، [[هنر]] و [[تاریخ]] را ترجمه کرده‌است، اما بیشتر ترجمه‌های او در زمینهٔزمینه‌ی [[انسان‌شناسی]] بوده‌است. فکوهی تا کنون ۲۰ کتاب را ترجمه کرده‌است. این کتاب‌ها عبارتند از:<ref name="ensan">
{{یادکرد وب
| نشانی = http://anthropology.ir/node/163
خط ۱٬۰۶۴:
فکوهی در ارتباط با مرز بین علم [[جامعه‌شناسی]] و [[مردم‌شناسی]] معتقد است که:
 
{{گفتاورد|با یک نگاه کلی شاید نمی‌توان مرزی دقیق بین علم [[جامعه‌شناسی]] و [[انسان‌شناسی]] قائل شد. هر چند رشته انسان‌شناسی فرهنگی و جامعه‌شناسی فرهنگی ارتباط خیلی نزدیک به یکدیگر دارند ولی دو رشته در چگونگی استفاده از روش‌ها فرقی اساسی با هم دارند. [[جامعه]]‌شناسان از روش‌های کمی و پیمایشی برای گروه‌های بزرگ و جوامع بزرگ استفاده می‌کنند؛ در حالی که انسان‌شناسان در جوامع کوچک و بر مبنای روشهایروش‌های کیفی و ژرف عمل می‌کنند. به نظر فکوهی تفکر [[انسان‌شناسی]] در [[قرون وسطی]] یعنی از زمان دانشمندانی نظیر [[ابن خلدون]]، [[مسعودی]]، [[ابن فضلان]]، [[مقدسی]] و... شکل گرفت.}}
 
یکی دیگر از گفتگوهی ناصر فکوهی با [[روزنامه شرق]] دربارهٔ مفهوم دیاسپورا، تناقضات فرهنگی ناشی از مهاجرت و مسئله هویت در شرایط دوفرهنگی بود.<ref>[http://farsi.hooys.com/Aramaneye_Iran/F_80_Tabaate_Ejtemai_Va_Farhangie_Mohajerat.htm دوهفته نامه «هویس» شماره ۸۰بر گرفته از روزنامه شرق]</ref>