بالک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶:
بالک یک سطح عمودی اضافی روی نوک بال است که یک گوشه آن به سمت بالا است و ممکن است زاویه درونی یا بیرونی داشته باشد و در اندازهها و شکلهای گوناگون برای کاراییهای متفاوت طراحی میشود. این ابزار معمولاً از ۵۰ درصد نوک بال نصب میشود زیرا [[شارش]] هوا از ۵۰ درصد [[لبه حمله]] به سمت لبه فرار منحرف میشود و ایجاد عارضهای به نام [[جریان گردابی]] یا گردابه میکند.
این عارضه در اطراف بال که از زیر بال به سطح کوژی (camber) بالک برخورد میکند یک نیرویی تولید میکند که زاویه درونی و کمی رو به جلو دارد شبیه به بادبان قایق بادبانی. این گردابهها باعث ایجاد پسا میشود که در نتیجه هواپیما نیاز به نیروی برآی بیشتری پیدا میکند. بالک موجب میشود جریان گردابی لبه بال به اندازه قابل توجهی کاهش یابد و بازده بال ثابت، بیشتر
مطالعات هوانوردی آمریکا نشان میدهد که یک بهبودی در بهرهوری سوخت، مستقیماً با افزایش
بالک وارد نه یک نوع دیگر از ضایعکنندهها انرژی در بالک گردابهای است تا به hrust کمک کند. این همکاری اگر چه کم ولی در افزایش عمر یک هواپیما بسیار با ارزش است. بالک مقاومت جریان گردابی را نیز کم میکند. این خصیصهٔ بسیار خوبی است زیرا این جریان turbolance میتواند باعث فقدان کنترل و نهایتا تصادف به ویژه در نزدیکی های فرودگاه شود. جریان گردابی در جائیکه سرعت هواپیما آهسته و نزدیک به باند فرود میشود و یا انحراف سرعت زیاد است، قویتر است و کمترین فضای مورد نیاز بین هواپیما و فرودگاه وجود دارد. بالک کوچک گشتزنی و سفر در فواصل طولانی مناسبتر است زیرا مصرف سوخت اقتصادیتر میشود.
== تاریخچه ==
اولین هواپیمایی که از بالک استفاده کرد Rutan Varieze بود (سال ۱۹۷۵) و اولین فکر ساخت بالک به سال ۱۸۹۷ و امتیاز اختراع آن به Frederick w. Lanchester باز میگردد. در ۱۹۰۵ برادران بالک ایدهای داشتند که آن استفاده از Blinker (چراغ چشمک زن) روی canard در هواپیمای مدل FlyerIII و بعداً در بالک A بود. پیشگام دیگر در این فنآوری دکتر sighard hoerner بود که نوشته-های فنی را در سال ۱۹۵۲ چاپ کرد، در رابطه با نقطههایی روی نوک بال که کانون برآیند جریان گردابی در نوک بال هستند را از روی سطح بال دور کند که این حالت به احترام او Hoernertip (افکندن بال) نامیده شد و سالها در Glider و هواپیماهای سبک از آن استفاده می شد این فنآوری بعدها توسط Richard T. Whitcoub گسترش داده شد. Whitcoub یکی از مهندسان ناسا بود که بدنبال افزایش قیمت و ارزش سوخت بعد از ۱۹۷۳ به این طرح علاقهمند شد و در هواپیمای Strato tanker kc -۱۳۵ بکار گرفت.
در سال ۱۹۷۷ مجمع هوانوردی تجاری ملی در نمونه نخستین Learjet ۲۸ برای اولین بار از بالک استفاده کرد. و به تدریج در هواپیماهای نظامی و غیر نظامی از آن استفاده شد. این مجمع بدون وابستگی به ناسا طرح بالک را گسترش داد. آزمایش پرواز با بالک و بدون آن نشان داد که بالک برد را در حدود ۶٫۵ درصد افزایش و تعادل را بهینه میکند. Learjet، بالک را در این مدلها بکار برد. Lekrjet ۵۵, ۳۱, ۶۰, ۴۵, ۴۰
بالک در جتهای تجاری برای کاهش فاصلهٔ [[برخاست]] و همچنین پرواز در شرایط بد آب و هوایی بکار برده شد. در مجموع نصب یک بالک روی یک هواپیمای جدید پس از فروش به فروشنده بازنگری میشود تا در یابند مناسب هست یا خیر. بالک در عموم جتها و همچنین در هواپیماهای Turloprob (توربین دار) برای بهبود شکل آیرودینامیکی و شکل ظاهری مورد استفاده قرار میگیرد. در هواپیماهای Boeing بیشترین استفاده مجدد از این ترکیبات (بالک) میشود. در Glider، بالک میزان و قدرت و اختیار Roll (Roll rate) را افزایش میدهد و تمایل برای Stall نوک بال را کاهش میدهد که این یک ویژگی برجسته میباشد زیرا بالک قابل برداشتن است و میتوان Glider را بار یک یدککش یا تریلی نمود و در مواقع لزوم دوباره بالک نصب کرد. در اینجا نام چند [[خط هوایی]] را که روی فنآوری بالک سرمایه گذاری کردند را مشاهده میکنید:
خط ۳۲:
''Raked Wingtip''
نوکِ بال شمشیری شکل بیشتر در [[بوئینگ]] دیده میشود. در این مدل نوک بال نسبت به بقیه بال یک عقبرفتگی و زاویه به سمت بالا دارد. هدف از این خصوصیت بهبود بخشیدن به بهرهوری مصرف سوخت و بالا بردن راندمان مصرف سوخت و کوتاه کردن باند فرود برای برخاست است و مانند بالک اثر Aspect Ratio را افزایش
میدهد و جریان گردابی را تقریباً از بین میبرد.
|