مدیر مدرسه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Maysamkhosravi (بحث | مشارکت‌ها)
Maysamkhosravi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹:
 
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده می شود. با آنکه گویا دادخواست پی گیری نمی شود، مدیر درخواست کناره گیریش را روی همان برگهای نشاندار دادگستری می نویسد و برای دوست پخمه ای که تازگی سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده، می فرستد.
 
 
 
 
صفحه اول رمان به نقل از پایگاه اینترنتی دی پی دی اف (www.daypdf.com ) :
 
 
 
از در که وارد شدم سیگار دستم بود زورم آمد سلام کنم . همین طوری دنگم گرفته قد باشم .رئیس فرهنگ که اجازه نشستن داد ، نگاهش لحظه ای روی دستم مکث کرد و بعدی چیزی را که مینوشت تمام کرد و میخواست متوجه من بشود که رونویس حکم را روی میزش گذاشته بودم .حرفی نزدیم . رونویس را با کاغذهای ضمیمه اش زیر و رو کرد و بعد غبغب انداخت و آرام و خالی از عصبانیت گفت :« جا نداریم آقا . این که نمیشه ! هر روز یک حکم میدن دست یکی میفرستنش سراغ من … دیروز به آقای مدیر کل…»
سطر ۲۱ ⟵ ۲۶:
 
انگار برای شنیدنش گوش لازم نیست . صد و پنجاه تومان در کارگزینی کل مایه گذاشته بودم تا این حکم را به امضا برسانم . توصیه هم برده بودم . تازه دو ماه هم دویده بودم . مو لای درزش نمرود . می دانستم چه او بپذیرد ، چه نپذیرد ، کار تمام است . خودش هم می دانست . حتما دستگیرش شد با این نک و نالی که میکرد خودش را کنف کرده . ولی کاری بود و شده بود . در کارگزینی کل سفارش کرده بودند که برای خالی نبودن عریضه ، رونویس را به رویت رئیس فرهنگ هم برسانم ، تازه این طور شد . وگرنه بالای حکم کارگزینی کل چه کسی میتواند حرفی بزند ؟ یک وزارتخانه بود و یک کارگزینی ! شوخی که نبود . ته دلم قرصتر از اینها بود که محتاج به این استدلالها باشم . اما به نظرم همه تقصیرها از این …..
 
منبع : http://www.daypdf.com
 
== برگرفته از ==