هژیر داریوش: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:افزودن الگو ناوباکس {{ادبیات فارسی معاصر}}+تمیز(۳.۷)
YasBot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۵:
 
== زندگی هنری ==
داریوش کار هنری را از هشت سالگی با نوشتن داستان، مسابقه و طرح جدول در نشریاتی مثل «عدل ایران» و «نوباوگان ایران» آغاز کرد. پانزده ساله بود که خاله اشخاله‌اش از او خواست تا سردبیری مجلهٔ «خردسالان» او را بپذیرد. چندی پس از آن کار صفحهٔ سینمایی مجلهٔ «شاهکارها» را بر دوش گرفت و در همان هنگام در مجلهٔ «امید ایران» به نقد فیلم پرداخت . در سال ۱۳۳۷ به فرانسه رفت و کارگردانی فیلم را در مدرسهٔ عالی آموزش فنی سینماتوگرافی (ایدک: پاریس I.D.H.E.C) آموخت. فیلم کوتاه «وقت دیگر عشق من» (۱۳۴۰) در فرانسه، دستاورد این دوره بود.<ref>[http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138205080125 هژیر داریوش در وبگاه سوره]</ref> <ref>[http://www.imdb.com/name/nm0201266/ هژیر داریوش در وبگاه imdb]</ref>
 
== فیلمسازی ==
خط ۴۹:
 
== نمونه‌ای از انتقادهای هژِیر ==
انتقاد یکی از این دوستان، بهرام ری پور در خصوص فیلمی مرسوم به آسمون جل در مجله ستاره سینما به دستم رسید – خواندم و دیدم که دوست من این فیلم را ستوده، ذوق شخصی را که دکوپاژ و فیلمبرداری و مونتاژ و صدابرداری فیلم از او بود قابل تحسین دانسته، و خلاصه مشتی تعارف بار این فیلم کرده است. موقعی که به تهران آمدم حقیقة علاقمندعلاقه‌مند بودم که این فیلم را ببینم و اگر ذوق و یا علمی در آن دیدم، با سازنده اشسازنده‌اش آشنا شده و به او تبریک بگویم.
 
این فرصت هفته پیش دست داد – اما ای کاش به مشاهده این فیلم نمی‌رفتم و همچنان خوشبینانه، به نظر دوست عزیزی که نویسنده انتقاد کذایی بوده احترام می گذاشتم و لااقل یک نفر را، جوانی را مرسوم به محمود نوذری یکی از مایه‌های نجات این سینمای فارسی زبان می‌دانستم – اما چنین نشد – مشاهده این فیلم برای من جز دو ساعت رنج وناراحتی چیز دیگری نبود – افسوس خوردم بر حال دوستی که دکوپاژ زیر تختخواب و روی تختخواب این فیلم را جالب دانسته و از خود پرسیدم مگر این دوست تاکنون یک فیلم خوب سینما ندیده است ؟ و افسوس خوردم بر حال آن جوانی که حتی قادر به تنظیم یک نور ساده در داخل استودیو نیست، که پلان بندیهایش مملو از اغلاط فاحش است، که مونتاژش ضعیف و ابتدایی است، که صدابرداریش نابجا و ناقص است و بعد کسی پیدا می‌شود و با درج نظریات بی اعتبارش در جراید این جوان را به اشتباه می اندازد. او را دچار غروری نابجا می‌کند و بدین ترتیب جلوی پیشرفت‌های احتمالی او را هم در این زمینه می‌گیرد.
 
حتی اگر تکنیک آقای محمود نوذری قابل تحسین می‌بود، آیا این مضمون بچگانه، این بازی‌های مسخره و این قیافه‌های چمن در قیچی به خودی خود کفایت نمی‌کرد که منتقد عزیز ما بر این اثر منحوس خط بطلان کشد و خوانندگان خود را به اشتباه نیاندازدنیندازد و بدین نحو به نوعی غیر مستقیم به آنها خیانت نکند ؟
 
این فیلم فارسی زبان، فقط و فقط یک مایه تسلی بخش در خود دارد که اتفاقاً دوست منتقد ما از قلم انداخته بود و آن وجود فخری خوروش است – ما که به دنبال قیافه‌های جدید و قابل تحمل برای فیلم‌های سینمای ایران ( که هنوز به وجود نیامده ) هستیم، ما که هیچ نوع زیبایی در امثال ایرن و یا ژاله نیم یابیم، چهره فخری خوروش را دوست داریم ولی در عین حال ... از طرز بازیش بدمان می‌آید ...
 
در مباحثی که در این یک ماهه با علاقمندانعلاقه‌مندان به سینما در ایران داشته امداشته‌ام به آنها گفته امگفته‌ام که یکی از کوشش‌های مهم مدعیان ایجاد سینمای ایران یافتن چهره‌های قابل تحمل، حتی بهتر از آن چهره‌های دوست داشتنی است.
 
آنها باید در فیلم‌های خود نه فقط زیبایی چشم اندازهای میهنشان، بلکه همچنین زیبائیهای مردم و نژاد خود را نیز نشان دهند.
خط ۸۳:
[[رده:فیلم‌نامه‌نویسان اهل ایران|داریوش، هژیر]]
[[رده:کارگردانان اهل ایران|داریوش، هژیر]]
[[رده:کارگردانان فیلم‌های فارسی‌زبان]]
[[رده:مستندسازان اهل ایران]]
 
[[en:Hajir Darioush]]