مرتضی ثاقب‌فر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۴:
 
== فعالیت‌های سیاسی ==
از سال ۱۳۳۸ با شرکت در تظاهرات بهمن‌ماه دانش آموزان علیه مصوبه جدید [[وزارت فرهنگ]] دکتر مهران که حد نصاب قبولی را از نمره هفت به ۱۲ افزایش داده بود، وارد فعالیت‌های سیاسی شد. ضمن اینکه در کلاس‌های آمادگی دانشکده ادبیات با کادرهای بزرگسال حزب ایران آشنایی یافت و از طریق آن‌ها چند بار در نشست‌هایی که در خانه [[دکتر سنجابی]] تشکیل می‌شد، شرکت کرد.{{مدرک}}
سپس از طریق [[اللهیار صالح]] بدون عضویت رسمی، به [[جبهه ملی]] پیوست و در تمام تظاهرات آن سال‌ها شرکت کرد، از جمله تظاهرات مشهور دانشجویان و سپس تحصن و خوابیدن در دانشگاه و سپس در تظاهرات اول بهمن سال ۱۳۴۰ که پلیس به دانشگاه یورش آورد و عدهٔ زیادی از دانشجویان زخمی شدند.{{مدرک}}
در سال ۱۳۴۲ که [[شاه]] طرح شش ماده‌ای [[انقلاب سفید]] را مطرح کرده بود، و جبهه ملی رد آنرا می‌کرد نامه‌ای به کنگره نوشت که همه‌پرسی ششم بهمن را تحریم نکنید و به جایش شعار «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه» را مطرح کنید ولی به نامهٔ اعتنایی نشد و او نیز به عنوان اعتراض جبهه ملی را ترک کرد. سپس در ۱۶ آذر ۱۳۴۳، رهبری تعطیل کردن دانشکده ادبیات – یگانه دانشکدهٔ دانشگاه تهران که در آن روز تعطیل شد- را بر عهده گرفت که در نتیجه در همان روز دستگیر شد و همراه با دوستان دیگرش ارسلان پوریا، «جمشید مصباحی‌پور (ایرانیان)»، «محسن ثلاثی» و «برزو شکیبی» به زندان قزل‌قلعه فرستاده شد.<ref>http://iranshahr.org/?p=16521</ref>
 
چند هفته پس از ورود به زندان، یادگیری زبان انگلیسی را نزد «مجید امین‌موید» که محکوم به حبس ابد بود، آغاز کرد و شش ماهی که در زندان قزل‌قلعه و قصر بود، سه کتاب اسنشل را با همهٔ تمرین‌های آن آموخت. این دوره زندان البته با حوادث خونبار در بیرون از زندان همراه بود که طبعاً با شدت عمل بیشتری نسبت به زندانیان بازتاب می‌یافت. مهم‌ترین این حوادث، ترور [[حسن‌علی منصور]]، تغییر ریاست ساواک و سوءقصد به جان شاه در فروردین ۱۳۴۴ بود. او پس از چندی آزاد شده و از دانشگاه اخراج و بالاجبار به سربازی فرستاده شد. و سپس از نو به دانشگاه رفت و تحصیلات خود را در رشته جامعه‌شناسی به پایان رساند. در پی علنی شدن جنبش چریکی سیاهکل، عدهٔ زیادی دستگیر شدند که دو تن از یاران او [[علی‌اکبر اکبری]] و [[عظیم رهین]] نیز در جزو آنان بودند. پس از دانشگاه به دلیل خطرات ناشی از فعالیتهایش سه و نیم سال زندگی مخفیانه را اختیار کرد. ولی در پایان خود را به شهربانی معرفی کرده و به زندان اوین منتقل شد. پس از چند روز در پی یافت شدن جسد [[مصطفی شعاعیان]] از چریکهای مارکسیست که گویا خودکشی کرده بود، او را آزاد کردند.<ref>[http://iranshahr.org/?p=11603 انجمن پژوهشی ایرانشهر» آرشیو» بازخوانی یک زندگی در گفت‌وگوی مسعود لقمان با مرتضی ثاقب‌فر<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]16521</ref>
سپس از طریق [[اللهیار صالح]] بدون عضویت رسمی، به [[جبهه ملی]] پیوست و در تمام تظاهرات آن سال‌ها شرکت کرد، از جمله تظاهرات مشهور دانشجویان و سپس تحصن و خوابیدن در دانشگاه و سپس در تظاهرات اول بهمن سال ۱۳۴۰ که پلیس به دانشگاه یورش آورد و عدهٔ زیادی از دانشجویان زخمی شدند.{{مدرک}}
در سال ۱۳۴۲ که [[شاه]] طرح شش ماده‌ای [[انقلاب سفید]] را مطرح کرده بود، و جبهه ملی رد آنرا می‌کرد نامه‌ای به کنگره نوشت که همه‌پرسی ششم بهمن را تحریم نکنید و به جایش شعار «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه» را مطرح کنید ولی به نامهٔ اعتنایی نشد و او نیز به عنوان اعتراض جبهه ملی را ترک کرد.
سپس در ۱۶ آذر ۱۳۴۳، رهبری تعطیل کردن دانشکده ادبیات – یگانه دانشکدهٔ دانشگاه تهران که در آن روز تعطیل شد- را بر عهده گرفت که در نتیجه در همان روز دستگیر شد و همراه با دوستان دیگرش ارسلان پوریا، «جمشید مصباحی‌پور (ایرانیان)»، «محسن ثلاثی» و «برزو شکیبی» به زندان قزل‌قلعه فرستاده شد.{{مدرک}}
 
چند هفته پس از ورود به زندان، یادگیری زبان انگلیسی را نزد «مجید امین‌موید» که محکوم به حبس ابد بود، آغاز کرد و شش ماهی که در زندان قزل‌قلعه و قصر بود، سه کتاب اسنشل را با همهٔ تمرین‌های آن آموخت. این دوره زندان البته با حوادث خونبار در بیرون از زندان همراه بود که طبعاً با شدت عمل بیشتری نسبت به زندانیان بازتاب می‌یافت. مهم‌ترین این حوادث، ترور [[حسن‌علی منصور]]، تغییر ریاست ساواک و سوءقصد به جان شاه در فروردین ۱۳۴۴ بود. او پس از چندی آزاد شده و از دانشگاه اخراج و بالاجبار به سربازی فرستاده شد. و سپس از نو به دانشگاه رفت و تحصیلات خود را در رشته جامعه‌شناسی به پایان رساند. در پی علنی شدن جنبش چریکی سیاهکل، عدهٔ زیادی دستگیر شدند که دو تن از یاران او [[علی‌اکبر اکبری]] و [[عظیم رهین]] نیز در جزو آنان بودند. پس از دانشگاه به دلیل خطرات ناشی از فعالیتهایش سه و نیم سال زندگی مخفیانه را اختیار کرد. ولی در پایان خود را به شهربانی معرفی کرده و به زندان اوین منتقل شد. پس از چند روز در پی یافت شدن جسد [[مصطفی شعاعیان]] از چریکهای مارکسیست که گویا خودکشی کرده بود، او را آزاد کردند.<ref>[http://iranshahr.org/?p=11603 انجمن پژوهشی ایرانشهر» آرشیو» بازخوانی یک زندگی در گفت‌وگوی مسعود لقمان با مرتضی ثاقب‌فر<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
== فعالیت‌های علمی ==