آناستاسیوس پارسی

راهب ایرانی

آناستاسیوس یا آناستاسیوس پارسی (انگلیسی: Anastasius of Persia؛ – ۲۲ ژانویهٔ ۶۲۸) یک قدیس مسیحی است. آناستاسیوس در اصل یک سرباز زرتشتی در ارتش ساسانی بود که به مسیحیت گروید و در سال ۶۲۸ کشته شد.

آناستاسیوس
Saint & Martyr
زادهٔشهر ری
درگذشتۀ۲۲ ژانویهٔ ۶۲۸
دره فرات
تکریم‌شده درکلیسای ارتدوکس شرقی، کلیسای کاتولیک شرقی، کلیسای کاتولیک
قدیس‌شدنpre-congregation
بزرگداشت۲۲ ژانویه

زندگی‌نامه ویرایش

آناستاسیوس، شهید زاهد مسیح، در اوایل قرن هفتم میلادی با نام ماگندار[۱] در ایران به دنیا امد و پسر یک مجوس به نام بائو بود.[۲] در بزرگسالی، وی بخشی از لشکر ارتش پارسیان بود. در سال ۶۱۴ خسرو دوم اورشلیم را گرفته بود و ایرانیان صلیب راستین را به عنوان غنیمت تصاحب کرده بودند و به تیسفون منتقل کرده بودند. بسیاری از مردمان آنجا به دیدن آن رفتند. صلیب مقدس قدرت سرنگونی دین آتش پرستی ایرانیان را داشت، زیرا ایرانیان بسیاری به ایمان مسیحیت گرویدند. در میان این افراد پسر آن مجوس بود که پس از لمسى از شفاعت الهی، در پی درک این بود که چرا مسیحیان اینقدر به صلیب مقدس احترام می گذارند. او ابتدا به سوریه رفت و در آنجا با یک مسیحی پارسی ماند. او از آن پارسی خواست تا به او ایمان مسیحیت را بیاموزد. با این حال، آن پارسی از پدر مجوس او می ترسید ، و هیچ چیزی به او نگفت. سپس پسر که تشنه دانش بود به اورشلیم سفر کرد، که در آنجا اصول ایمان مسيحى را آموخت. او بعداً تعمید گرفت و توسط پدرخوانده‌اش، قدیس مودستوس نام آناستاسیوس (در یونانی Ανάσταση به معنای رستاخیز کرده) به او داده شد. پس از آن، او یک راهب در صومعه سابا[۳] (سریانی: ܕܝܪܐ ܕܡܪܝ ܣܒܐ‎,) شد که در آنجا او به سرعت زبان یونانی را آموخت و مزامیر را حفظ کرد. او زندگی زاهدانه‌ای را برای هفت سال مدیریت کرد و در طول این زمان او زندگی قدیسین را مطالعه کرد. این، همراه با شفاعت الهی موجب شد که قدیس بخواهد برای مسیح شهید بشود.

 

بنابرین، او به قیصریه که توسط ایرانیان تسخیر شده بود رفت، تا از برخی مجوسيان که مراسم بت پرستی انجام میدادند انتقاد کند. او دستگير و شکنجه شد زیرا که او دین مسیحیت را موعظه می کرد. جلادها و ایرانیان بسیاری هر روز به زندان می رفتند تا به طور لفظی به او توهین کنند، او را می زدند و در حالی که او را خائن می نامیدند، لباس هایش را پاره پاره کرده و ریشش را کندند. آناستازیوس با شادی از تمام اینها رنج برد، و زمانی که تهدید کردند که او را به نزد شاه ایران خواهند برد او پاسخ داد: "من چرا باید از او بترسم؟ از او باید بترسم که مانند شما فناناپذیر است، یا از مسیح که آسمان و زمین را آفرید؟" فرماندار برای بار آخر تلاش كرد تا او را متقاعد کرند كه ایمان خود را انکار کند، اما شهید به او گفت:"حتی اگر شما مرا آزاد کنید من خودم به نزد شاه ايران خواهم رفت، و ایمان خود به مسیح را اعتراف خواهم کرد.” سپس او با اشتیاق و خوشحالی، خود را به جلادی که او را بسیار شدید شکنجه داد تسلیم کرد، سپس او را خفه کردند و پس از آن در 22 ژانویه 628 همراه با 70 مسیحی دیگر سر او را قطع کردند. بدن وی به طرف سگ‌ها پرتاب شد، اما دست نخورده باقی ماند. از آنجا به فلسطین منتقل شد، پس از آن به قسطنطنیه و در آخر به رم، صومعه ترِه فونتانه[۴] (سه چشمه) در جایی که آثار مقدس تکریم می‌شوند نگهداری شد.[۲][۵]

من فکر کردم شما به نام عشقی که من برای مسیح دارم، بدنم را قطعه قطعه خواهید کرد. در عوض، شما روش ساده تری را برای شهید کردن من انتخاب کردید.

این ها کلمات شجاعانه قدیس آناستازیوس پارسی خطاب به اعدام‌کنندگانش بود.

منابع ویرایش

  1. "Anastasio il Persiano - Wikipedia". it.wikipedia.org (به ایتالیایی). Retrieved 2021-06-05.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ "Anastasius of Persia - Wikipedia". en.m.wikipedia.org (به انگلیسی). Retrieved 2021-06-05.
  3. "Mar saba monestery" (به انگلیسی).
  4. "وبسایت رسمی صومعه تره فونتانه" (به ایتالیایی).
  5. «شهید آناستازیوس زاهد پارسی».