ابوالعباس قصاب آملی
ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالکریم قصاب آملی مشهور به شیخ ابوالعباس قصاب آملی عارف و صوفی نامدار ایرانی قرن چهارم قمری بود.
ابوالعباس قصاب آملی | |
---|---|
زادهٔ | سده چهارم قمری آمل، مازندران |
درگذشت | اواخر قرن چهارم |
آرامگاه | آمل یا شهر ری یا سرخس |
محل زندگی | آمل |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | شیخ مطلق قطب اصحاب |
شاگرد | ابوسعید ابوالخیر ابوالحسن خرقانی ابوالحسین حدّاد هروی ابوعلی زرگر ابوعبدالله داستانی |
استاد | ابوبکر شبلی عبدالله طبری |
پیشه | عرفان |
شناختهشده برای | عارف و صوفی |
مکتب | حکمت خسروانی |
زندگینامه ویرایش
او مرید محمد بن عبدالله طبری و او مرید ابومحمد جُرَیری و او مرید جنید بغدادی بود. ابوالعباس معاصر با عضدالدوله دیلمی (۳۷۲–۳۳۸ ق) بود. او از مشایخ صوفیهٔ آمل و طبرستان بود و علم بالای لدنی داشت. شهابالدین یحیی سهروردی او را از حکما شمرده و در کنار بایزید بسطامی و حسین منصور حلاج و ابوالحسن خرقانی از ادامه دهندگان حکمت خسروانی دانستهاست.[۱] عطار نیشابوری از او با القابی همچون: قطب اصحاب، شیخ عالم، نقیب مشایخ، شیخ مطلق، پیر و سلطان عهد یاد میکند. او از طایفه جوانمردان و اصحاب فتوت آمل بودهاست و پدرش قصاب بود.[۲]
ورود به طریقت ویرایش
ابوالعباس قصاب چگونگی ورودش به طریقت را خواست خداوند و توفیق و عنایت او میداند. جامی در نفحات الانس آوردهاست، که ابوسعید ابوالخیر گفتهاست: شخصی به نزدیک شیخ ابوالعباس درآمد و از وی طلب کرامات کرد. او گفت: نمیبینی که آن نه از کرامات است پسر قصابی بود از پدر قصابی آموخته، چیزی به او نمودند او را بربودند و به بغداد تاختند پیش شبلی و از بغداد به مکه، از آن جا به مدینه، از مدینه به بیتالمقدس و در بیتالمقدس خضر را به او نمودند و در دل خضر افکند، تا وی را از آن خراباتها میآیند و از ظلمتها بیزار میشوند و توبه میکنند، نعمتها فدا میکنند و از اطراف عالم، سوختگان میآیند و از ما او را میجویند.[۳]
در کلام بزرگان ویرایش
به نقل از «پیران خراسان» تألیف جواد نوربخش:
- ابوسعید هیچکس را شیخ مطلق نخواندی الا شیخ ابوالعباس قصاب را و پیر ابوالفضل را پیر خواندی چه او پیر صحبت وی بود. (اسرار التوحید)
- بزرگان عرفاً میگفتند که: در عصر ما سه پیر را زیارت باید کرد. شیخ ابوالعباس به آمل و شیخ احمد نصر را به نیشابور و شیخ ابوعلی سیاه را به مرو. (نامه دانشوران، ج ۵)
- همچنین گفته شده وی اهل سخن گفتن با خلق بودهاست و توصیههای بسیار بر اطعام درویشان داشته و فضیلت این کار را بیش از صد رکعت نماز یا به جا آوردن دائم نماز شب میدانستهاست. همین امور، احوال وی را از صوفیان متمایز و نزدیک به ویژگیهای اهل فتوت، ازجمله سخاوت و مهماننوازی، میگرداند.
سخنانی از وی ویرایش
- جوانمردان راحت خلقند نه وحشت خلق، که ایشان را صحبت با خدای بود از خلق و از خدای به خلق نگرند. (تذکرة الاولیاء عطّار)
به نقل از «پیران خراسان» تألیف جواد نوربخش:
- جای جوانمردان: اهل بهشت به بهشت فرود آیند و اهل دوزخ به دوزخ، پس جای جوانمردان کجابود؟ که او را جای نبود نه در دنیا و نه در آخرت. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- آنجا که خدای بود، روح بود و بس. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- ابلیس کُشتهٔ خداوند است. جوانمردی نبود کُشتهٔ خداوند خویش را سنگ انداختن. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- دنیا گنده است و گندهتر از دنیا دلی است که خدای تعالی آن دل را به عشق دنیا مبتلا گردانیده است. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- دعوت صد و بیست و اند هزار پیامبر - علهیم السلام - همه حق است لیکن صفت خلق است. چون حقیقت نشان کند، نه حق ماند و نه باطل. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- پیران آینهٔ تواند، چنان بینی ایشان را که تویی. (تذکرة الاولیاء عطّار)
- هر کسی را بایستی است و ابوالعباس را بایست آن است که او را هرگز بایست نبود. (اسرارالتوحید)
- قل هو الله احد - گفت: قل شغل است و هو اشارت است و الله عبارت است و معنی توحید از اشارت و عبارت منزّه است. (اسرار التوحید)
وفات ویرایش
در نامه دانشوران جلد ۵ آمدهاست: تا اوایل قرن پنجم میزیست. نقل است که چون اجل وی در رسید، یکی از مریدانش به بالینش حاضر بود، گفت: یا شیخ چگونه خود را بینی و چگونه خواهی رفت؟ گفت: ای فرزند این چنین که میبینی. این بگفت و روح از بدنش مفارقت نمود.
آرامگاه ویرایش
از مبهمات بسیار مهم پیرامون زندگینامهٔ شیخ ابوالعباس قصاب آملی جای قرارگاه خانقاه و آرامگاه اوست؛ بر همین اساس به ایشان شیخ بینشان گفته میشود. عدهای برآنند که محتملاً آرامگاه او در سوته کلای آمل و جایی که اکنون به امامزاده عباس معروف است قرار دارد لیکن حسن حسنزاده آملی این احتمال را رد میکند و اعتقاد دارد که شیخ ابوالعباس در محله هفت کوچهٔ آمل مدفون است و البته اهالی منطقه نیز همین اعتقاد را دارند؛ ولی شماری از نویسندگان متأخر و معاصر بدون ذکر سند مزار این عارف بزرگ مرتبه را در این مکان صاحب تعظیم دانند؛ و دیگر آرامگاه منتسب به او مقبره جوانمرد قصاب در نزدیکی شهر ری است و وصف آن به جوانمرد قصاب از آن روست که ابوالعباس از طایفه «جوانمردان» شهر آمل بوده و ظاهراً به همین مناسبت است که وی به ابوالعباس قصاب جوانمرد یا جوان آملی معروف شدهاست. قصهٔ جوانمرد قصاب برای مردم این محل معروف میباشد و مقبرهٔ او زیارتگاه است. وجود آرامگاههای دیگر به نام جوانمرد قصاب، از جمله در «سرخس» خراسان چنانکه عبدالرزاق سمرقندی یاد کرده است نیز وجود دارد.
شاگردان ویرایش
جستارهای وابسته ویرایش
منابع ویرایش
- «معرفی مشاهیر». وبسایت راسخون. ۲۱ فروردین ۱۳۹۰. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ فوریه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۳۰ شهریور ۱۳۹۰.
- لغتنامهٔ دهخدا، به نقل از مجمعالفصحاء ج ۵ ص ۳۲۷.
- نک به تعالیم ابوالعباس در ص۸؛ نیز نک عطار نیشابوری، تذکره الاولیا، ص ۱۵۷–۱۵
- «پیران خراسان»، تألیف جواد نوربخش، جلد ششم، انتشارات یلداقلم، تهران ۱۳۸۲، شابک: ۱-۳۸-۵۷۴۵-۹۶۴