خوشه چینی گردآوری محصول جا مانده و پراکنده در کشتزار، پس از برداشت محصول اصلی است. خوشه چین آنکه پس از درو کردن کشت زار جو و گندم و جمع‌آوری حاصل، تک خوشه‌هایی که در آنجا مانده برای خویشتن جمع می‌کند.[۱][۲] گاه در نوشته‌های ادبی خوشه چین کسی است که از حاصل کار یا دانش یا هنر یا خرمن کسی اندکی برگیرد، که از هر جا برای خود چیزی اندوخته کند.[۱]

خوشه چینان، اثر ژان‌فرانسوا میله

کاربرد در ادبیات پارسی ویرایش

واژه‌های خوشه چین و خوشه چینی به ادبیات پارسی راه یافته‌اند. همچون این بیت از حافظ:[۳]

ثوابت باشد ای دارای خرمناگر رحمی کنی بر خوشه چینی

نیز در آغاز شعری امروزی از کریم فکور:

من که فرزند این سرزمینمدر پی توشه‌ای خوشه چینم
شادم از پیشهٔ خوشه چینیرمز شادی بخوان از جبینم

در رمان سووشون اثر سیمین دانشور آمده است:

زری به کنار مزرعه آخری می‌رسد. مردها هنوز در حال درو کردن هستند و زنهای خوشه چین، به قطار کنار مزرعه نشسته‌اند و سرشان به طرف مزرعه است. همه‌شان چارقد سیاه بر سر دارند. می‌دانند که یوسف همیشه به مردها می‌گوید: «شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشه چینها بیاید» و به همین جهت است که زن‌های خوشه چین دو تا جوال با خود می‌آورند.

جستارهای وابسته ویرایش

برداشت

محصول

منابع ویرایش

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ناظم الاطبا
  2. فرهنگ دهخدا
  3. دیوان حافظ: نسخه علامه قزوینی و دکتر قاسم غنی.